Header Background day #19
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

کفرنامه ی مسعود

9 ارسال‌
4 کاربران
13 Reactions
2,192 نمایش‌
Mordab
(@mordab)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 29
شروع کننده موضوع  

سلام
شاید اسم موضوع یکم شما رو از من متنفر کنه ولی باید بپم که همچین چیزی نیست.
کفر گفتن صرفا متعلق به کافرا نیست و افراد دین دار هم با این نوع از ادبیات با خدای خودشون به درد دل و راز و نیاز میپردازن.
من توی این کار تازه واردم و امیدوارم بتونم نظرتون رو جلب کنم به این نوع از ادبیات و همچنین اگه بزرگان و استادان انجمن هم اطلاعاتی دارن از این نوع ادبیات خیلی ممنون میشم به من هم بدن اون اطلاعات رو:53:.
با تشکر از شما که به خاطر موضوع شکایت نمیکنید.
.
چقدر خوب بود
اگر در شهر بی دینان می زیستم
نه نامی بود نه یادی بود
نه ذکری از خدایی بود
که بندگانش کرده فراموش
با دینانش رفته دینشان
درد بی محلی در سینه ی شان
هر روزو هر ساعت
صدا کنم خدایم را
هرلحظه ذکر و یادش باشد
نه شنوم صدایی نه بینم نشانه ای
گویم با خود چرا مانم
به پای خدایی
که نه دانم هست
نه دانم نیست
چراباید پرستمش
مگر نمی دانم که می داند دردانم را
پس او چه خداییست
که نمی گیرد دستم را
نمی کند یادی از من
این بنده ی کوچکش را
نمی بیند
نمی خواهم خدایم باشد
بیایید کنارم
دوستم باشد
نگوید سرم شلوغستو وقت نمی کنم
بدانم دوست است و دوستم دارد
نه پرستمش
نه انتظار پرستیدن داشته باشد
مانند دو دوست
نشینیم کنار هم
گوییم و بخندیم باهم
اگر شادم کند
نه می گویم کفری دیگر
نه می گویم نیست خدایم
نه می گویم نیست خدایی
نه می گویم دینم برفت
نه میگویم به دیگران
که من خدایی دارم
یا ندارم.


   
milad.m، hsaberi592، R-MAMmad و 2 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
Anobis
(@anobis)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1032
 
سلام دوستان
اين هم يه كفرنامه ي ديگه
من نگفتمش ولي قشنگه
بخونيدش
.
.
.
.

كفر نامه

شبي در حال مستي تكيه بر جاي خدا كردم

در آن يك شب خدايي من عجايب كارها كردم

جهان را روي هم كوبيدم از نو ساختم گيتي

ز خاك عالم كهنه جهاني نو بنا كردم

كشيدم بر زمين از عرش، دنيادار سابق را

سخن واضح تر و بهتر بگويم كودتا كردم

خدا را بنده خود كرده خود گشتم خداي او

خدايي با تسلط هم به ارض و هم سما كردم

ميان آب شستم سهر به سهر برنامه پيشين

هر آن چيزي كه از اول بود نابود و فنا كردم

نمودم هم بهشت و هم جهنم هردو را معدوم

كشيدم پيش نقد و نسيه، بازي را رها كردم

نمازو روزه را تعطيل كردم، كعبه را بستم

وثاق بندگي را از رياكاري جدا كردم

امام و قطب و پيغمبر نكردم در جهان منصوب

خدايي بر زمين و بر زمان بي كدخدا كردم

نه تعيين بهر مردم مقتدا و پيشوا كردم

شدم خود عهده دار پيشوايي در هم عالم

به تيپا پيشوايان را به دور از پيش پا كردم

بدون اسقف و پاپ و كشيش و مفتي اعظم

خلايق را به امر حق شناسي آشنا كردم

نه آوردم به دنيا روضه خوان و مرشد و رمال

نه كس را مفتخواه و هرزه و لات و گدا كردم

نمودم خلق را آسوده از شر رياكاران

به قدرت در جهان خلع يد از اهل ريا كردم

نخواهم گفت آن كاري كه با اهل ريا كردم

به جاي مردم نادان نمودم خلق گاو و خر

ميان خلق آنان را پي خدمت رها كردم

مقدر داشتم خالي ز منت، رزق مردم را

نه شرطي در نماز و روزه و ذكر و دعا كردم

نكردم پشت سر هم بندگان لخت و عور ايجاد

به مشتي بندگان آْبرومند اكتفا كردم

هر آنكس را كه ميدانستم از اول بود فاسد

نكردم خلق و عالم را بري از هر جفا كردم

به جاي جنس تازي آفريدم مردم دل پاك

قلوب مردمان را مركز مهر و وفا كردم

سري داشت كو بر سر فكر استثمار كوبيدم

دگر قانون استثمار را زير پا كردم

رجال خائن و مزدور را در آتش افكندم

سپس خاكستر اجسادشان را بر هوا كردم

نه جمعي را برون از حد بدادم ثروت و مكنت

نه جمعي را به درد بي نوايي مبتلا كردم

نه يك بي آبرويي را هزار گنج بخشيدم

نه بر يك آبرومندي دوصد ظلم و جفا كردم

نكردم هيچ فردي را قرين محنت و خواري

گرفتاران محنت را رها از تنگنا كردم

به جاي آنكه مردم گذارم در غم و ذلت

گره از كارهاي مردم غم ديده وا كردم

به جاي آنكه بخشم خلق را امراض گوناگون

به الطاف خدايي درد مردم را دوا كردم

جهاني ساختم پر عدل و داد و خالي از تبعيض

تمام بندگان خويش را از خود رضا كردم

نگويندم كه تاريكي به كفشت هست از اول

نكردم خلق شيطان را عجب كاري به جا كردم

چو ميدانستم از اول كه در آخر چه خواهد شد

نشستم فكر كار انتها را ابتدا كردم

نكردم اشتباهي چون خداي فعلي عالم

خلاصه هرچه كردم خدمت و مهر و صفا كردم

زمن سر زد هزاران كار ديگر تا سحر ليكن

چو از خود بي خود بودم ندانسته چه ها كردم

سحر چون گشت از مستي شدم هوشيار

خدايا در پناه مي جسارت بر خدا كردم

شدم بار دگر يك بنده درگاه او گفتم


خداوندا نفهميدم خطا كردم


   
reza379 و *HoSsEiN* واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Mordab
(@mordab)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 29
شروع کننده موضوع  

Anobis;10387:

سلام دوستان
اين هم يه كفرنامه ي ديگه
من نگفتمش ولي قشنگه
بخونيدش
.
.
.
.

كفر نامه

شبي در حال مستي تكيه بر جاي خدا كردم

در آن يك شب خدايي من عجايب كارها كردم

جهان را روي هم كوبيدم از نو ساختم گيتي

ز خاك عالم كهنه جهاني نو بنا كردم

كشيدم بر زمين از عرش، دنيادار سابق را

سخن واضح تر و بهتر بگويم كودتا كردم

خدا را بنده خود كرده خود گشتم خداي او

خدايي با تسلط هم به ارض و هم سما كردم

ميان آب شستم سهر به سهر برنامه پيشين

هر آن چيزي كه از اول بود نابود و فنا كردم

نمودم هم بهشت و هم جهنم هردو را معدوم

كشيدم پيش نقد و نسيه، بازي را رها كردم

نمازو روزه را تعطيل كردم، كعبه را بستم

وثاق بندگي را از رياكاري جدا كردم

امام و قطب و پيغمبر نكردم در جهان منصوب

خدايي بر زمين و بر زمان بي كدخدا كردم

نه تعيين بهر مردم مقتدا و پيشوا كردم

شدم خود عهده دار پيشوايي در هم عالم

به تيپا پيشوايان را به دور از پيش پا كردم

بدون اسقف و پاپ و كشيش و مفتي اعظم

خلايق را به امر حق شناسي آشنا كردم

نه آوردم به دنيا روضه خوان و مرشد و رمال

نه كس را مفتخواه و هرزه و لات و گدا كردم

نمودم خلق را آسوده از شر رياكاران

به قدرت در جهان خلع يد از اهل ريا كردم

نخواهم گفت آن كاري كه با اهل ريا كردم

به جاي مردم نادان نمودم خلق گاو و خر

ميان خلق آنان را پي خدمت رها كردم

مقدر داشتم خالي ز منت، رزق مردم را

نه شرطي در نماز و روزه و ذكر و دعا كردم

نكردم پشت سر هم بندگان لخت و عور ايجاد

به مشتي بندگان آْبرومند اكتفا كردم

هر آنكس را كه ميدانستم از اول بود فاسد

نكردم خلق و عالم را بري از هر جفا كردم

به جاي جنس تازي آفريدم مردم دل پاك

قلوب مردمان را مركز مهر و وفا كردم

سري داشت كو بر سر فكر استثمار كوبيدم

دگر قانون استثمار را زير پا كردم

رجال خائن و مزدور را در آتش افكندم

سپس خاكستر اجسادشان را بر هوا كردم

نه جمعي را برون از حد بدادم ثروت و مكنت

نه جمعي را به درد بي نوايي مبتلا كردم

نه يك بي آبرويي را هزار گنج بخشيدم

نه بر يك آبرومندي دوصد ظلم و جفا كردم

نكردم هيچ فردي را قرين محنت و خواري

گرفتاران محنت را رها از تنگنا كردم

به جاي آنكه مردم گذارم در غم و ذلت

گره از كارهاي مردم غم ديده وا كردم

به جاي آنكه بخشم خلق را امراض گوناگون

به الطاف خدايي درد مردم را دوا كردم

جهاني ساختم پر عدل و داد و خالي از تبعيض

تمام بندگان خويش را از خود رضا كردم

نگويندم كه تاريكي به كفشت هست از اول

نكردم خلق شيطان را عجب كاري به جا كردم

چو ميدانستم از اول كه در آخر چه خواهد شد

نشستم فكر كار انتها را ابتدا كردم

نكردم اشتباهي چون خداي فعلي عالم

خلاصه هرچه كردم خدمت و مهر و صفا كردم

زمن سر زد هزاران كار ديگر تا سحر ليكن

چو از خود بي خود بودم ندانسته چه ها كردم

سحر چون گشت از مستي شدم هوشيار

خدايا در پناه مي جسارت بر خدا كردم

شدم بار دگر يك بنده درگاه او گفتم


خداوندا نفهميدم خطا كردم

یکی از کار های کارو هستش کارهاش خیلی قشنگه البته اگه اهل درکش نباشی ممکنه خیلی فکر های مختلف در موردش بکنی


   
sossoheil82 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Anobis
(@anobis)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1032
 

Mordab;10388:
یکی از کار های کارو هستش کارهاش خیلی قشنگه البته اگه اهل درکش نباشی ممکنه خیلی فکر های مختلف در موردش بکنی

ممنون مسعود جان از اطلاعاتي كه در مورد شعر دادي
.
.
.
.
.
.
.
.
مسعود.....مسعود..........مسعود


   
پاسخنقل‌قول
sossoheil82
(@sossoheil82)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 369
 
خدایا کفر نمی گویم،
پریشانم،
چی می خواهی تو از جانم؟!
مرا بی آن که خود خواهم اسیر زندگی کردی.
خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر می گویی
نمی گویی؟!
خداوندا!
اگر در روز گرماخیز تابستان
تنت بر سایه ی دیوار بگشایی
لبت بر کاسه ی مسی قیراندود بگذاری
و قدری آن طرف تر
عمارت های مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر می گویی
نمی گویی؟!
خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت باخبر گردی
پشیمان می شوی از قصه ی خلقت، از این بودن، از این بدعت.
خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی می کشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است...
پاسخی زیبا از سهراب سپهری از زبان خدا:
تالارگفتمان 1
منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست می دارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو می گوید
تو را در بی کران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه می جویی؟
تو با هرکس به غیر از من چه می گویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب می دانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی مهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست می دارم
طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت
که عاشق می شوی بر ما و عاشق می شوم بر تو
که وصل عاشق و معشوق هم، آهسته می گویم، خدایی عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت می گفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر می گردد؟
هزاران توبه ات گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟
که می ترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور!
آن نامهربان معبود، آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت
خالقت
اینک صدایم کن مرا.
با قطره اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را
با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام، آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمی فهمد
به نجوایی صدایم کن.
بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسب های خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گام های مانده اش با من
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو می گوید
تو را در بی کران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد


برگرفته شده از benyamindelshad.blog.ir


   
lord.1711712، *HoSsEiN* و Anobis واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Anobis
(@anobis)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1032
 
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .

همان یک لحظه ی اول ،
که اول ظلم را
می دیدم از مخلوق بی وجدان ،

جهان را با همه زیبایی و زشتی ،
به روی یکدگر ، ویرانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .

که در همسایه ی صد ها گرسنه ،
چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم ،
نخستین نعره ی مستانه را خاموش آن دم ،
بر لبِ ، پیمانه می کردم .


عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که می دیدم یکی عریان و لرزان ،
دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین ،
زمین و آسمان را واژگون ،
مستانه می کردم .


عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم .
نه طاعت می پذیرفتم ،
نه گوش از بهر این بیداد گر ها تیز کرده ،
پاره پاره در کف زاهد نمایان ،
سبحه ی ، صد دانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ،
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ،
آواره و دیوانه می کردم .


عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
بگرد شمع سوزان ِ دل عشاق سرگردان ،
سراپای وجود بی وفا معشوق را ،
پروانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
به عرش کبریایی ،
با همه صبر خدایی ،
تا که می دیدم عزیز نابجایی ،
ناز بر یک ناروا گردیده خواری می فروشد ،
گردش این چرخ را وارونه ، بی صبرانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم .

که می دیدم مشوش عارف و عامی ،
ز برق فتنه ی این علم ِ عالم سوز مردم کش ،
به جز اندیشه ی عشق و وفا ،
معدوم هر فکری ،
در این دنیای ، پر افسانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد !
چرا من جای او باشم .

همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و ،
تاب تماشای تمام زشتکاری های این مخلوق را دارد
وگرنه من به جای او چو بودم ،
یک نفس کی عادلانه سازشی ،
با جاهل و فرزانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد !
عجب صبری خدا دارد !


شعری از: معینی کرمانشاهی
دوستان اين شعر را ستار خونده
اين هم لينك دانلود آهنگ:
دریافت


   
sossoheil82 و lord.1711712 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
ahmaad
(@ahmaad)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 767
 

سلام

جدای از اینکه بیشتر این اشعار تهمت به خدا بود و گندکاریه مخلوقات رو به گردن خالق انداخته بود و تا جایی که دیدم از خجالت اعراب هم در اومده بود ....... تو این جمله موندم :
"کفر گفتن صرفا متعلق به کافرا نیست و افراد دین دار هم با این نوع از ادبیات با خدای خودشون به درد دل و راز و نیاز میپردازن."
افراد دین دار؟؟شخصی که همچین ایراداتی از خدا بگیره دیگه اعتقادی به عدالت خدا داره؟ خیلی خوب میشه اگه چند نمونش رو معرفی کنی Mordab عزیز:105:


   
پاسخنقل‌قول
Mordab
(@mordab)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 29
شروع کننده موضوع  

ahmaad;10392:
سلام

جدای از اینکه بیشتر این اشعار تهمت به خدا بود و گندکاریه مخلوقات رو به گردن خالق انداخته بود و تا جایی که دیدم از خجالت اعراب هم در اومده بود ....... تو این جمله موندم :
"کفر گفتن صرفا متعلق به کافرا نیست و افراد دین دار هم با این نوع از ادبیات با خدای خودشون به درد دل و راز و نیاز میپردازن."
افراد دین دار؟؟شخصی که همچین ایراداتی از خدا بگیره دیگه اعتقادی به عدالت خدا داره؟ خیلی خوب میشه اگه چند نمونش رو معرفی کنی Mordab عزیز:105:

هر شخصی مطمئنا طرز تفکر خودش رو نسبت به هر چیزی داره و اینکه زیر سوال بردن عدالت خدا من که توش مشکلی نمیبینم خدا به انسان ها عقل داده که همه چیز رو بر پایه ی دعا و کمک از خدا نخوان من خودم به شخصه دیدم افرادیو که تمام دنیا رو ول کرده و حتی کار هم نمیکنن و فقط از خدا میخوان که بهشون کمک کنه تمام مجالس جشن و عزا هم شرکت کرده ولی از طرف خدا جوابی نمیبینه
اینطور افراد رفته رفته دینشون رو از دست میدن البته بعضی ازشون و بعضیا پی میبرن که تنها بر پایه ی دعا و تکیه به خدا زندگیشون پیش نمیره
این بحثا نه جاش اینجاس نه من اهلشم که بتونم جوابگو باشم جدا هیچی نمیدونم هنوز منتظر اطلاعاتم:53:


   
پاسخنقل‌قول
ahmaad
(@ahmaad)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 767
 

Mordab;10396:
هر شخصی مطمئنا طرز تفکر خودش رو نسبت به هر چیزی داره و اینکه زیر سوال بردن عدالت خدا من که توش مشکلی نمیبینم خدا به انسان ها عقل داده که همه چیز رو بر پایه ی دعا و کمک از خدا نخوان من خودم به شخصه دیدم افرادیو که تمام دنیا رو ول کرده و حتی کار هم نمیکنن و فقط از خدا میخوان که بهشون کمک کنه تمام مجالس جشن و عزا هم شرکت کرده ولی از طرف خدا جوابی نمیبینه
اینطور افراد رفته رفته دینشون رو از دست میدن البته بعضی ازشون و بعضیا پی میبرن که تنها بر پایه ی دعا و تکیه به خدا زندگیشون پیش نمیره
:53:

خب شما اگه مسلمون هستی اشتباه میکنی توش مشکلی نمیبینی، اینجوری دینت رو هواست اگر شبهه داری با مرجعت در میون بزار.
اگه از نظر شما خدا عدالت نداشته باشه که دیگه خداییه خدا کلا زیر سوال میره، زیر سوال هم که بره، دین پر...
اگرم مسلمون نیستی که باز اشتباه میکنی به خدا بی احترامی میکنی:105:

در هر دو صورت حق بی احترامی نداری:53:
.........
چه ربطی به این اشعار داره؟ معلومه که فقط با دعای خالی کاری از پیش نمیره.
فکر کنم یه روایت به همین شکل بود درباره مردی که دوران یکی از معصومین همش دعا میکرد و نماز میخوند و کاری نداشت. معصوم ازش عصبانی میشه و میگه این دعا کردن خالی، تا زمانی که هیچ تحرکی و شغلی نداری و تلاشی نمیکنی، هیچ فایده و ارزشی برات نداره.

این بحثا نه جاش اینجاس نه من اهلشم که بتونم جوابگو باشم جدا هیچی نمیدونم هنوز منتظر اطلاعاتم

نه دیگه. وقتی بی احترامی میکنی باید انتظار ناراحتی و برخورد دیگران رو هم داشته باشی:105:


   
پاسخنقل‌قول
اشتراک: