|
|
آقا دیگه واقعا مسخرم کردین :22:
خو آبروم رفت. جلو ملت ضایع شدم. مشخص کن داری در رابطه با کی حرف میزنی! اون ته، زیر پست مرتضی، ممد یه ویرایش زده بود. فکر کردم درباره اونه! ای خدا! میکشمتون :20:
جالب اینه که قبلا خونده بودمشو یادم نبود :22:دستت درد نکنه حسین جون. خدا خیرت بده!
دست این ممد و مرتضی هم که مار و زجر کش کردن درد نکنه! ولی در آخر نجاتمون دادن :دی مرسی. خدا اجرتون رو توی فصل بعدی بده :دی :22: :دی
:24: عجبا :دی
آره دیگه :دی ما کارا رو انجام میدیم
وجهه ی عمومی و دعای خیرشو حسین میگیره :24:
ایشالا فصل بعد یک اجری بگیریم ... آی اجر بگیریم :5::19:
هووووورااااا فصل جدید برم بخونم ....................... میدونم اسپمه بعد پاکش میکنم
مرتضی همین؟ کم بود!!!!!!!
من هنوز خمارم اما واقعا قشنگ بود
یه سری از گره های ذهنی من باز شد اما چند برابرش گره اضافه شد!!!!!!!!دیگه اسپم نیست پستم
:24: تکامل یه اسپم به پست انتقادی
همین دیگه
فصول اول ۲۰ صفه بود :39:
سلام
فصلو خوندم اما به شدت سوال وجود داره در مورد داستان
اصلا این که فقط یه بچه 14 سالس چطور چنین مقام بالایی برای کریستینا و.. که تراس صداش میزنن داره؟! و اونطور که ازش میترسن نیروی سیاهیه
دوم با وجود اینکه از اون نیروی سیاه وجود کورش اطلاع دارن چطور بازم بهش اموزش میدن؟!
سوم چرا اون نیروی تاریکو از وجودش بیرون نمیکشن؟!
چهارم اینکه اون دختری که کورش نجاتش داد و اونم تراس صداش زدچی شد؟ دیگه توی داستان نمیاد؟
پنجم جناب مهرداد که مقام خیلی بالایی داره و رهبر فرقه سیمرغ هست چرا پیداش نیست؟
ششم رییس هکتور و.. که بهش ارباب میگن کجاس؟داخل این سرزمینه یا جای دیگه؟
هفتم دایی کورش کجاس؟ با توجه به اینکه محافظ قصر هست
هشتم شخصیت منفی داستان چه ارتباطی با کورش داره؟ چرا میخواد کورش نیروهاش رو بدست بیاره؟ اگر قصد کشتن کورش رو داره چرا کورش رو نمیکشه؟
علیک سلام :71:
سوالاتی پرسیدی که خیلیاش تو مسیر داستان جواب داده میشن ونمیتونم بگم:39:
آماندا در داستان خواهد اومد، تقریبا همه ی شخصیتایی که اومدن بعدا استفاده دارن
مهرداد فعلا نیست، رفته برای ماموریت خاصی
ارباب این منطقه در قصر خودش در یکی از مکان های پنهانیه منطقه هستش و لزومی نداره که تو این کشور باشه. هر منطقه از تعداد بسیار زیادی کشور کوچیک تشکیل شده
آرشام محافظ قصر نیست. یکی از محافظان شهره و سر ماموریت هاشه
شخصیت منفی و کوروش میرسه به فصول آخر
همه ی سوالات در این جلد جوابداده میشه که خیلیاش هم بزودی اتفاق میوفته
فصل عالی بود
عالی به توان 22
این تراس همه باهاش مشکل دارن ها
کوروش بیچاره
بدبخت
انقدر دیر به دیر فصل میدی که ادم یه چیزایی رو یادش میره
یه انچه گذشت بده داخل هر فصل
:24: آنچه گذشت ?
سعی میکنم سرعتم رو بیشتر کنم
اینکه با تراس مشکل دارن دلیل داره
بزودی میفهمین
خیلی قشنگ بود و بازم مارو تو خماری قرار دادید.آخه چرا این کارو میکنید
خسته نباشید منتظر فصل بعد هستمبه اون کاور زیاد گیر ندید شلوارش یکم گشاده واز اونجایی که شنلش شناوره یعنی باد داره میاد پس تو شلوارش هم باد جمع شده بزرگ دیده میشه تموم شد رفت هی هی.
:24: :24: :24:
سلامت باشی
کاور به این خوبی :دی
:24:
راست میگه ها شلوارش ضایع است خیلی...
نظرت چیه ده بیست ها کاور دیگه هم بزنی واسه این جلد ؟
یکی کمه اخه
جرعت دارین برین به سینا غر بزنین :24: منو چیکار دارین :دی
ده بیستا کاور :دی
همین یکی بیش از اندازه عالیه و جا داره باز هم از سینای عزیز تشکر کنم واسه کاور :دی
مرتضی ممد دستتون درد نکنه ممنون
مرتضی برای دانلود نیاز نیست سرمایه خرج کنیم!! تو که میگفتی میخوام دوتا سرمایش کنم
حالا بمن چه؟!! من که سرمایه خرج نکردن از خدامه.
:دی
گفتیم دیرکردداشت دیگه همون یکی اضافیه :دی
همه چی عالیی فقط بگین که در ادامه معلوم میشه م اونجا اون ایحفیمه چرا در رفت؟؟
آره :71:
دمتون گرم فقط تنها ایرادی که میتونم بگیرم اینه که داستان خیلی سریعه.اتفاقات پشت سر هم میوفتن و باعث میشه که ذهن خواننده کمی سردرگم بشه.
نگو داغ دلمو تازه نکن :17:
قضیه اینه که میخوام زودتر تموم شه
وگرنه خیلی بیشتر کش داشت داستان اینقدر سریع نبود
:5:ممنون از نظرات
:24: عجبا :دی
آره دیگه :دی ما کارا رو انجام میدیم
وجهه ی عمومی و دعای خیرشو حسین میگیره :24:
ایشالا فصل بعد یک اجری بگیریم ... آی اجر بگیریم :5::19::24:
نگو داغ دلمو تازه نکن :17:
قضیه اینه که میخوام زودتر تموم شه
وگرنه خیلی بیشتر کش داشت داستان اینقدر سریع نبود:5:ممنون از نظرات
آقا این مرتضی اون جمله آخریش معنی بدی داره! شما هم حس کردین یا فقط من حس کردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این یه نقشه ای واسه این داستان و ماهای بدبخت ریخته!
فعلا هنوز در حال نکته برداری از فصل هستم! :دی تموم شد خدمت میرسم، حسابتونو :دی
ممد ویرایش فصل کی تموم می شه
راستش منم منتظره فصلم، چیزی بهم نرسیده، ایشالا مرتضی می رسونه بعد میگم
سلام و هزار سلام :53:
بعد از قرن ها دوباره اومدم.
داستان و خوندم و خیلی خوشم اومد. چند تا نکته به ذهنم رسید که نه به عنوان نقد ولی میتونه خوب باشه.
خیلی سرعت حرکت داستان غیر قابل پیشبینیه. بعضی جاها سریع از خیلی مسایل جزاب گذر میکنی و خیلی جاها بیش از حد رو یه مسیله وقت میزاری. و این موضوع تا حدودی گیح کننده میشه. البته نه به اندازه داستان سینای عزیز. تعداد خیلی زیاد کاراکتر ها و تیم های مختلف و تمام مسیر های مختلفی که داستان میتونه توش پیش بره اینقدر زیاده که وقتی بین خوندن دو فصل چند روز وقفه می افته خواننده رو مجبور میکنه برگرده عقب تر تا چیزی رو از دست نده. این توانایی خوبی برای نویسنده س که بتونه خواننده رو جذب نگه داره ولی بیش از حد میتونه تاثیر منفی داشته باشه. پیشنهاد میکنم در آینده سعی کن یه سری احتمالات و اتفاقاتی که خواننده ها احتمال میدن ممکنه بیوفته رو کنسل کن تا فضا تو ذهن خواننده بیشتر روی شخصیت های اصلیت بچرخه.
در آخر هم مرسی از وقتی که میزاری. خیلی لذت بردم از داستانت و چشم انتطار فصل های بعدی خواهم بود.
ببخشید فارسیم یه مقدار مشکل داره. سعی کردم تا حد امکان درست منطورم و توضیح بدم.
ممنون
:295119_qrrr1s5w5a2l:295119_qrrr1s5w5a2l:295119_qrrr1s5w5a2l:295119_qrrr1s5w5a2l:295119_qrrr1s5w5a2l:295119_qrrr1s5w5a2l:295119_qrrr1s5w5a2l:295119_qrrr1s5w5a2l:295119_qrrr1s5w5a2l:295119_qrrr1s5w5a2l:295119_qrrr1s5w5a2l
من واقعا متأسفم. معذرت میخوام. درباره فصل قبل کلی مطالب یادداشت کردم که بیام و اینجا بحث کنم اما خب اتفاقات لعنتی و ... کلا کاری کردن که الان من تقریبا هفته ای یه بار به سایت سر میزنم. الان هم توی کانال دیدم که اینو گذاشتین نتونستم طاقت بیارم سریع زدم رو لینک. من معذرت میخوام. اما به زودی مدرسه رو شکست میدم و هر غلطی ک دلش بخواد بکنه رو کناز میزارم و بر میگردم. هنوز مطالب فصل قبل رو هم دارم. سریع میام به توپ میبندم مرتضی جون رو:دی
واقعا خیلی قشنگ بود ارزش این همه صبر رو داشت (هرچند بازم یه جای حساس تموم شد رفت رو اعصابم)
من یکم گیج شدم الان تو بدن کوروش دونفر هستن یا سه نفر (یکیش که تراس، یکی اون یارو که داشت حفاظ رو کنترل میکرد و با هرمیت حرف زد، یکی هم اون صدایی که با کوروش و تراس حرف میزنه یا اینا یه نفرن؟؟ چی شد الان دقیقا؟؟؟
ممنون و موفق باشید
از نظر من این فصل اصلا خوب نبود ،اصلا به درد نمیخورد ، ولی برای دادن نظر قطعی باید یه فصل دیگه رو هم بخونم.
مرتضی فصل بعدی رو بده یه نگاه کنم ببینم به همین بدی هست یا بهتر نوشتی (نه این که بخوام سریع تر فصل رو ازت بگیرما ، نه فقط میخوام اگر اشکالی بود کمک کنم ، به جون ممد راس میگم ):دی
نظر بقیه بچه ها چیه؟؟
از نظر من این فصل اصلا خوب نبود ،اصلا به درد نمیخورد ، ولی برای دادن نظر قطعی باید یه فصل دیگه رو هم بخونم.
مرتضی فصل بعدی رو بده یه نگاه کنم ببینم به همین بدی هست یا بهتر نوشتی (نه این که بخوام سریع تر فصل رو ازت بگیرما ، نه فقط میخوام اگر اشکالی بود کمک کنم ، به جون ممد راس میگم ):دینظر بقیه بچه ها چیه؟؟
من موافقم بفرستید بخونه ایراد بود بگه (گرفتی سریع واسه منم میفرستی وگرنه کاملاً مخالفم ایشالا تو گلوت گیر کنه)مدیونید فکر کنید به نفع خودمم هست ها
سلام
مثل همیشه داستان زیبا و خوب
یه سوال این شخصیت منفی پدر کوروش هستش