Header Background day #19
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

3,149 ارسال‌
160 کاربران
8645 Reactions
499 K نمایش‌
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.

مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟

با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .

مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:

تالارگفتمان 1

دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g

لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story

دورگه کتاب دوم

فصل
دانلود
فصل
دانلود
فصل 1(تعقییب و گریز) دانلود فصل 2(اِدورا) دانلود
فصل 3(برخورد) دانلود فصل 4(تصمیم) دانلود
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) دانلود فصل 6(منطقه تاناریس) دانلود
فصل 7(راه حل) دانلود فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) دانلود
فصل 9(در راه ناردا) دانلود فصل 10(حس جدید، انتقام...) دانلود
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) دانلود فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) دانلود
فصل 13(ایلا) دانلود فصل 14(لورتگا) دانلود
فصل 15(دردسر در شمال) دانلود فصل 16(تصویری در اینه!) دانلود
فصل 17(اولین دیدار) دانلود فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) دانلود
فصل 19(خیانتکار) دانلود فصل 20!(اعتراف) دانلود
فصل 21(اولین نبرد واقعی) دانلود فصل22(اولین دختر دورگه) دانلود
فصل 23(دره ممنوعه) دانلود فصل 24(گرگ تنها) دانلود
فصل 25(شب برخورد) دانلود فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) دانلود
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) دانلود فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) دانلود
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) دانلود فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) دانلود
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) دانلود فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) دانلود
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل34 دانلود
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) دانلود
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) دانلود فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) دانلود
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) دانلود فصل 40(اغاز نبرد) دانلود
فصل 41(پایان) دانلود فصل 42(او خواهد امد) دانلود
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 دانلود فصل 44(بازگشت) دانلود
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده دانلود فصل 46(پایان نبرد بزرگ) دانلود
فصل 47(مردی روی شاخه) دانلود فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) دانلود
فصل 49(هنری...) دانلود
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: دانلود
فصل51(تسخیر شده) دانلود فصل52(هزار سال تنهایی) دانلود
فصل53(پایان روئیا) دانلود فصل 54(درخت وجود) دانلود
فصل 55 (ارباب اعماق) دانلود فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) دانلود
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوه‌ای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) دانلود فصل 58(اخرین دیدار) دانلود
فصل 59 (تاس سرنوشت) دانلود


ا

وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید
http://omidmoradpour.rozblog.com



دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید

توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.


اخبار:27/3/98
سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.

توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.


آخرین و جدیدترین اطلاعیه:

واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.

اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی


   
AlirezaDark، rasoulsss، A. M. D. R. Z. H و 103 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
reza379
(@reza379)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1063
 

DARK LORD;34087:
خب تمام دوستان و کسایی که اینجا هستن میدونم من اخر تمام حرفام و حتی وسطشون گفتم این حرفام تنها حدسیات و برداشت و نظر های شخص منه .هیچ گاه ادعای درستی نکردم .من دارم از نظر خودم جواب میدم شاید طرز فکر نویسنده کاملا با من متفاوت باشه
در مورد جذابیت هر فصل شصت تا دانلود داره که تنها ده یا پونزده نفر نظر میدن و ۱۳۲ صفحه شده اگر اونایی که فقط دانلود میکنن میخاستن نظر بدن قطعا چند برابر این میشه.هیچ داستانی ایرانی در حد اندازه های این داستان دنبال کننده نداره و نظر.من تنها سفیر رو میتونم بگم در حد و اندازه های این داستان هس از بحث نظر دادن .پس به جرعت میتونم بگم این داستان جذابیت زیادی داره که این همه نظر و دانلود داره.
در مورد داستان زیاد فانتزی اگ داستان ایرانی نه ترجمه که در حال حاضر جذابیت داره و نویسنده به خواننده ها توجه داره و خوش قوله و نظراتشون رو جواب میده نام ببرید خوشحال میشم برم بخونم.
پنچ فصل اول این داستان در دنیایی انسانی هس .چارچوب داستانه مقدمه داستانه شما انتظار زیادی دارید نمیشه مستقیم بره به دنیایی اجنه .البته بعضی نویسندگان اول داستان رو با فلش بک شروع میکنن این دگه نظر شخصی هر نویسنده ای هست.این که طرز فکر شما اینه به قطعیت حرفاتون رو درست میدونید بنظر من اشتباهه ./فقط به نظر من نه بقیه/
وفتی میگید شما انتظار ندارید از امید و میاید میگید باید در اول این اثر امید و پنچ فصل اولش بدون هیچ گونه بازنویسی و تجدید نظر حتما جذابیت باشه یک تناقض بسیار واضحه.کتاب اول رو من خوندم تازه اگر جلو تر برید تناقض های نه زیاد و نه کمی با کتاب دوم داره که باید اصلاح بشه.اینا رو خود نویسنده میدونه و گفته شده.
من قصد دخالت در مباحث شما و این بحث اهو رو نداشتم.اصلا قصد دخالت در نقد های شما رو نداشتم و نخواهم داشت و اصلا علاقه ای ندارم .من کاری به منتقد نداشتمو شما به خودتون گرفتین این مشکل من نیس.هر کسی از نظر و سمت و حرفه خودش میگه بگه ولی ادعا نکنید حرف شما قطعا درسته ممکنه یک روانشانس دیگه بیاد بگه این روانشانس قبلی کلا اشتباه میکنه.
اما در مورد اهو که باز شما بحث رو گفتن و تناسب با دنیایی واقعی تمام این داستان همینجوره.در این کره خاکی شیر داریم .اما چرا میگن شیر افریقایی و شیر اسیایی.چرا میگن اهوی ایرانی.چون تفاوتی هایی دارن .دقیقا همین اتفاق در داستان افتاده.به تمام اینا میگم اهو ولی یکسان نیستن از لحاظ دویدن و استخوان بندی و جثه و ... متفاوته هستن.شما انتظار دارین برای هر حیوانی بیاد بگه اهویی دنیایی اجنه ای خرس سفید اجنه ای گرگ یخی اجنه ای که متوجه تفاوت ها بشید؟ اگر اینجوره از نویسنده محترم خواهش میکنم بعد از هر حیوان لفظ اجنه ای هم استفاده بکند.
.
اما درباره جلب توجه و کم اهمیتی.من گفتم طرز فکر شما متفاوته و ممکنه. نظرات رو بگید که کسانی که تا حالا نقد کردن نفهمیده باشن و به امید کمک کنه.مثل اینکه داستان امید رو نخوندین نظر منم کامل نخوندین یا بد متوجه شدین.استفاده از این نکات یا استفاده نکردنشون اصلا به من ربط نداره و به نویسنده ربط داره.اول نظر منو کامل بخونید من گفتم مفیده و داستان اشکلات و مشکلاتی داره.
.
و نقد من:شما اؤمدین فصل اولو کتاب دومو نقد کنید خب ولی چیزی که من بینم فقط چند خط یا نهایت یک صفحه رو نقد کردین پس بقیه فصل اول کجاس؟
قطعا تجربیات و فعالیت شما در نقد خیلی زیاده و من یک تازه کار.ولی من اصلا با طرز فکر و صبحت های شما موافق نیستم.
.
من تکرار میکنم کاری به نقد های شما ندارم و دخالتی نمیکنم و علاقه هم ندارم.با نویسنده صبحت کنید نقد کنید جوابتون رو میده و ا نقد هم استقبال میکنه شما منو مجبور به عکس العمل کردید پس جوابتون رو دادم.
در مورد مشکل نگارشی و فعل جای خودش نیست و از این حرفا هیچ نظری ندارم .قطعا بعضی از مشکلات با ویرایستاری حل میشه.نویسنده خودش میدونه مشکل هس .منم نمیگم نیست یا هست.پس در این مورد هیچ بحثی با شما نمیکنم.

دوست عزیز، من به صراحت «تمام» ذکر کردم که این متنی که دارم مینویسم در جواب متن شما نیست، گفتم دارم یک نکته کلی رو بیان میکنم.
به هر صورت من هر آنچه که باید میگفتم رو توی همون پست گفتم و شما کاملاً به خودتون گرفتین؛ من هیچ مشکلی و هیچ انتقادی و هیچ نسبتی به شما ندادم که یک همچین خوی تهاجمی‌ای به خودتون گرفتین. به هر صورت اگر باعث ناراحتی شدم عذر میخوام.
برای این جواب بلند بالایی هم که نوشتین همونطور که گفتم، هر آنچه که باید میگفتم رو توی همون پست گفتم و به نظرم نکته و یا چیز خاص و جدیدی توی این متنتون وجود نداشت که به عرضیات بنده مرتبط باشه یا که نیازی به جواب دادن یا دفاع از خودم داشته باشم.
و ضمناً، من واقعاً توی حرفام گفتم که نظر من «قطعاً درسته؟» بسیار عالی! احتمالاً حواسم نبوده؛ ممنون که متذکر شدین.
موفق و مؤید باشید.


   
anahitarafiee2، Hacker و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 454
 

reza379;34095:
دوست عزیز، من به صراحت «تمام» ذکر کردم که این متنی که دارم مینویسم در جواب متن شما نیست، گفتم دارم یک نکته کلی رو بیان میکنم.
به هر صورت من هر آنچه که باید میگفتم رو توی همون پست گفتم و شما کاملاً به خودتون گرفتین؛ من هیچ مشکلی و هیچ انتقادی و هیچ نسبتی به شما ندادم که یک همچین خوی تهاجمی‌ای به خودتون گرفتین. به هر صورت اگر باعث ناراحتی شدم عذر میخوام.
برای این جواب بلند بالایی هم که نوشتین همونطور که گفتم، هر آنچه که باید میگفتم رو توی همون پست گفتم و به نظرم نکته و یا چیز خاص و جدیدی توی این متنتون وجود نداشت که به عرضیات بنده مرتبط باشه یا که نیازی به جواب دادن یا دفاع از خودم داشته باشم.
و ضمناً، من واقعاً توی حرفام گفتم که نظر من «قطعاً درسته؟» بسیار عالی! احتمالاً حواسم نبوده؛ ممنون که متذکر شدین.
موفق و مؤید باشید.

با سلام دفعه بعد که روی سخنتون با من نیست متنو منو ریپلای نکنید با تشکر از شما


   
bahani، anahitarafiee2، Hacker و 2 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

DARK LORD;34090:
دوستان عزیز اسپویل میشه نخونید
اسپویل
خب در مورد اڗدهای مادر که حدس درست بود برادر بزرگ به نوعی قدرت های اونو تصاحب میکرد و از سنگ برای افزایش قدرت استفاده کرده بودن اما حدسم در مورد برادر دوم و کارش اشتباه بود.گرچه درست نفهمیدم حدس در مورد زمان حال بودنش درست بود یا نه.گمان میکنم درست بوده.
در مورد شنل پوش حدس اولیم ایتاش بود که درست بود گرچه به بقیه هم مضنون بودم.
در مورد بقیه حدسیات فعلا چیزی نمفهمیدم
گمان میکنم حدود ۶۰ درصد درست بوده .هرچند اینو شما تعیین کنید بهتره.

..
پ.ن:برای فهمیدن نکات این کتاب یبار خوندن کافی نیست باید چندبار بخونم شاید چیز بیشتری فهمیدم .اگر اینجور شد باز میگم

:1: 60درصدم برای خودش خیلیه! باید بیشتر زور بزنم پیچیدش کنم یا زمانش رسیده بیوفتیم تو سرازیری حل معما ها!:39:

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

Death master;34093:
صب کن چی شد
برادرای اصیل تیغه رعد دارن
راستی بو شنیده نمیشه

خب به نظرت قوی ترین سلاح نباید توی دست قویترین فرد باشه؟ کسی که مثل اصیل زاده ها قدرت طلب هم باشن! هر چند این تعریف و این قضایا هنوز تموم نشدن و بخش معم معما های کتاب سوم هست.

هوم مرسی بو کشیده میشه! تشکر خخخخخ

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

Arya;34092:
عالی بود
منتظر فصل بعدم
پس درگیری این دوتا اینجاست؟
جیلا زد تو پر ایتاش، که اینجوری روانی شده؟؟
گرگه به خاطر ماه کامل ضعیف‌تر شده بود یا در هر صورت ایتاش جادوش رو باطل می‌کرد؟
به یقین یه چیزایی از اژدهای مادر گرفته ولی تو این فصل معلوم میشه چیه؟؟

مرسی
سعی میکنم فصل بعدی رو هم سر موقع بیارم ولی یه مشکلاتی هست با این حال تمام تلاشم رو میکنم که سر موقع برسونمش.
هوم آیتاش بیچاره دلم براش سوخت خیلی تفلک شد! توی فصل بعدی دربارش میخونید که چی تو چادر گذشت
گرگ به خاطر جادوی ایتاش نزدیک به از دست دادن تمرکزش بود توی متن هم اوردم و از دست دادن تمرکز روی انجام یک جادو ممکنه باعث فروپاشی اون جادو بشه. آیتاش قوی تر از اون چیزیه که همه فکر مییکنن.
هوممم
مرسی که نظر دادی امید وارم بقیه هم بییشتر همکاری کنن دیشب توی 2 ساعت 30 دانلود رسیدیم ولی تا الان یه صفحه نظرم نداشتیم یکم بی انگیزه نشدن بچه ها؟


   
M,baran، Hacker، anahitarafiee2 و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 454
 

AmbrellA;34097:
:1: 60درصدم برای خودش خیلیه! باید بیشتر زور بزنم پیچیدش کنم یا زمانش رسیده بیوفتیم تو سرازیری حل معما ها!:39:

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

خب به نظرت قوی ترین سلاح نباید توی دست قویترین فرد باشه؟ کسی که مثل اصیل زاده ها قدرت طلب هم باشن! هر چند این تعریف و این قضایا هنوز تموم نشدن و بخش معم معما های کتاب سوم هست.

هوم مرسی بو کشیده میشه! تشکر خخخخخ

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

مرسی
سعی میکنم فصل بعدی رو هم سر موقع بیارم ولی یه مشکلاتی هست با این حال تمام تلاشم رو میکنم که سر موقع برسونمش.
هوم آیتاش بیچاره دلم براش سوخت خیلی تفلک شد! توی فصل بعدی دربارش میخونید که چی تو چادر گذشت
گرگ به خاطر جادوی ایتاش نزدیک به از دست دادن تمرکزش بود توی متن هم اوردم و از دست دادن تمرکز روی انجام یک جادو ممکنه باعث فروپاشی اون جادو بشه. آیتاش قوی تر از اون چیزیه که همه فکر مییکنن.
هوممم
مرسی که نظر دادی امید وارم بقیه هم بییشتر همکاری کنن دیشب توی 2 ساعت 30 دانلود رسیدیم ولی تا الان یه صفحه نظرم نداشتیم یکم بی انگیزه نشدن بچه ها؟

در مورد درصد من همینجوری گفتم چون حدس های درستم بیشتر از نادرست ها بود
اما در مورد بی انگیزه شدن از موقعی امتیاز برداشته شده این حس میشه اما بیشتر کسایی که از قبل نظر میدادن هنوزم نظر میدن یکم صبر لازمه و یکی دو روز وقت شایدم بیشتر.در مورد امار دانلود هم چون خیلی ها عضو سایت نیستن دانلود میکنن فقط برا همین امار بالا هست ولی نظر نمیدن

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

همینجوری پیچیده هس فک نکنم نیازی به پیچیده بودن داشته باشه اما در مورد حل معما ها چون کتاب هنوز بخش اعظمش مونده اگر معماهای جدید داشته باشیم که بنظرم یکی دوتا از کم اهمیت ها حل بشن مشکلی نداره .حدسیات منم اکثرا دوستان گفته بودن.نکات اصلی و مهم و کلیدی هنوز مبهم هست
پ.ن:تمامی حرفا نظر شخصیه


   
M,baran، Hacker، AmbrellA و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

پس شاید نیاز باشه کمی بد قولی کنیم شاید اون نفراتی که نیستن و نظر نمیدن ترقیب بشن به نظر دادن. اینطوری اروم و ساکت ادم نا امید میشه.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

امروز نتم میره و احتمالا وقتی برگردم دیگه دیگه فرومی نیست. به هر حال از اینکه مدت ها باهاتون بودم لذت بردم. از وقتایی که بهم نیرو میدادین که ادامه بدم خیلی ممنونم امید وارم این فروم و این جمع از بین نره اما شاید این اتفاق اجتناب ناپذیر باشه و دیر یا زود این اتفاق می افتاد. اما هیچ وقت با تعطیل شدن یه فروم یا یه سایت هیچ وقت نت تموم نمیشه و میتونیم با همین اسم ها هم دیگه رو جاهای دیگه پیدا کنیم.
در نهایت دوران خوبی بود اگر خوبی بدی دیدین حلال کنید.
توی وبلاگ و گروه تلگرامی داستان فصل ها رو قرار میدم. امید وارم اونجا بیشتر از سایت نظر بدین و مشارکت داشته باشین.

با ارزوی موفقیت برای تک تک شما
یا علی


   
M,baran، Hacker، anahitarafiee2 و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Dumbledore
(@dumbledore)
Estimable Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 103
 

داداش در مورد نظرات زیاد ناراحت نشو الان نزدیکی های مدرسه و دانشگاس جماعت پی ثبت نامو اینجور چیزان(خداییش وقتی تو دانشگاه شوق ترم اولی ها رو میبینم دلم براشون میسوزه)اگه فروم از دست بره که به احتمال زیاد میره که انشالله نره منم تازه رسیدم میخونیم اگه نظری بود میدیم خسته نباشی


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
nasren1232
(@nasren1232)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 185
 

یکم رفتار ایتاش گنگ بود:37:


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
khakpoor0l29142
(@khakpoor0l29142)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 84
 

راستش این فصلو پیچیده ترش کردی فصل قبل پشت هنری میخوارید ولی تو این فصل هیچ اشاره ای بهش نشد من خودم انتظار داشتم یه دعوایی باشه ولی تو تا حالا هیچ نبردی توجه منو جلب نکرده در مورد نبرد برادر بزرگ با برادر سومم یه جوری بود انگار خیلی ساده گرفته بودیش هیجان نداشت یه چیزیم نظر منو جلب کرد برادر بزرگ چه راهی پیدا کرده که جاودانه شدن واصلا گرگه چه چیزایی داره به هنری آموزش میده یعنی هنری میتونه به گرگ تبدیل بشه اگه اینجوری شه یعنی اونم هیچوقت نمیمیره


   
AmbrellA، M,baran، Hacker و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
anahitarafiee2
(@anahitarafiee2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 217
 

سلام تازه فصلو دانلود کردم و خوندمش باید بگم عالی بود و مثل همیشه جای حساسش تموم شد:دی
درمورد اینکه گرگ های یخی هیچ وقت نمیمیرن پس چطور برادر بزرگ همه ی اونها رو کشت و فقط چندتاش زنده موندن؟
آیتاش چرا اینجوری شده بود؟ کاش یکم توضیح داده بودید نمی دونم دیگه از کنجکاوی چیکار کنم:46:


   
AmbrellA و Dark lord واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Hacker
(@hacker)
Estimable Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 148
 

سلام عالی بود . در مورد نامیرا بودن گرگ ها . پس مثل این میمونه فقط شبح ی مثل خودشان که با جادو زنده هست در مبارزه میمره ولی اصل خودش همچان زنده میمونه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

در مورد ایتاش .درماندگی در تصمیم گیری داره مانده حرف دلش را باور کنه یا عقل و منطق ش را


   
AmbrellA، M,baran، Dark lord و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
anahitarafiee2
(@anahitarafiee2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 217
 

راستی توضیحات درمورد تیغه رعد کجان؟؟


   
Dark lord واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 454
 

یک حدس: نمیدونم چطوره اونا گرگ ها رو کشته ولی شاید با بیرون کشیدن انرژی یا قدرت اون گرگ ها خودشون رو جاودانه کردن

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

Rosela;34106:
راستی توضیحات درمورد تیغه رعد کجان؟؟

نقل قول از نویسنده:

و البته بحث شیرین تیغه ها.
تیغه ها رو برخلاف اینکه همه تصور میکنن اجنه ساختن اما اینطور نیست. اجنه ساخت اونها رو از نژاد دیگه ای یاد گرفتن نژادی که قدرتمند ترین ذهن ها رو داشته و محل زندگیش توی دره ممنوعه بوده اونها تیغه ها رو ساختن و به اجنه نشون دادن و حالا اونها از حاصل تلاش اونها استفاده میکنن.بله از تیغه ترکیبی قدرتمند تر هم داریم نمیخواستم اسمش رو الان لو بدم چون توی کتاب بعدی قراره بیاد اما اشکالی نداره الان میگم:

تیغه رعد
قوی ترین تیغه در بین سلاح های ساخته شده هست و امممم همین فعلا تا اینجا تا بعد دربارش تو داستان بیشتر توضیح میدیم.


   
AmbrellA، M,baran و anahitarafiee2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
M,baran
(@m-baran)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 187
 

فصل واقعا خیلی چسبید,ولی خب این توی کف موندن تا اخرهفته بعد خودش ب یه مصیبت واسم تبدیل شده,کم طاقت شدم خداییش.10.
نکته هایی ام ک توجهم رو جلب کرده بود دوستان اشاره کردن,
با ارزوی موفقیت برای همه ی دوستان و همچنین نویسنده ی عزیز,:3:

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

AmbrellA;34099:
پس شاید نیاز باشه کمی بد قولی کنیم شاید اون نفراتی که نیستن و نظر نمیدن ترقیب بشن به نظر دادن. اینطوری اروم و ساکت ادم نا امید میشه.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

امروز نتم میره و احتمالا وقتی برگردم دیگه دیگه فرومی نیست. به هر حال از اینکه مدت ها باهاتون بودم لذت بردم. از وقتایی که بهم نیرو میدادین که ادامه بدم خیلی ممنونم امید وارم این فروم و این جمع از بین نره اما شاید این اتفاق اجتناب ناپذیر باشه و دیر یا زود این اتفاق می افتاد. اما هیچ وقت با تعطیل شدن یه فروم یا یه سایت هیچ وقت نت تموم نمیشه و میتونیم با همین اسم ها هم دیگه رو جاهای دیگه پیدا کنیم.
در نهایت دوران خوبی بود اگر خوبی بدی دیدین حلال کنید.
توی وبلاگ و گروه تلگرامی داستان فصل ها رو قرار میدم. امید وارم اونجا بیشتر از سایت نظر بدین و مشارکت داشته باشین.

با ارزوی موفقیت برای تک تک شما
یا علی

حرف بدقولی رو نزن که احتمال سکته ام از 99% هم میگذره:129fs4252631:


   
AmbrellA و Dark lord واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Aryamo
(@aryamo)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 381
 

احتمالا امروز روز آخری این فروم باشه.
یه عضو تازه واردم که ۳-۴ ماهه اینجام
ولی تو همین مدت کم دور هم خیلی خوش‌گذشت.
گفتم تا وقت هست یه خداحافظی کنم.
.
.
.
نمی‌شه خدایی خیلی سخته.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

AmbrellA;34099:
پس شاید نیاز باشه کمی بد قولی کنیم شاید اون نفراتی که نیستن و نظر نمیدن ترقیب بشن به نظر دادن. اینطوری اروم و ساکت ادم نا امید میشه.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

امروز نتم میره و احتمالا وقتی برگردم دیگه دیگه فرومی نیست. به هر حال از اینکه مدت ها باهاتون بودم لذت بردم. از وقتایی که بهم نیرو میدادین که ادامه بدم خیلی ممنونم امید وارم این فروم و این جمع از بین نره اما شاید این اتفاق اجتناب ناپذیر باشه و دیر یا زود این اتفاق می افتاد. اما هیچ وقت با تعطیل شدن یه فروم یا یه سایت هیچ وقت نت تموم نمیشه و میتونیم با همین اسم ها هم دیگه رو جاهای دیگه پیدا کنیم.
در نهایت دوران خوبی بود اگر خوبی بدی دیدین حلال کنید.
توی وبلاگ و گروه تلگرامی داستان فصل ها رو قرار میدم. امید وارم اونجا بیشتر از سایت نظر بدین و مشارکت داشته باشین.

با ارزوی موفقیت برای تک تک شما
یا علی

آدرس گروه رو میزاری؟
قبلیه مشکل داره


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 454
 

Arya;34115:
احتمالا امروز روز آخری این فروم باشه.
یه عضو تازه واردم که ۳-۴ ماهه اینجام
ولی تو همین مدت کم دور هم خیلی خوش‌گذشت.
گفتم تا وقت هست یه خداحافظی کنم.
.
.
.
نمی‌شه خدایی خیلی سخته.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

آدرس گروه رو میزاری؟
قبلیه مشکل داره

نویسنده نت نداره.بعدشم من چک کردم مشکلی نداره.بالا کنار فصل هم گزاشته شده

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

دوستانی عضو نیستن عضو بشن یا حداقل لینکو بردارن


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 90 / 210
اشتراک: