|
فرار از سرنوشت نیازمند اراده ای پولادین است. گاه نیازهایی وجود دارند که مانند بندی نامرئی فرد را وادار میکنند تا به سوی ناشناخته ها قدم بردارد. میدانم که راهی که انتخاب کرده ام تنها به یک نقطه ختم خواهد شد. اما دیگر اهمیتی ندارد. اندوهی که بر شانه هایم سنگینی میکند باعث ضعفم نخواهد شد.بلکه اراده ام را برای آنچه که میخواهم تقویت خواهد کرد.آتشی که در درونم شعله ور است به سادگی خاموش نمیشود.من در مسیر رسیدن به آنچه که میخواهم تنها هستم.تنها تر از هر زمان دیگری و اینک نوبت من است تا سرنوشت را به بازی بگیرم. |
فصل اول تا پنجم | ( نسخه ویرایش شده - دانلود آزاد)لینک دانلود |
فصل ششم
فصل ششم کلمه عبور: bookpage
فصل هفتم
فصل هفتم کلمه عبور BookPage
فصل هشتم
فصل هشتم کلمه عبور: bookpage
فصل نهم
فصل نه .کلمه عبور: bookpage
فصل دهم
فصل ده
فصل یازدهم
فصل یازده
فصل دوازده
فصل دوازده
توجه: من نظر همه بچه ها رو خوندم؛ منتهی دو سه باری که جواب می خواستم بدم ولی به دلیل چند تا مشکل کل جواب هام پرید و چون جدیدا من آدم بی حوصله ای شدم دیگه حس نوشتن نداشتم ولی سعی می کنم تا آخر هفته جواب بدم. این دم عیدی بقدری شلوغ شده سرم که دقیقه نود فصل میدم مهرنوش پس اگه کم و کاستی دیدید مشکل از سمت من هست که وقت لازم رو ندارم. ممنون
فصل سیزدهم: |
فکر نمی کنم این طورباشه این داستان انگار در اینده رخ میده چون تو زمان الفرد خون اشامان موهبت نداشتن و سرعتشون هم زیاد بود
دوست عزیز، تو اون داستان جایی نگفته ک خون آشامها موهبت ندارن، در واقع اونجا فقط ما خانواده سلطنتی رو دیدیم اون هم فقط 3 نفرشون ک فقط یه نفر مبارزه کرد (برادر فردریک)( چیزی از مبارزات پسر فردریک رو داستان به تصویر نکشید ولی همون پسر نفر اول شد تو مسابقات(این میتونه دلیلش؛ همین موهبت ها باشه)) ک اون هم ممکنه موهبت نداشته باشه چون قرار نیست همه خون آشامها موهبت داشته باشن، از طرفی اگه در آینده هم باشه باز اونی ک من گفتم میتونه درست باشه چون تضادی پیدا نمیکنه
البته اصلن دوست ندارم اون حرفم درست باشه چون ترجیح میدم قدرتهای جدید به داستان اضافه بشه :دی
مدیران گرام آخه این امین آقای ما کجای اسمش جوکر بوده جوکر صداش میکنید؟
از اولش که یادمه امین میشناختیمش اون جوکر اسمش جوکر بود.
فکر کنم اشتباه گرفتید
جوکر که بنده خدا رفت نیومد. یه کار نکنید قاطی کنیم.یکی به جای میلاد سعید صدات کنه خوشت میاد؟خوبه که جلد دوم اومده
منم که حواس پرت اصلا ندیدم اینو
من امین رو به خاطر آواتارش جوکر صداش کردم:دی
سينا جان تورو خدا توي اين كتاب انقدر چيز ميز نريز كه مجبور شي يه كلي توضيح در موردش در يه كتاب ديگه بدي......بچه ها هنوز قدرت ذهن رو نتونستن درك كنن حالا چه برسه به اينكه يكي ديگه به جمعش اضافه بشه......
نمونه هايي كه نياز به توضيح داشت:
پلاسات(اگه اشتباه نكنم)اين پرنده چيه؟؟؟؟؟؟؟
4 خاندان بزرگ از كجا نشات ميگيرن؟
معني اين كلماتي كه انتخاب كردي توي داستان و روي هر چيزي گذاشتي چيه؟؟؟؟؟
خاندان سلطنتي چيه؟
راستي
اميدوارم اون سايه اي كه ميگي حكم ديوار مه توي ذهن آلفرد رو نداشته باشه
.
.
.
.
.
.
.
.
و در آخر:
فصل سوم كي ميرسه؟
عالییییییییییییییی فقط اینکه مانند سفیر کبیر نیمه تموم نشه و همین طور مانند ا.ن جذاب باشه .............. و فقط یه چیزی آیا بعد از این کتاب به جادوگر ریشه خواهیم رسید یا به جلد 2 سفیر ؟؟؟؟؟؟
سینا ممنون بابت کتاب جدید ولی به خواطر سفیر کبیر من تو دوتا از درسا تک.اوردم خواهشا نوشتن سفیر کبیر ول نکن وگرنه طی ع
سلام مجدد
من یه پیام برای همه نویسندگان تو خصوصی زدم انگاری الان باید تاپیک به تاپیک تکرار کنم
لطفا همزمان با اومدن فصل جدید لینک صفحه داستانتون و اسم فصل جدید رو برام شخصی کنید که توی کانال سایت قرار بگیره
مرسی
ضمنا شما شخصا با من تو تلگرام در تماس باش باور کن کارت دارم:14:
سلام
من دو تا سوال داشتم.
اول توی این پاراگراف زیر:
من تنها از سر خوش شانسی به این موضوع پی بردم و راز آن تنها در جلد
کتاب قرار داشت کلماتی که نشان می دادند که چطور و با چه شیوه ای باید کتاب را بخوانم. استخوان ها قابلیت چرخش
داشتند و بعد از روزها کلنجار و در اوج ناامیدی، تنها به خاطر بازیگوشی مدی حروف روی آن برایم معنی پیدا کرده
بودند.
قسمتی که قرمز شده رو اصلا نفهمیدم. چند بار خوندمش. ذهنم کار نمیکنه. یکی میتونه به من توضیح بده ایا؟
سوال دوم:
یه جا گفته شده:
ولی اگر کسی بتواند کتاب سوم را بخواند، قطعا می تواند اطلاعات بیشتری در مورد این قدرت و نحوه دفاع و حمله
این نیرو اطلاع کسب کند.
یه جای دیگه گفته شده:
در کتاب دوم با توجه به آنچه که حدس می زدم به راه های دفاع و مقابله با هر یک از آنها و در نهایت در کتاب سوم به روش های مختلف
برای تقویت نیرو ها آن هم بدون اختلال در روند قدرت پرداخته می شد که احتمال می دادم نوشته استرلا نباشد.
این دو تا جمله همدیگه رو نقض میکنن. اشتباه تایپیه یا من متوجه نمیشم؟
تشکر
ممنون الان فصلو دیدیم ممنون
سلام
من دو تا سوال داشتم.
اول توی این پاراگراف زیر:من تنها از سر خوش شانسی به این موضوع پی بردم و راز آن تنها در جلد
کتاب قرار داشت کلماتی که نشان می دادند که چطور و با چه شیوه ای باید کتاب را بخوانم. استخوان ها قابلیت چرخش
داشتند و بعد از روزها کلنجار و در اوج ناامیدی، تنها به خاطر بازیگوشی مدی حروف روی آن برایم معنی پیدا کرده
بودند.قسمتی که قرمز شده رو اصلا نفهمیدم. چند بار خوندمش. ذهنم کار نمیکنه. یکی میتونه به من توضیح بده ایا؟
سوال دوم:
یه جا گفته شده:
ولی اگر کسی بتواند کتاب سوم را بخواند، قطعا می تواند اطلاعات بیشتری در مورد این قدرت و نحوه دفاع و حمله
این نیرو اطلاع کسب کند.یه جای دیگه گفته شده:
در کتاب دوم با توجه به آنچه که حدس می زدم به راه های دفاع و مقابله با هر یک از آنها و در نهایت در کتاب سوم به روش های مختلف
برای تقویت نیرو ها آن هم بدون اختلال در روند قدرت پرداخته می شد که احتمال می دادم نوشته استرلا نباشد.این دو تا جمله همدیگه رو نقض میکنن. اشتباه تایپیه یا من متوجه نمیشم؟
تشکر
در مورد استخوان ها : جلد کتاب اول از قطعات استخوان درست شده و البته یه سری اشکال رو ایجاد کرده و ظاهرا هر قطعه میتونه در جای خودش بچرخه، خب واضحه ک اگه استخوانی در جای خودش بچرخه شکلی ک ایجاد کرده تغییر میکنه، حالا یه خط مثل خط میخی رو در نظر بگیر و فرض کن توی یه کلمه یه خط در جای خودش بچرخه نتیجه این میشه ک یه کلمه جدید به وجود میاد ک ممکنه معنیش کلن فرق داشته باشه
در مورد دوم میشه گفت درسته، کتاب دوم در مورد دفاع در برابر یه نیرو هست و کتاب سوم در مورد نحوه استفاده از نیرو توضیح میده در نتیجه اگه بخواد نحوه دفاع و حمله رو بدونه لازمه کتاب دوم و سوم رو بخونه و از اونجایی ک برای پیدا کردن کتاب سوم نیاز داره کتاب دوم رو بخونه پس میتونه بگه بعد از خوندن کتاب سوم اطلاعاتش در مورد نیرو کامل میشه
خیلی خوب بود ولی بد جا تموم شد.
این پرنده هم فک کنم مثل پردنده آلفرد روح کسیه؟؟؟
این کتاب داستان زندگی امپراطور های کهنه آیا؟؟؟
:دی ممنون
خیلی خوب بود ولی بد جا تموم شد.
این پرنده هم فک کنم مثل پردنده آلفرد روح کسیه؟؟؟
این کتاب داستان زندگی امپراطور های کهنه آیا؟؟؟
:دی ممنون
منظورت فروانروایان کهنه ؟؟ !! بد هم نیست !! میتونه داستان تو زمان فروانروایان کهن باشه 😮 چی میشه :دی
سلام
من دو تا سوال داشتم.
اول توی این پاراگراف زیر:من تنها از سر خوش شانسی به این موضوع پی بردم و راز آن تنها در جلد
کتاب قرار داشت کلماتی که نشان می دادند که چطور و با چه شیوه ای باید کتاب را بخوانم. استخوان ها قابلیت چرخش
داشتند و بعد از روزها کلنجار و در اوج ناامیدی، تنها به خاطر بازیگوشی مدی حروف روی آن برایم معنی پیدا کرده
بودند.قسمتی که قرمز شده رو اصلا نفهمیدم. چند بار خوندمش. ذهنم کار نمیکنه. یکی میتونه به من توضیح بده ایا؟
سوال دوم:
یه جا گفته شده:
ولی اگر کسی بتواند کتاب سوم را بخواند، قطعا می تواند اطلاعات بیشتری در مورد این قدرت و نحوه دفاع و حمله
این نیرو اطلاع کسب کند.یه جای دیگه گفته شده:
در کتاب دوم با توجه به آنچه که حدس می زدم به راه های دفاع و مقابله با هر یک از آنها و در نهایت در کتاب سوم به روش های مختلف
برای تقویت نیرو ها آن هم بدون اختلال در روند قدرت پرداخته می شد که احتمال می دادم نوشته استرلا نباشد.این دو تا جمله همدیگه رو نقض میکنن. اشتباه تایپیه یا من متوجه نمیشم؟
تشکر
سوال اول:::: بهتره فصل قبل با دقت بیشتر خونده بشه و همچنین این فصل دوباره خونده بشه . تا جوابتونو خودتون بگیرید .. بنده هم جواب میدم جوابش اینه که کتاب از استخوان درست شده بود و قابلیت چرخش و تغییر رو داشتند .
سوال دوم :::اشاره به کتاب سوم شده است .ولی اگر کسی بتواند کتاب سوم را بخواند، قطعا می تواند اطلاعات بیشتری در مورد این قدرت و نحوه دفاع و حمله
این نیرو اطلاع کسب کند
سوال سوم :::::: اشاره به کتاب دوم شده است .در کتاب سوم به روش های مختلف
برای تقویت نیرو ها آن هم بدون اختلال در روند قدرت پرداخته می شد که احتمال می دادم نوشته استرلا نباشد. ---------استرلا اسم نویسنده سه کتابه .
اینها هم دیگه رو نقص نمیکنند .
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
عالییییییییییییییی فقط اینکه مانند سفیر کبیر نیمه تموم نشه و همین طور مانند ا.ن جذاب باشه .............. و فقط یه چیزی آیا بعد از این کتاب به جادوگر ریشه خواهیم رسید یا به جلد 2 سفیر ؟؟؟؟؟؟
کی سفیر کبیر نیمه تموم شده ؟ که من نمیدونم . هیچ وقت نیمه تموم نشده .
خیلی خوب بود ولی بد جا تموم شد.
این پرنده هم فک کنم مثل پردنده آلفرد روح کسیه؟؟؟
این کتاب داستان زندگی امپراطور های کهنه آیا؟؟؟
:دی ممنون
نه. چون که با این توضیحاتی که درباره خون آشام ها داد فکر باید در آینده و بعد از داستان آلفرد باشه.
بعد دقت کردید که قدرت ها در این کتاب چقدر کمتر از کتاب قبلیه تا به حالا؟ ( زمان آلفرد جادو بوده و همه همه کار انجام می دادن )
اما حالا هرکس چند تا موهبت داره فقط. بعد اینکه توی سفیر کبیر گفته شد جادوگر های قبل از ما قدرتی داشتن که از تصور کاها خارج بوده ( یعنی قدرت جادوگر ها با مرور زمان کم شده )
همین طور هم ممکنه اینجا سالها بعد از مرگ الفرد باشه این داستان و قدرت ها بازم کم شده باشن.:دی
سلام سینا خوبی؟؟؟
میگم این سرماخوردگی های تو واقعا وحشتناکه ها .:43:
داستان خوب بود میگم خوب بود چون هنوز زیاد پیش نرفته نثر یکم نیاز به ویرایش داشت . در مورد اینکه قلمت نسبت به سفیر کبیر افت داشته به نظر من کار تازه شروع شده و خوب نویسنده داره محک می زنه که چه جوری کار رو پیش ببره این طوری بهتره . بعد چند وقت کار به سطح خوبی میرسه .