|
فرار از سرنوشت نیازمند اراده ای پولادین است. گاه نیازهایی وجود دارند که مانند بندی نامرئی فرد را وادار میکنند تا به سوی ناشناخته ها قدم بردارد. میدانم که راهی که انتخاب کرده ام تنها به یک نقطه ختم خواهد شد. اما دیگر اهمیتی ندارد. اندوهی که بر شانه هایم سنگینی میکند باعث ضعفم نخواهد شد.بلکه اراده ام را برای آنچه که میخواهم تقویت خواهد کرد.آتشی که در درونم شعله ور است به سادگی خاموش نمیشود.من در مسیر رسیدن به آنچه که میخواهم تنها هستم.تنها تر از هر زمان دیگری و اینک نوبت من است تا سرنوشت را به بازی بگیرم. |
فصل اول تا پنجم | ( نسخه ویرایش شده - دانلود آزاد)لینک دانلود |
فصل ششم
فصل ششم کلمه عبور: bookpage
فصل هفتم
فصل هفتم کلمه عبور BookPage
فصل هشتم
فصل هشتم کلمه عبور: bookpage
فصل نهم
فصل نه .کلمه عبور: bookpage
فصل دهم
فصل ده
فصل یازدهم
فصل یازده
فصل دوازده
فصل دوازده
توجه: من نظر همه بچه ها رو خوندم؛ منتهی دو سه باری که جواب می خواستم بدم ولی به دلیل چند تا مشکل کل جواب هام پرید و چون جدیدا من آدم بی حوصله ای شدم دیگه حس نوشتن نداشتم ولی سعی می کنم تا آخر هفته جواب بدم. این دم عیدی بقدری شلوغ شده سرم که دقیقه نود فصل میدم مهرنوش پس اگه کم و کاستی دیدید مشکل از سمت من هست که وقت لازم رو ندارم. ممنون
فصل سیزدهم: |
چه به موقع اولین فصل رو گذاشتی، دقیقا اوایل مهر.
باشد که این حرکت خداپسندانه التیام بخش زخم دانش آموزان شود:21:
سلام
لینک دانلود
من برم، به شدت بی حوصلم.
شب خوش
یعنی برم داستان رو بخونم؟؟؟؟:43::43:
دو دلم ، میدونم بعد از خوندن فصل اول تو کف بقیش میمیونم ولی هر چی میکنم نمیتونم جلو خودم رو بگیرم که نخونمش!!:k:
خب من از تعطیلات استفاده کردم و زیادتر از کوپنم بیدار موندم، که نتیجش شد خوندن داستانت.
آغازش که خوب بود. بجز کمی مشکلات ویرایشی که خودت بهش اشاره کرده بودی مورد دیگه ای نبود فک کنم.
کنجکاو هستم بدونم که چطور به سفیر کبیر مرتبط میشه؟؟
و اینکه برای ویراستاری بنده در خدمتم اگه خواستی. البته تجربه ی زیادی ندارم.
موفق باشی
شروغ بی نظیری داشت فظا خیلی خوب توصیف شده بود احساسات چرکترا خیلی خوب نمایش داده شده بود . نحوه پیشروی داستان متعادل بود . توصیفات چهره اطراف و شخصیت خیلی خوب بود . کلاً عالی بود . حرف نداشت منتظر بعدیش هستم.
خب شروعش که بهتر از سفیر کبیر بود. خیلی عالی بود شروعش.ولی این فردی که مرده بود چه نسبتی با خاندان اش داشت؟
ایول آقا سینا .
واقعاً سوپریز شدم ! :29:
آقا باقیش رو میخوام :(( من رفتم تو کف داستان، سینا این داستان چند فصل داره ؟ کی بیام ک بتونم همش رو یکجا دان کنم ؟
باقیش :((
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
اون تخم چه پرنده ای بود؟؟ ققنوس آیا ؟!! اژدهاک نمیتونه باشه چون با سفیرکبیر تضاد داره....
وقتی سخن نویسنده رو میخوندم یه احساس بدی پیدا کردم ک بهم میگفت آوای مرگ قراره پیچونده بشه :((
سینا خواهشن درباره آوای مرگ بگو چکار میکنی.... خواهش 🙁
دیدی گفتم با سفیر کبیر مرتبطه
نگفتم ؟
پیشگوی اعظم هستم . درخدمت شما
سینا خیلی خوب بود.
همین و ادامه بده ببینیم چی میشه
آقا باقیش رو میخوام :(( من رفتم تو کف داستان، سینا این داستان چند فصل داره ؟ کی بیام ک بتونم همش رو یکجا دان کنم ؟
باقیش :((- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
اون تخم چه پرنده ای بود؟؟ ققنوس آیا ؟!! اژدهاک نمیتونه باشه چون با سفیرکبیر تضاد داره....
وقتی سخن نویسنده رو میخوندم یه احساس بدی پیدا کردم ک بهم میگفت آوای مرگ قراره پیچونده بشه :((
سینا خواهشن درباره آوای مرگ بگو چکار میکنی.... خواهش 🙁
پرنده داخل تخم یه کلاغه!!!!!
من موندم بعضی از این چیزها رو تو از کجا میفهمی حسین جان؟؟
از کجا فهمیدی کلاغــــــه/؟؟؟؟؟/؟؟
رضا از اونجای که طرف کلاغ داره حتما تخم کلاغه دیگه این که چیز معلومی هستش .
خوب بود اما من از سينا فتحي انتظار بيشتري داشتم.....
دوباره روي فصل اول نگاه بنداز.....
موفق و پيروز باشي.....