Header Background day #25
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

اربابان زمین (فصل 24 )

250 ارسال‌
53 کاربران
1287 Reactions
93.3 K نمایش‌
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

تالارگفتمان 1

نام داستان: اربابان زمین
نویسنده: Hermit
ویراستاران:
MAMmad
PrinceOfDarkness
Mahmoodramtin
سایت مرجع: بوک پیج

خلاصه ای از داستان:


درحال تبدیل به چه موجودی هستم؟...سلاحی برای کشتن؟...برای شکار قاتلی که هویتش برایم نا مشخص است!؟ موجودی که رسیدن به او همانند تجربه یک رویای زیبا، یک روز خوش، برایم دست نیافتنی ست...
هیولای درونم مرا به تاریکی کشانده و رهایم نمی کند... مدت زیادیست که از نور حقیقی گریزانم...
سرنوشتی عجیب!... صدای نفس های مرگم را می شنوم! نزدیکتر می شود... تشنه و بی قرار است!...
آیا در پایان به آرامش خواهم رسید؟

فصل بیست و چهارم

فصل صفر تا نوزده
فصل بیستم
فصل بیست و یکم
فصل بیست و دوم
فصل ببیست و سوم



   
wrahw992، paradise، King.a.f.k و 117 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
mosadonya2
(@mosadonya2)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 46
 

سلام به دوستان وتشکر از عوامل
سه فصل آخر رو گرفم و خواندم زیبا بود داستان از روند یک شخصیت خارج شده و فقط به کوروش نپرداخته این بسیار عالی است و استفاده کوروش از قدرت هاش بسیار جالب است .
آمدن شخصیت های جدید هم جالب بود .
یه سوال اگر کوروش اینقدر قوی است که اون ایحفیم ازش ترسید یعنی یه مقام داره یا اون روح محافظ این قدرت رو داره که در درون کوروش است یا از قدرت های تراس است؟


   
lord.1711712، R-MAMmad و R-MAMmad واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

nabeghh;19161:
سلام به دوستان وتشکر از عوامل
سه فصل آخر رو گرفم و خواندم زیبا بود داستان از روند یک شخصیت خارج شده و فقط به کوروش نپرداخته این بسیار عالی است و استفاده کوروش از قدرت هاش بسیار جالب است .
آمدن شخصیت های جدید هم جالب بود .
یه سوال اگر کوروش اینقدر قوی است که اون ایحفیم ازش ترسید یعنی یه مقام داره یا اون روح محافظ این قدرت رو داره که در درون کوروش است یا از قدرت های تراس است؟

من فکر کردم متن واضح بود که کوروش ۲ تا موجود توی بدنش داره
که یکیش تراسه. و دومی همونیه که باهاش حرف میزنه. ترس ایحفیم بخاطر موجود دوم بود، همونی که شبیه به یک روح محافظه
ممنون از نطرتون :53:

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

nasren;19125:
تا کی انتظار:7:

جمعه یا شنبه


   
حسین و R-MAMmad واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Death Bringer
(@death-bringer)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 130
 

Hermit;19164:
من فکر کردم متن واضح بود که کوروش ۲ تا موجود توی بدنش داره
که یکیش تراسه. و دومی همونیه که باهاش حرف میزنه. ترس ایحفیم بخاطر موجود دوم بود، همونی که شبیه به یک روح محافظه
ممنون از نطرتون :53:

روح دوم ک مشخصه روح بهرام کبیر هستش :دی همونی ک از سبک داس مرگ استفاده میکرده و ایرانی بوده در زمان داریوش بزرگ (اگه درست یادم باشه )


   
aliitraxex2، lord.1711712، hani_salam20012 و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Black
(@black)
Trusted Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 60
 

سلام به دوستان عزیز
این متن رو نوشتم چون احساس کردم بچه ها کمی از دیر اومدن فصل ها دلخورند. من خودم یکی از کسانی هستم که به شدت داستان مرتضی رو پیگیری میکنم و خوب وقتی میبینم فصل جدید نیومده طبیعتا منم ناراحت میشم که یک هفته دیگه از خودندن داستان خیلی خوب مرتضی محروم بودیم ولی هیچ موقع اعتراض یا اعلام ناراحتی نمیکنم برای اینکه شرایط یه نویسنده رو به خوبی میدونم و درک میکنم. شاید این حرفا ها رو درست نباشه بزنم ولی برای اینکه درک درستی از کار یه نویسنده داشته باشید اونم کسی که قراره یه داستان بلند بنویسه این صحبت ها رو میذارم. من خودم به شخصه زیاد اهل پست گذاشتن نیستم ولی الان مدت هاست میبینم که توی این تایپیک از این ابراز ناراحتی ها زیاد است. بهتره بدونید گاهی پیش میاد که یه نویسنده حتی از کاری که داره مینویسه خسته میشه و دیگه میلی به نوشتن نداره یا حتی بعضی اوقات ممکن هست هر چی فکر کنی نتونی اون چیزی که توی ذهنت هست رو به خوبی روی کاغذ بیاری پس نمیشه واقعا برای یه نویسنده وقت گذاشت که توی یه بازه مشخص فصل دهی کنه مگر اینکه از قبل فصل های مورد نظر رو نوشته باشه . من حتی نویسنده هایی رو دیدم از یه جایی دیگه تمایلی به قرار دادن متنشون در اختیار دیگران ندارند و فقط برای خودشون داستان رو مینویسند پس از دوستانی که اعتراض و ناراحتی دارند درخواست دارم که کمی هم شرایط یه نویسنده رو در نظر بگیرند ببخشید که زیادی حرف زدم ولی این متن رو لازم دیدم.


   
Ali، nilay، فرشید و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

H.O.S.S.E.I.N;19207:
اگر خودت بخوای یه کار انجام بدی و بگی مثلا تا شب انجامش میدم و من از صبح پشت سر هم بیام بهت بگم چی شد ، چی شد ، انجامش دادی و.... آیا اعصابت به هم نمیریزه؟؟

این به شرطیه که قول 2هفته 1بار نشه 2ماه یکبار
در ضمن اون دوستمون از قول محمد ویراستار داستان اون حرفو زد که شنبه اعلام کرد تا جمعه داستانو میرسونه
در ضمن من نتنها عصبانی نمیشم بلکه بخاطر اینکه میبینم چقدر مشتاق به داستان من وجود داره انگیزه مضاعف میگیرم که کارمو ادامه بدم

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

blackmarauder;19217:
سلام به دوستان عزیز
این متن رو نوشتم چون احساس کردم بچه ها کمی از دیر اومدن فصل ها دلخورند. من خودم یکی از کسانی هستم که به شدت داستان مرتضی رو پیگیری میکنم و خوب وقتی میبینم فصل جدید نیومده طبیعتا منم ناراحت میشم که یک هفته دیگه از خودندن داستان خیلی خوب مرتضی محروم بودیم ولی هیچ موقع اعتراض یا اعلام ناراحتی نمیکنم برای اینکه شرایط یه نویسنده رو به خوبی میدونم و درک میکنم. شاید این حرفا ها رو درست نباشه بزنم ولی برای اینکه درک درستی از کار یه نویسنده داشته باشید اونم کسی که قراره یه داستان بلند بنویسه این صحبت ها رو میذارم. من خودم به شخصه زیاد اهل پست گذاشتن نیستم ولی الان مدت هاست میبینم که توی این تایپیک از این ابراز ناراحتی ها زیاد است. بهتره بدونید گاهی پیش میاد که یه نویسنده حتی از کاری که داره مینویسه خسته میشه و دیگه میلی به نوشتن نداره یا حتی بعضی اوقات ممکن هست هر چی فکر کنی نتونی اون چیزی که توی ذهنت هست رو به خوبی روی کاغذ بیاری پس نمیشه واقعا برای یه نویسنده وقت گذاشت که توی یه بازه مشخص فصل دهی کنه مگر اینکه از قبل فصل های مورد نظر رو نوشته باشه . من حتی نویسنده هایی رو دیدم از یه جایی دیگه تمایلی به قرار دادن متنشون در اختیار دیگران ندارند و فقط برای خودشون داستان رو مینویسند پس از دوستانی که اعتراض و ناراحتی دارند درخواست دارم که کمی هم شرایط یه نویسنده رو در نظر بگیرند ببخشید که زیادی حرف زدم ولی این متن رو لازم دیدم.

موضوع این نیست که من و امثال من از نویسنده ناراحتیم
موضوع سر اینه که مثلا من یه حرفی میزنم باید پاش وایسم ینی میگم 2هفته 1بار هرطور شده این کارو انجام بدم یا چیزایی شبیه این
من به شخصه فقط این داستان رو میخونم و نظر میدم
محمد و مرتضی هم از علاقم به داستان اطلاع دارن
این حرف ها هم توصیه های دوستانم به اوناس بلکه یکم از خواب خرگوشی بیدار بشن


   
hani_salam20012 و milad.m واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
salavin
(@salavin)
New Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 4
 

من نمیخوام بیام و چون یه خواننده داستانم بیام طرفداری کنم از کسی ولی خوب یکی مثل من که از فصل 1 پا به پای نویسنده پیش رفتهم در نظر بگیرین الان 6یا 7 فصله که همین وضعیت پیش اومده ولی نویسنده محترم شمام باید یه کم به فکر ما باشی بابا بخدا 2 ماه واسه 30 صفحه خیلیه دیگه روزی 1 صفحه بنویسی 1 ماه تموم میشه بعد تامیای دوباره گرم شی بصورت ناگهانی 2 ماه وقفه میوفته:


   
rasool، حسین، hani_salam20012 و 2 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
حسین
(@hossein-72)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 803
 

salavin;19231:
من نمیخوام بیام و چون یه خواننده داستانم بیام طرفداری کنم از کسی ولی خوب یکی مثل من که از فصل 1 پا به پای نویسنده پیش رفتهم در نظر بگیرین الان 6یا 7 فصله که همین وضعیت پیش اومده ولی نویسنده محترم شمام باید یه کم به فکر ما باشی بابا بخدا 2 ماه واسه 30 صفحه خیلیه دیگه روزی 1 صفحه بنویسی 1 ماه تموم میشه بعد تامیای دوباره گرم شی بصورت ناگهانی 2 ماه وقفه میوفته:

ببین عزیز موضوع نوشتن نیست ، موضوع ویرایش هست ، الان مرتضی حدودا یک و نیم فصل دیگه رو هم نوشته ولی بدون ویرایش هست و قابل استفاده نیست ، داستان نویسی مث مترجمی نیست که صرفاً یه ترجمه بشه و بره ، داخل داستان نویسی همون اندازه که نوشتن مهمه ، ویراستاری هم همه (شاید داخل بعضی موراد مهمتر هم باشه ، چون با ویرایش خوب یه داستان خوب از آب در میاد):53:


   
Ali، rasool، Black و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

فصل جدید در پست اول اضافه شد

این متنو من دو شب پیش زدم وسط نوشتنش خوابم برد. میخواستم متنشو عوض کنم بیخیال شدم. این متن بعد از 634امین پست این تاپیک نوشته شده:

از همه ی دوستان متشکریم که نظر دادن
اول از همه بگم من در روز های عادی برای روزی یه صفحه نوشتن وقت یا آرامش یا زمان کافی ندارم. شاید شما بتونین! من نمیتونم! و اینکه الان ویرایش تموم نشده، دارم میخوابم. فردا فصلو میدم یا بطور دقیق تر چند ساعت آینده در امروز ( که البته دیروز هم درست نشد 🙂 )
خیلی خوابم میاد نمیدونم چی نوشتم اصلا

والا دوستان مارو گاها با ماشین تایپ اشتباه میگیرن. وقتی میگن تو مثلا هر ۲ ثانیه یه کلمه مینویسی و هر یه ساعت فلانقدر کلمه، پس توی یه هفته اگه روزی یه ساعت روشن باشی باید یه فصل به ما تحویل بدی. فقط میخواستم بگم این کلماتو یه انسان زنده داره مینویسه.

یه چیزی. من نگفتم وضع همین خواهد بود؟ همین وقت زیاد فاصله افتادنا؟ اگه بعد فصل قبل هرجایی گفتم که میتونم روال دو هفته یه فصل رو رعایت کنم مطمئن باشین حالم خوب نبوده
و من نمیفهمم، من که ثابت کردم بقول شما "بدقول" هستم. پس این حرفا چیه؟ هر وقت زمانی برای یه فصل گفتم حداقل یکی دو روز بعدش فصل دادم. یعنی اینقدرم از اخلاقم نمیدونین 0_0
حوصله و حالشو ندارم آه و ناله کنم که من علیلم من ذلیلم و وقت نیست و ۵۰۰ تا مشکل دارم و ...
روند فصل دهی همینه. این فصل بخاطر این بیش از قبل تاخیر افتاد چون به امتحانای ممد خورد. و راحت بزارین بگم، من با چنتا ویرایشگر دیگه کار کردم هیچکدوم مثل ممد نمیشن. کار کردن همراه با ممد هم بعد دوسال راحت تر شد :دی البته راحت که نمیشه گفت :دی خلاصه. من بگیرم بخوابم. شما هم که بیدارین و میخواین بخوابین خوابای خوبی ببینین. اوناییم که خوابن، خوشبحالتون

حالا نمیخواستم جواب بدم همون فردا موقع فصل دادن اینارو بگم ولی دیدم حرفم که تاثیری ایجاد نمیکنه :دی بیخیالش :دی همین الان نصف شب یه چیزی میگم :دی

+ دوستان عزیزی که توهین میکنن، هرچقدر اونو قشنگ و خوشگل بیان کنن بازم توهینه
++ اگه چیز بدی گفتم و به شما بر خورد به خساب خواب آلودگیم بزارین که ۲ مین دیگه بیهوشم.
+++ آخرین حرفم هم این که بجای اسپم زدن و بحث سر اینکه چرا نویسنده فصل نمیده یا دیر شده یکم تو سایت فعالیت کنین. سایت که پویا و فعال باشه همه به فعالیت کردن مشتاق میشن حتی نویسنده ها. این داستان به نظرتون ارزش خوندن داره حداقل یکبار و دوست دارین بخونین؟ این داستان نه حتی! داستانی سینا مثلا. سعی کنین ۴ تا دلخوشی برای نویسنده بوجود بیارین که تو شهر ارواح داستاناشو نمیزاره :دی
++++ این تیکه ی آخر که قرمز نوشتم رو جدید دارم مینویسم 🙂 سعی میکنم فصل بعدی سریع تر بیاد ولی هرچی پیش میرم وقت من کمتر میشه. پس سعی کنین توقعتون پایین بیاد


   
Ali، ابریشم، hsaberi592 و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
ahmaad
(@ahmaad)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 767
 

سلام

عرضم به حضورت که...
همیشه گفتم نباید کیفیت، فدای سرعت بشه و از این حرفا!
مهم اینه که نویسنده داستان رو سر کیف و حوصله بنویسه حالا هر چقدر که میخواد نوشتن زمان ببره! یک هفته، یک ماه، یک...
ولی بچه ها معمولا برای خوندن فصل های آینده عجله دارن و از اونجایی که از داستان نویسنده لذت میبرن، کاسه صبرشون سریع لبریز میشه.

این داستان نه حتی! داستانی سینا مثلا. سعی کنین ۴ تا دلخوشی برای نویسنده بوجود بیارین که تو شهر ارواح داستاناشو نمیزاره تالارگفتمان 2

از سینا و داستانش نگو که تشنه به خونشن:65:
دیگه از بسکه حضور نداشته، تاپیک آوای مرگ رو قفل کردن تا بیاد.
این مثالت جواب برعکس میده گفته باشم:19:


   
پاسخنقل‌قول
lord.1711712
(@lord-1711712)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1032
شروع کننده موضوع  

deamantor;19286:
سلام

من نمیدونم این چه مشکلیه که صفحه اصلی (جایی که فصل هارا قرار میدید)واسه من نیم صفحه قابل دیدنه
اگر امکان داره فصل جدید را تو یه پست دیگه بزارید
ممنون

24
فصل بیست و چهارم

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

ahmaad;19281:
سلام

عرضم به حضورت که...
همیشه گفتم نباید کیفیت، فدای سرعت بشه و از این حرفا!
مهم اینه که نویسنده داستان رو سر کیف و حوصله بنویسه حالا هر چقدر که میخواد نوشتن زمان ببره! یک هفته، یک ماه، یک...
ولی بچه ها معمولا برای خوندن فصل های آینده عجله دارن و از اونجایی که از داستان نویسنده لذت میبرن، کاسه صبرشون سریع لبریز میشه.

از سینا و داستانش نگو که تشنه به خونشن:65:
دیگه از بسکه حضور نداشته، تاپیک آوای مرگ رو قفل کردن تا بیاد.
این مثالت جواب برعکس میده گفته باشم:19:

منظورم تو همون تاپیک نبود که :دی
تو بقیه ی سایت :دی

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

H.O.S.S.E.I.N;19282:
بلخره طلسم این فصل هم شکست و فصل اومد :18: ، بچه ها بخونید و بگید اگر بد بود تا من و ممد ، بگیریم متی رو آسفالت کنیم :19::19: (البته از کمک حریر و مهرنوش هم میشه استفاده کرد ولی مهرنوش رو برنامه داریم بزاریم برا غول مرحله آخر:19::دی )

:79cf0bcf96cccb41423:5e6ec8974e3c2639115


   
R-MAMmad و hani_salam20012 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
mehr
 mehr
(@mehr)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 839
 

H.O.S.S.E.I.N;19234:
ببین عزیز موضوع نوشتن نیست ، موضوع ویرایش هست ، الان مرتضی حدودا یک و نیم فصل دیگه رو هم نوشته ولی بدون ویرایش هست و قابل استفاده نیست ، داستان نویسی مث مترجمی نیست که صرفاً یه ترجمه بشه و بره ، داخل داستان نویسی همون اندازه که نوشتن مهمه ، ویراستاری هم همه (شاید داخل بعضی موراد مهمتر هم باشه ، چون با ویرایش خوب یه داستان خوب از آب در میاد):53:

یعنی با این پستت باعث شدی وارد سایت بشم!
هر کاری سخته! چه ترجمه چه داستان نویسی چه ویرایش.
داستان نویسی این نیست که تو یه متن بنویسی! همون لحظه بذاریش تو نت همه بخونن بعدم بگن به به! انقدر توقعات بالا هست که یه کار ضعیف به درد نمی خوره.
ترجمه: هر کسی که زبان بدونه الزاما مترجم نیست. و هر ترجمه ای دلیل بر خوب بودنش نمیشه! ترجمه این نیست که تو چهارتا کلمه رو به فارسی بنویسی و به عنوان داستان تو نت بذاری. اگه پیریزی و یک رنگی نداشته باشی، اگه درک درست نداشته باشی، ترجمه ات هم به درد نمی خوره!


   
hani_salam20012، danialdehghan2، R-MAMmad و 4 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
حسین
(@hossein-72)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 803
 

نمیدونم چرا بچه ها سوالی چیزی درباره داستان نمیپرسن ، بزار خودم یه سوال بپرسم یا بهتر بگم یه ایراد بگیرم ازفصل ، متی تو داخل صفحه 4 گفتی که هیچ جادویی داخل بدن کوروش نبوده و در صفحه 5 گفتی که با قدرت آتش سبر زندانبان رو دیده ، مگه نگفتی داخل بدن کوروش جادو نبوده ، پس چه جوری شد؟؟ (متی جواب این سوال رو فردا بده ، شاید بچه ها بخوان نظری چیزی بدن قفل از این که جواب حقیقی گفته شه)

داخل بند سوم داستان هم کوروش رو اشتباه نوشتی ، ممد بیا جواب بده:71:


   
alikhoshbakht13772، hasanhasanizade2، nilay و 4 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
فرشید
(@farshiddeso)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 24
 

باورم نمی شه یعنی واقعا درست دیدم

فصل جدید

اصلا اشک تو چشام حلقه حلقه شده الان که ریش ریش بشه بعد شقه شقه، شر شر بریزه رو مانیتور
اما چرا اینقدر گرون کردین مگه ما سر گنج نشستیم
فصل هارو ارزون بدین و در تعداد بالا و صفحه زیاددددددد دور همی حالشو ببریم :))
بعد فصل 24 رو دادین 24 تا سرمایه به فصل 60-70 برسیم چند میشه
بترسین از عذاب الهی کاری نکنین بعضیا از ماوراالطبیعه استفاده کنن :)))

حالا خارج از شوخی دمتون گرم خیلی حال کردم دیدم فصل جدید اومده
الان می خونموش میام

دمت گرم و سرت خوش باد


   
alikhoshbakht13772، hasanhasanizade2، nilay و 4 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
komeil13
(@komeil13)
Active Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 9
 

دستت در نکنه ....
مثل همیشه عالی بود فصل.....

فقط خیلی خیلی مسائل باز و حل نشده وارد داستان نکردی؟
تقریبا هر یکی دوفصل داره یه عالمهسوال جدید درست میشه .... اونم بدون هیچ پاسخی!!!!!!!


   
hasanhasanizade2، nilay، R-MAMmad و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Death Bringer
(@death-bringer)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 130
 

گفت به خاطر جادوهایی ک اونجا هس و محیط زندان جادویی تو بدنش نیست، خب اگه به خاطر محیط زندان باشه اون پیرمرده ک تسخیر شده هم نباید جادو داشته باشه پس چرا گفته جادوهای شیطانی داره؟

دیدین گفتم اون روح محافظ همون بهرام کبیر هستش :دی زره هم مال اون بوده ک ظاهرن به کمک ارباب به دست کورش رسیده، آخه فقط بهرام بوده ک از داس مرگ استفاده میکرده و اون ضربه ای ک گربه مصری رو کشت چیزی غیر از داس مرگ نمیتونه باشه

   
vania، hasanhasanizade2، hani_salam20012 و 5 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
صفحه 14 / 17
اشتراک: