معرفي نامه

اسمتون :زهرا
سنتون :17
شهرتون:اصفهان
دليل انتخاب نام كاربريتون: رها رو دوست دارم
رشته تحصیلتون:ریاضی
از چی خوشتون میاد :خوره کتاب و رمان و موسیقی ام.عاشق والیبال هم هستم و توش مهارت زیادی دارم
اخلاقتون چجوريه: خوب، زیاد می خندم. یکم بیشتر از زیاد. شیطون در حد المپیک.پر هیجان.تا حدودی میشه گفت بی احساس.با اینکه می خندم و شیطونی می کنم ولی در بعضی موارد واقعاً بی احساسم
اگه نويسنده ايد داستان هايي كه نوشتيد: اوه..من تازه دارم شروع میکنم.
از چي بدتون مياد: خیانت.تنبلی. حرف زور شنیدن. کاری رو که از قبل برنامه ریزی شده انجام بدم.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

hera;23128:
اسمتون رعنا
سنتون 14
شهرتون اصفهان
دليل انتخاب نام كاربريتون خدای جالبیه
رشته تحصیلتون احتمالا نقاشی مینیاتور
از چی خوشتون میاد خواب و خواب وخواب
مهارتتون خوابیدن
اخلاقتون چجوريه بد اخلاق در حال خواب
چیا ارومتون میکنه خواب اهنگ کتاب کامپیوتر و اونترنت
اگه نويسنده ايد داستان هايي كه نوشتيد نچ
اگه مترجميد داستانهايي كه ترجمه كرديد نچ
اگه گرافيستيد كاري كه انجام داد نچ
از چي بدتون مياد از خواهرم و از پسر خالم عارف
هر چی دیگه که دوست دارید دیگران در موردتان بدانند. کلا ادم خوابالویی هستم بی شوخی

خداوکیلی اصفهانی هستی؟ واقعاً؟منم هستم:vv1::sut2:

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

اشوزُشت سپید;8327:
آیدا هستم
اصفهان
اشوزشت سپید : جغد
رشته م تجربیه و کلاس یازدهم هستم! (خودتون حساب کنید :d)
از چی خوشم میاد؟ آخه همه چی دوست دارم : هر چیزی که به کره جنوبی مربوط باشه - انیمه و مانگا - فیلم آمریکایی - کتاب خوندن (فانتزی، وحشت و جنایی می دوستم و میونه م با رومنس خوب نیست) - سگ ها (عاشق "هاسکی" ها هستم) - ورزش (کوهنوردی - والیبال) - نوشتن – آهنگ گوش دادن – کارهای دستی و هنری – ورزش های رزمی (کنگ فو – جودو - ووشو) – عکاسی – نقاشی دیجیتال (عاشقشم ولی بلد نیستم، قصد دارم یاد بگیرم) – کمک کردن به بقیه (دوست دارم پزشک بشم) – جهانگردی – ماجراجویی و سفر به جاهای ناشناخته – و .........
مهارت : هر برنامه کامپیوتری بدین بهم یه مدت باهاش ورمیرم و یادش میگیرم – نقشه کشی با اتوکد – رو مخ بقیه رفتن به هر طریقی:دی – نوشتن نوشته :دی – آشپزیم خوبه ولی اگه کسی بخواد از غذاهام بخوره نباید ظاهربین باشه!
اخلاقم گاهی اوقات تند میشه ولی اکثر مواقع نرمالم – شکیبا نیستم – بهم میگن "آقای ایمنی" همیشه در حال ارشاد کردنم _تو هر موضوعی به جز دینی_ (:1:)
بستگی داره که تو چه مودی باشم که چی بتونه آرومم کنه ولی گاهش اوقات فیلم دیدن آرومم میکنه (چون حواسم پرت میشه) (یا این که یه جا زیر درخت دراز بکشم و چشمامو ببندم)
داستان های بلند : – باد شرقی (فانتزی المپی-ناقص)
داستان های کوتاه : آلاتان - اولدوزلار - آنا - قره داغ - اویان - لالایی - بی بازگشت - پدر پارس – پژواک – پرستو ی کوچک من – چشمان زندگی من – پرسشی با هزاران پاسخ – شاید به خاطر آن...! – رد پای پاییز – پشیمانی (همه ی داستان کوتاهامو دوست ندارم چون بعضیاشونو برای مدرسه و اداره نوشتم)
از چي بدم مياد؟ از دروغ و خیانت شاید!
تو این انجمن ها عضوم ولی فقط تو چندتاشون فعالیت میکنم : بوک پیج – دوران اژدها – زندگی پیشتاز – زندگی خوب – انیم ورلد – انیم‌ها – طرفداران کی‌پاپ – رویای کره و.........

سلام همشهری.آقا من هی دارم میرم جلو، تعداد همشهری های بیشتری رو میبینم.یه سلام کلی از همین جا به همشون میکنم.سسسسسلللللللاااااااااممممممم

raha321;23178:
اسمتون :زهرا
سنتون :17
شهرتون:اصفهان
دليل انتخاب نام كاربريتون: رها رو دوست دارم
رشته تحصیلتون:ریاضی
از چی خوشتون میاد :خوره کتاب و رمان و موسیقی ام.عاشق والیبال هم هستم و توش مهارت زیادی دارم
اخلاقتون چجوريه: خوب، زیاد می خندم. یکم بیشتر از زیاد. شیطون در حد المپیک.پر هیجان.تا حدودی میشه گفت بی احساس.با اینکه می خندم و شیطونی می کنم ولی در بعضی موارد واقعاً بی احساسم
اگه نويسنده ايد داستان هايي كه نوشتيد: اوه..من تازه دارم شروع میکنم.
از چي بدتون مياد: خیانت.تنبلی. حرف زور شنیدن. کاری رو که از قبل برنامه ریزی شده انجام بدم.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

خداوکیلی اصفهانی هستی؟ واقعاً؟منم هستم:vv1::sut2:

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

سلام همشهری.آقا من هی دارم میرم جلو، تعداد همشهری های بیشتری رو میبینم.یه سلام کلی از همین جا به همشون میکنم.سسسسسلللللللاااااااااممممممم

oh my god خواهر من هم ریاضیه البته 19 سالشه راستی چقدر ما تفاهم داریم پرچم اصفهانی ها بالاس

بله دیگه.همه جا رو اصفهانی ها تصرف کردن:kh::onion048:

raha321;23250:
بله دیگه.همه جا رو اصفهانی ها تصرف کردن:kh::onion048:

انتظار دیگه یی داشتی

خخخخ تازه این تاپیکو دیدم ، یه تکونی بهش بدم گردو خاکش بخوابه

اسمتون :امید هستم
سنتون :25 سالمه
شهرتون:بچه چهارمحال و بختیاری
دليل انتخاب نام كاربريتون:از بچگی بهم میگفتن امبرلا الانم تو هر سایتی دیدی نوشته ambrella بدون منم!
رشته تحصیلتون:رشته کامپیوتر خوندم و مدرک کارشناسی فناوری اطلاعات دارم
از چی خوشتون میاد :تنهایی
مهارتتون:توی رشته درسیم مهارت خوبی دارم (برنامه نویسی،طراحی سایت ،هک وب سایت و کلاینت،جاسوسی اینترنتی،ویروس نویسی،اشنایی با 8 زبان برنامه نویسی ، میکس و مونتاژ فیلم ،طراحی بانک های اطلاعاتی،ساخت نرم افزار های کاربردی، به قول یکی از دوستام تئوری سین نفوذ، اشنایی با چند سیستم عامل ویندوز و لینوکس) مهارت بسیار بالا در بازی های انلاین از ورد اف وارکرافت تا دوتا همچنین در این زمان دو اکانت کلش اف کلنز دارم با لول های 142 تاون 11 و 109 تاون 10 )
در طراحی مدارات الکترو نیکی طراحی مدارات مجتمع ،ساخت ای سی های برنامه دار مختلف،طراحی و ساخت تابلو های ال ای دی تلوزیون های شهری و تابلو های تبلیغاتی هم کار کردم
فارسی سازی چند بازی که از ان جمله میتونم به کانتر و ... اشاره کنم،طراحی ویروسی که در جشنواره فجر ربته سوم رو به دست اورد زمانی که در دبیرستان درس میخوندم
از کارهایی گه انجام دادم هک وب سایت وزارت کشاورزی برزیل که البته کار خوبی نیست بعد از اون ترک کردم.
اخلاقتون چجوريه:دوس دارم به همه کمک کنم ، دوستام بهم میگن اگه برات یه عده دست بزنن سازمان سیارم هک میکنی! که البته قلو بوده
چیا ارومتون میکنه:پیانو
اگه نويسنده ايد داستان هايي كه نوشتيد:
رمان سه گانه رهگذر
---جلد یک میراث(1500صفحه)
--- جلد دوم پیوند(840 صفحه)
--- تصمیم(480 صفحه ازش نوشتم ولی کاملش نکردم)
رمان شهرزاد با 1200 صفحه
حماسه پایونیر با 870 صفحه جلد یک و جلد دوم با 910 صفحه
نگهبان 20 فصل حدود 500 ص که هنوز کامل نیست
و البته چند داستان مابین 500 تا 700 صفحه که به خاطر عصبانیت از بینشون بردم.
دورگه با 800 صفحه که قصد دارم جلد دومش رو هم بنویسم ولی وقت نشده.

اگه مترجميد داستانهايي كه ترجمه كرديد:زبانم در حدی نیست که بخوام همچین شکری بخورم!
اگه گرافيستيد كاري كه انجام داد:دورگه خودم ،چند کاور برای میراث زیاد در زمینه گرافیک استعداد ندارم
از چي بدتون مياد: یک خودم،دوم قطع شدن اینترنتم
هر چی دیگه که دوست دارید دیگران در موردتان بدانند.
پشتکار کمی دارم ،خیلی مواقع کارها را تا نیمه انجام میدهم و رها میکنم ،تنها به خاطر اینکه از پشتیبان خوبی برخوردار نیستم و کسی مرا درک نمیکند!

AmbrellA;27039[B:
اگه نويسنده ايد داستان هايي كه نوشتيد:
رمان سه گانه رهگذر
---جلد یک میراث(1500صفحه)
--- جلد دوم پیوند(840 صفحه)
--- تصمیم(480 صفحه ازش نوشتم ولی کاملش نکردم)
رمان شهرزاد با 1200 صفحه
حماسه پایونیر با 870 صفحه جلد یک و جلد دوم با 910 صفحه
نگهبان 20 فصل حدود 500 ص که هنوز کامل نیست
و البته چند داستان مابین 500 تا 700 صفحه که به خاطر عصبانیت از بینشون بردم.
دورگه با 800 صفحه که قصد دارم جلد دومش رو هم بنویسم ولی وقت نشده.

امید جان، داستانهاتو اینجا نمیذاری که ما هم بهره ور بشیم؟ :1:

اشوزُشت سپید;27040:
امید جان، داستانهاتو اینجا نمیذاری که ما هم بهره ور بشیم؟ :1:

سلام
چرا میزارم البته تعدادیشو
مثلا حماسه پایونیر برای یه جای خاص نوشته شده که معزورم از اینکه توی سایت بزارمش
سه جلد رهگذر رو شروع کرده بودم بزارم توی یه سایت دیگه که اخراج شدم ایشاا... برنامه ریزی میکنم اونا رو هم میزارم
نگهبان رو که همینجا نوشتم و تا چند وقت دیگه میزارمش
دورگه داستان رو با کمک کیاناز خانم از بچه های پایونیر ایده پردازی کردم ولی به خاطر مشغله شخص ایشون نتونستن ادامه بدن و من تکی ایده ها رو نوشتم و الان بعد از حدود یک سال از پایان کار دارم به خاطر زحمات ایشون هدر نره میزارم وگرنه قلم خودم رو اونقدری قبول ندارم که همه داستانامو بزرام
داستان شهرزاد رو اجازه ندارم متاسفانه بزارمش .
حیفم میاد سه تا داستان رو از خودم نفله کردم فقط به خاطر اینکه یه نفر چند سال پیش بهم گفت وقتو الکی هدر میدی

AmbrellA;27043:
سلام.
حیفم میاد سه تا داستان رو از خودم نفله کردم فقط به خاطر اینکه یه نفر چند سال پیش بهم گفت وقتو الکی هدر میدی

درود :دی
عجب! به ندای قلبت گوش کن :1:

اسمتون
سارا هستم

سنتون
خوب تقریبا 14

شهرتون
شهر؟ کدوم شهر؟ اینجا دوده...

دليل انتخاب نام كاربريتون
والا ما همه جا نام کاربریمون اینه: Melisandre اما اومدیم اینجا زدیم عضو شیم دیدم عه! میگه یکی دیگه قبلا نام کاربریش این بوده... عه عه عه مگه میشه؟؟؟ اینهمه جا، یه نفرم شناسه اش این نبوده بعد اینجا؟ خلاصه که سه تا نقطه اینور گذاشتم سه تا هم اونور که خوشگل شه و همون ملی ، ملیس، مل، م باقی بمونم 😐
دلیلشم که والا ما تو ی فرومی عضو بودیم بعد همه اسم ها ی خفن انیمه ای و نمیدونم این طوری داشتن منم اسممون زده بودم اسم خودم... بعد هیچی دیگه یه دو روزی درگیر این بودم که منم یه اسم خفن انتخاب کنم، خلاصه که رفته بودم وینترفل داشتم تئوری می خوندم بعد یهو جوگیر شدم گفتم ملیساندر خوبه و اینا و بعد که سیزن 6 گات شروع شد همه متوجه شدیم چه خوووووبه 🙂

رشته تحصیلتون
به رشته نرسیدیم والا

از چی خوشتون میاد
هر چی خوش آمدنی باشد 😐 من والا اینجا بوک پیجه، من از فرم های فانتزی برخیاشون خوشم میاد، کتاب و اینا گمانه زن عاشقشم چ خارجی چ ایرانی... با رمنس های چرت و پرت و ایرانی و چیپ و یانا رابطه ام افتضاحه اما با رمان هایی قبیل خطای ستارگان و من پیش از تو و اینا خیلی خوبم، کلا رمنس و رئال نوشتنم دوس دارم اما بین توانستن و دوس داشتن راه بسیار است...

مهارتتون
گند زدن به هرررررررر چیزی

اخلاقتون چجوريه
من که نیمدونم دیگران باید بگن اما به شدت بی مزه و خود باحال پندارم...

چیا ارومتون میکنه
من آروووووووومم 🙂

اگه نويسنده ايد داستان هايي كه نوشتيد
والا نویسنده که نمیشه اسمشو گذاشت من چرت نویسم
و نویسنده واقعن نیستم اما تا الان دو تا چرت کوتاه نوشتم و یه چرت بلند که تموم نشده و انقدر چرت شده ک نمی تونم ادامش بدم و برسونمش جایی که می خوام 😐
چرت های کوتاه:
دنیا خودش کارم را تمام کرد... (رئال، اجتماعی)
وقتی آدم ها می میرند... (رمنس، عاشقانه :22:)

چرت بلند ناتمام:
کنترل کنندگان (فانتزی)

اگه مترجميد داستانهايي كه ترجمه كرديد
اوه اوه ی بار تلاش فقط تلاشا... کردم جلد 4 نغمه رو انگلیسی بخونم هشت صفحه اش در 3 روز طول کشید 😐

اگه گرافيستيد كاري كه انجام داد
اینا چیه بابا گرافیست نیستیم ما
از این هنرا نداریم اما اگه باشه شاید بتونم انجام بدم با کمال میل

چرا نگفتین اگه تاییستی؟؟؟ من تنها کاری که توی یک فرومی انجام دادم تایپ بوده :/

از چي بدتون مياد
خود شاخ پنداری مضمن! نوشته های خضعبلم 😐

هر چی دیگه که دوست دارید دیگران در موردتان بدانند.
دیگه از این بیشتر؟ همه چیو شرح دادم به صورت کاملا مفصل...

من ایناااا ندیده بیدم که :دی

...Melisandre...;28271:
اسمتون
سارا هستم

سنتون
خوب تقریبا 14

, وای خدا بالاخره یکی پیدا شد همسن من باشه
دیگه نا کام از دنیا نمیرم
اصن اشکم در اومد من دیگه ارزویی ندارم
ریحانه بیا ببین یکی پیدا شد همسن من باشه
خب از اشنایی خوشحال و مسرور گشتیم سارا بانو :دی
ما هم رعنا هستیم:107:
خوش امدی به اینجا

به نظرم تاپیک خوبیه پس:
اسمم:مسعود
سنم:۱۹
شهر:گنبد کاووس از استان گلستان
دلیل انتخابم نام کاربریم:داستان هیچکسان اولین داستانی بود که در ژانر وحشت خوندم و از شخصیت هاموس خیلی خوشم اومد.
رشته تحصیلی:مهندسی عمران
از کتاب خوندن و فوتبال لذت می‌برم
تو نویسندگی یه نیمچه مهارتی دارم...در زمینه ی درسیمم مهارت خوبی دارم
مثل بقیه‌ی فروردینیا هستم...سعی می‌کنم دل کسی رو نشکنم و اینکه به احترام همرو نگه دارم...اما خیلی زود و زیاد عصبانی میشم...وقتیم عصبی بشم کسی جلودارم نیست
تنهایی و تاریکی آرومم میکنه
در حال نوشتنم هنوز چیزی نمی‌گم در موردش...مترجم و گرافیستم نیستم.
از نا عدالتی بیزارم
خوووووب......تایپیستم هستم...و اینکه هرکاری که بتونم برای کمک به دوستانم انجام می‌دم...

Lady Joker;28275:
خیلی آدم خوبیم کلن بچه های بوک پیچ خیلی از دستم راضین مخصوصن وقتی عصبانی میشم :دی
کلن برید خدایان را سپاس بگید من تو این سایتم و افتخار آشنایی با منو پیدا کردید :16:

ممنون که هستی :18faa1d72931d039ea7

من خیلی وقت پیشا (دو ماه پیش؟ d: ) عضو شدم، یه پست هم تو این تاپیک معرفی زدم. بعد سایت منهدم شد، یوزر من رو هم باد برد، پستا هم پرید.

ولی حالا من روم زیاده و دوباره یوزر ساختمو اومدم این‌جا پست معرفی بزنم.

اسمتون: علی
سنتون: ۳۴ (هعیـــش)
شهرتون: شما فرض بفرمایید تهران (حالا یه چند هزار کیلومتر این‌ور اون‌ور)
دلیل انتخاب نام کاربریتون: ارادت به شخصیت این یاروی تنبل توی کارتون زوتوپیا
رشته تحصیلتون: کامپیوتر
از چی خوشتون میاد: قرمه‌سبزی، خواب، کتاب خوندن، فیلم و سریال دیدن. به همین ترتیب تقریباً.
مهارتتون: مهارت که زیاده ( "-: )، ولی چیزی که مربوط به این‌جا باشه می‌شه «ناتمام گذاشتن داستان‌های بلند»
اخلاقتون چه جوریه: خیلی خوب نیست d:
چیا آرومتون میکنه: بستگی داره. معمولاً راه رفتن (حالا تو اتاق یا تو خیابون یا تو پارک).
اگه نویسنده‌اید داستان‌هایی که نوشتید: حالا این‌که بگم نویسنده‌ام که پر رو بازیه، ولی ایشالا می‌ذارم تو فروم.
اگه مترجمید داستان‌هایی که ترجمه کردید: مترجم نیستم.
اگه گرافیستید کاری که انجام دادید: گرافیست هم نیستم.
از چی بدتون میاد: خیلی چیزا. محدودیت حجم پست دست و پامو بسته. ولی حالا محض نمونه، الآن که این متنو از پست اول کپی کردم که پر کنم، «ي»ها و «ك»های متن رو با «ی» و «ک» جایگزین کردم در اولین قدم d:
هر چی دیگه که دوست دارید دیگران در موردتان بدانند: در عنفوان جوانی (یعنی قرن‌ها پیش مثلاً) توی دو سه تا فروم عضو بودم (حالا فعال که هیچ وقت نبودم اون‌قد). بعد به مرور فروما متلاشی شدن و اعضا متواری شدن و همه از هم دور افتادن. یه سری فروم هستن که بازمانده‌های اون دوران توش زندگانی می‌کنن. ولی یه وقتی می‌رسه تو زندگی انسان که می‌خواد بره یه جایی که کسی نشناسدش، ببینه آسمان هر کجا آیا همون رنگه؟ یا یه رنگ دیگه‌اس، یا چوطوریه قضیه خلاصه. خلاصه این‌جوری شد که لباس مبدل پوشیدیم اومدیم فروم شما. ایشالا که به پای هم پیر می‌شیم.

اسمتون : حنا هستم
سنتون : 24 و یکی دو ماه
شهرتون : مشهد
دليل انتخاب نام كاربريتون : اسممه سال تولدمه ،وبه عدد هاش ارادت خاص دارم ، کلن هرچی کارت و رمز و فایلو اینا هست تو رمزش باید این عددا باشه
رشته تحصیلتون : زندگی
از چی خوشتون میاد : از موسیقی بسیار زیاد ، تنهایی ، و کوه
مهارتتون : میخونم ، مینویسم ، ترجمه میکنم در کل شاید خیلی چیز ها اما زندگی کردنو بلد نیستم
اخلاقتون چجوريه : متاسفانه افتضاحه
چیا ارومتون میکنه : سکوت
اگه نويسنده ايد داستان هايي كه نوشتيد : تفریحی نوشتم نه به معنای کتاب و داستان
اگه مترجميد داستانهايي كه ترجمه كرديد : تفریحی ترجم کردم ، نه به معنای کتاب
اگه گرافيستيد كاري كه انجام داد : نیستم
از چي بدتون مياد : هر چیزی که روی اعصاب باشه و ادم هایی که بی اهمیت ترین موضوع هارو مهم میشمارند
هر چی دیگه که دوست دارید دیگران در موردتان بدانند.
بدونید من ادم عصبی ، تنها ، ساکتی هستم ، گذشته خوبی نداشتم و امروز خوبی هم ندارم ، چون از زندگی به هیچ رسیدم چیزی که همتون بهش میرسید مشتاق مرگ هستم کع به هیچ پایان بدم و هیچ رو شروع کنم ، به دنبال فلسفه هم رفتم یه مدت اما هیچ چیزی برای درک نداره ...

کلام اخر حال مرا از من بیمار پرس ، از شب و خاکستر سیگار پرس ...