سلام
این قرار بود داستان بلند باشه ولی بدموقع به ذهنم رسید: درست شبی که فرداش دفاع از پایان نامه داشتم!
درنتیجه رهاش کردم واسه بعد از دفاع... نتیجه این شد که داستان فراموشم شد و فقط این داستان کوتاه ازش نتیجه گرفته شد!
لطفا ایراداتش رو بگید.
اگرم فکر می کنید قابل ادامه دادنه یا همین پایان واسش کافیه نظرتون رو بگید.
ممنون
داستان فوقالعاده زیبا و جالب بود
ایده ای کودمانه داشت که من قبلا مشابهش را خوانده بودم(یادم نمی آید چی بود ولی بسیار شاعرانه بود)
داستان نثر ساده و محکمی داشت و همچنین کشش کافی را برای ادامه داستان.
شحصیت ها نیز به خوبی بپرداخت شده اند ولی دو اشکال این داستان بیشتر نداشت:
1-کمبود توصیف:ای کاش میشد فضای بیشه ر وبهتر توصیف کنی
2-جمله ی آخر:بد نبود،ولی میتونست بهتر باشه
در آخر اگر خواستید عمل کنید و خواستید نکنید
امیدوارم ناراخت نیز نشده باشید
یا علی