Header Background day #19
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

3,149 ارسال‌
160 کاربران
8645 Reactions
499 K نمایش‌
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.

مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟

با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .

مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:

تالارگفتمان 1

دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g

لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story

دورگه کتاب دوم

فصل
دانلود
فصل
دانلود
فصل 1(تعقییب و گریز) دانلود فصل 2(اِدورا) دانلود
فصل 3(برخورد) دانلود فصل 4(تصمیم) دانلود
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) دانلود فصل 6(منطقه تاناریس) دانلود
فصل 7(راه حل) دانلود فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) دانلود
فصل 9(در راه ناردا) دانلود فصل 10(حس جدید، انتقام...) دانلود
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) دانلود فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) دانلود
فصل 13(ایلا) دانلود فصل 14(لورتگا) دانلود
فصل 15(دردسر در شمال) دانلود فصل 16(تصویری در اینه!) دانلود
فصل 17(اولین دیدار) دانلود فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) دانلود
فصل 19(خیانتکار) دانلود فصل 20!(اعتراف) دانلود
فصل 21(اولین نبرد واقعی) دانلود فصل22(اولین دختر دورگه) دانلود
فصل 23(دره ممنوعه) دانلود فصل 24(گرگ تنها) دانلود
فصل 25(شب برخورد) دانلود فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) دانلود
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) دانلود فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) دانلود
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) دانلود فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) دانلود
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) دانلود فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) دانلود
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل34 دانلود
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) دانلود
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) دانلود فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) دانلود
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) دانلود فصل 40(اغاز نبرد) دانلود
فصل 41(پایان) دانلود فصل 42(او خواهد امد) دانلود
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 دانلود فصل 44(بازگشت) دانلود
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده دانلود فصل 46(پایان نبرد بزرگ) دانلود
فصل 47(مردی روی شاخه) دانلود فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) دانلود
فصل 49(هنری...) دانلود
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: دانلود
فصل51(تسخیر شده) دانلود فصل52(هزار سال تنهایی) دانلود
فصل53(پایان روئیا) دانلود فصل 54(درخت وجود) دانلود
فصل 55 (ارباب اعماق) دانلود فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) دانلود
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوه‌ای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) دانلود فصل 58(اخرین دیدار) دانلود
فصل 59 (تاس سرنوشت) دانلود


ا

وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید
http://omidmoradpour.rozblog.com



دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید

توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.


اخبار:27/3/98
سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.

توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.


آخرین و جدیدترین اطلاعیه:

واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.

اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی


   
AlirezaDark، rasoulsss، A. M. D. R. Z. H و 103 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
Mr.R
 Mr.R
(@mr-r)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 89
 

سرمایه نداااارم


   
پاسخنقل‌قول
nasren1232
(@nasren1232)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 185
 

خوب بود:41:


   
پاسخنقل‌قول
mohamad7777
(@mohamad7777)
Active Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 6
 

عالی بود امیددارم هرچه زودتر هنری و ایتاش به هم برسن چون من خودم به تکه هایی که هنری در اون حضور دارن بیشتر علاقه دارم


   
Aryamo واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
zzareb2
(@zzareb2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 160
 

نه دقیقا یادمه خواست اونجا بگه که چه اتفاقی افتاد برای اژدهای مادر و ... یه نیرویی اومد جلوش رو بگیره و ملکه گفت افتخار صحبت با فرزند چند رو دارم که اون طرف هم گفت فرزند سوم


   
پاسخنقل‌قول
Mr.R
 Mr.R
(@mr-r)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 89
 

عالی بود ولی کوتاه


   
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

zareb;32157:
نه دقیقا یادمه خواست اونجا بگه که چه اتفاقی افتاد برای اژدهای مادر و ... یه نیرویی اومد جلوش رو بگیره و ملکه گفت افتخار صحبت با فرزند چند رو دارم که اون طرف هم گفت فرزند سوم

ععع نسخه قبلی رو سایته من اینجا رو اصلاحش کرده بودم و یکی دیگه از برادرا رو آورده بودم که اون گفتگو رو ترتیب بده یادم رفته تغییر رو بیارم تو سایت شرمنده اینجا هنوز هدفی برای جدا سازی برادر سوم نداشتم اما به مرور که جلو رفتم دیدم باید یه نخاله ای بین این برادرا هم باشه نمیشه که همه یه مدل و یه رای به خاطر همین جداش کردم از بقیه فک کنم به فصل ده نرسیده بود که این فکر رو عملی کردم و جداش کردم.

مرسی که گفتی ایشاا... درستش میکنم توی اینده.


   
Dark lord، fariba.2016 و zzareb2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
zzareb2
(@zzareb2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 160
 

خواهش می کنم. آره فکر خوبیه که یکی نخاله که نه آدم خوبی باشه- 12 تای دیگه نخاله ان 🙂


   
mosadonya2 و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

یه نکته این داستان اینه که واقعا دوست داری سورپرایز کنی خواننده ها رو اما متاسفانه حجم فصل هارو خیلی کم کردی
اما این فصل از یه نظر به دلم ننشست
هنری گرگای زیادی رو کشت حتی این گرگ ماده که ظاهرا خیلی قدرتمنده رو داشت میکشت و خود گرگه هم اینو گفت اما بعد گفت که هیچ گرگی کشته نشده!!!!
بنظرم یه توضیح مفصل بده در این مورد
یه چیز دیگم هست:
توی تعریفی که داشت میکرد گفت که مادر اژدها قدرت همه برادرها جز برادر سوم!! رو گرفته
اما بعد گفتی اونا اژدها مادر رو کشتن!!! و قدرتمندتر از قبل شدن
و برادر سوم‌ رو تبعید کردن!!!!
خب اینجا یه تناقص پیش میاد
یه تناقص بزرگ
اگر قدرتشون گرفته شد چطور تونستن اژدها مادر رو شکست بدن (حالا کاری به قدرت بی انتها اژدها مادر ندارم) با وجود اینکه برادر سوم قدرتش کامل بوده
امیدوارم کامل جواب بدی


   
mosadonya2، M,baran، Hacker و 3 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

darklord4192;32162:
یه نکته این داستان اینه که واقعا دوست داری سورپرایز کنی خواننده ها رو اما متاسفانه حجم فصل هارو خیلی کم کردی
اما این فصل از یه نظر به دلم ننشست
هنری گرگای زیادی رو کشت حتی این گرگ ماده که ظاهرا خیلی قدرتمنده رو داشت میکشت و خود گرگه هم اینو گفت اما بعد گفت که هیچ گرگی کشته نشده!!!!
بنظرم یه توضیح مفصل بده در این مورد
یه چیز دیگم هست:
توی تعریفی که داشت میکرد گفت که مادر اژدها قدرت همه برادرها جز برادر سوم!! رو گرفته
اما بعد گفتی اونا اژدها مادر رو کشتن!!! و قدرتمندتر از قبل شدن
و برادر سوم‌ رو تبعید کردن!!!!
خب اینجا یه تناقص پیش میاد
یه تناقص بزرگ
اگر قدرتشون گرفته شد چطور تونستن اژدها مادر رو شکست بدن (حالا کاری به قدرت بی انتها اژدها مادر ندارم) با وجود اینکه برادر سوم قدرتش کامل بوده
امیدوارم کامل جواب بدی

حجم فصل های قبلی اره کم بود ولی این یکی که بالای 20 تا بود!
نخیر بازم میگم هیچ گرگی کشته نشده توی فصلی که الان دارم از هنری مینویسم قضیه همین رو دارم توضیح میدم اگر یادت بوده باشه گفتم که هنری هنوز محرم اسرار گرگ های یخی نشده بود و به همین خاطر گفت نمیتونم فعلا اسرار گرگ های یخی رو براتون بگم یه راز بزرگ در باره گرگ های یخی هست که بعدا فاش میشه چند تا توانایی خاص دارن که هم مفید میشه براشون هم بر علیهشون میشه بعدا! اما اینجا نمیتونم توضیح بیشتری بدم اما گرگ ها...

و خب درباره اژدهای مادر و گرفتن قدرت برادرا بله اون موقع به خاطر کاری که برادر بزرگ کرده بود قدرت همه رو ازشون گرفت دلیلش رو توی فصل توی 10 فصل همونجا که ایلا با هنری بود توضیج دادم اول ولی بعدا برش داشتم به نظرم خیلی زود اومد که همچین معمای بزرگی به این زودی فاش بشه. اما اژدهای مادر به خاطر کشتن گرگ های یخی نیروی اونها رو گرفت حالا به نظرتون برادر بزرگ و اون بقشه چرا و با چه هدفی این کار رو کرد دلش که درد نمیکرد یا مس بازیا که ایکس پی نمیگیره موقع کشتن و لول بگیره! پس چرا این کارو کرد؟ چرا خشم اژدهای مادر رو به جون خریدن؟ این معمای اون بخشه!

و خب بله اونها اژدهای مادر رو کشتن اما من توی داستان جایی یادم نمیاد که گفته باشم بدون قدرت هاشون کشته باشنش! یا همون موقع که قدرتاشون رو گرفتن عصبانی شدن رفتن زدن کشتنش اژدهای مادر یه موجود فوق قدرتمنده آخرین از نسل خودشه به این سادگی نمیمیره! نخیر مدت ها میگذره از این اتفاق و به خاطر مسئله ای اژدهای مادر قدرت برادرا رو بر میگردونه که افسانه اش رو اینجا نمیخوام بگم و توی داستان و بجاش میگم که چطور شد و روند تاریخ رو کاملا براتون توضیح میدم و قول میدم که کاری کنم که هیچ تناقضی توی داستان نباشه.

باقی داستان رو بخونید متوجه می شید.

پ.ن: 36 دانلود اون هم در روزی که دروز کنکور بود و امروزم کنکور بود بسی دل شاد شدیم:دی


   
mosadonya2، M,baran، Dark lord و 2 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
M,baran
(@m-baran)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 187
 

AmbrellA;32137:

فصل سیزدهم از کتاب دوم دورگه بر روی سایت آپلود شد
منتظر نظرات شما هستم

خسته نباشی, فصل عالی بود و هنچنین خستگی انتظار این ی هفته رو از تنم در اورد,کم کم داریم ب جاهای حساس میرسیم و این هیجانمو بیشتر میکنه, با اشتیاق منتظر فصلهای جدید هستم:41:


   
mosadonya2 و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 454
 

AmbrellA;32164:
حجم فصل های قبلی اره کم بود ولی این یکی که بالای 20 تا بود!
نخیر بازم میگم هیچ گرگی کشته نشده توی فصلی که الان دارم از هنری مینویسم قضیه همین رو دارم توضیح میدم اگر یادت بوده باشه گفتم که هنری هنوز محرم اسرار گرگ های یخی نشده بود و به همین خاطر گفت نمیتونم فعلا اسرار گرگ های یخی رو براتون بگم یه راز بزرگ در باره گرگ های یخی هست که بعدا فاش میشه چند تا توانایی خاص دارن که هم مفید میشه براشون هم بر علیهشون میشه بعدا! اما اینجا نمیتونم توضیح بیشتری بدم اما گرگ ها...

و خب درباره اژدهای مادر و گرفتن قدرت برادرا بله اون موقع به خاطر کاری که برادر بزرگ کرده بود قدرت همه رو ازشون گرفت دلیلش رو توی فصل توی 10 فصل همونجا که ایلا با هنری بود توضیج دادم اول ولی بعدا برش داشتم به نظرم خیلی زود اومد که همچین معمای بزرگی به این زودی فاش بشه. اما اژدهای مادر به خاطر کشتن گرگ های یخی نیروی اونها رو گرفت حالا به نظرتون برادر بزرگ و اون بقشه چرا و با چه هدفی این کار رو کرد دلش که درد نمیکرد یا مس بازیا که ایکس پی نمیگیره موقع کشتن و لول بگیره! پس چرا این کارو کرد؟ چرا خشم اژدهای مادر رو به جون خریدن؟ این معمای اون بخشه!

و خب بله اونها اژدهای مادر رو کشتن اما من توی داستان جایی یادم نمیاد که گفته باشم بدون قدرت هاشون کشته باشنش! یا همون موقع که قدرتاشون رو گرفتن عصبانی شدن رفتن زدن کشتنش اژدهای مادر یه موجود فوق قدرتمنده آخرین از نسل خودشه به این سادگی نمیمیره! نخیر مدت ها میگذره از این اتفاق و به خاطر مسئله ای اژدهای مادر قدرت برادرا رو بر میگردونه که افسانه اش رو اینجا نمیخوام بگم و توی داستان و بجاش میگم که چطور شد و روند تاریخ رو کاملا براتون توضیح میدم و قول میدم که کاری کنم که هیچ تناقضی توی داستان نباشه.

باقی داستان رو بخونید متوجه می شید.

پ.ن: 36 دانلود اون هم در روزی که دروز کنکور بود و امروزم کنکور بود بسی دل شاد شدیم:دی

چجوریه فقط اژدهای مادر اجنه رو خلق کرده یعنی تمام این اتفاقات مربوط به بعد جنگ هست؟بقیه اژدها موجوداتی خلق نکردن؟خالق گرگ های یخی کیه؟اگر اژدهای مادر برگرده خب میتونه باز قدرت بردار ها رو به راحتی بگیره.وقتی بردار ها اژدهای مادر کشتن ایا قدرت های اونو تصاحب کردن یا قدرتی همینجوری بهشون اضاف شد؟بردار سوم هم در قتل اژدهای مادر دست داشت؟
الان که اژدهایی وجود نداره اجنه میتونن در برابر الهه ها مقاومت کنن؟
هر کدوم اگ امکانش هس جواب بده.باتشکر


   
mosadonya2، zzareb2 و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Dumbledore
(@dumbledore)
Estimable Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 103
 

راستی دوستای هنری که حافظشون پاک شده بود اسمشونم یادم نیست:29:دیگه نمیان تو داستان؟؟؟


   
mosadonya2 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

M,baran;32165:
خسته نباشی, فصل عالی بود و هنچنین خستگی انتظار این ی هفته رو از تنم در اورد,کم کم داریم ب جاهای حساس میرسیم و این هیجانمو بیشتر میکنه, با اشتیاق منتظر فصلهای جدید هستم:41:

مرسی ممنون ایشاا... بهترم میشه.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

DARK LORD;32166:
چجوریه فقط اژدهای مادر اجنه رو خلق کرده یعنی تمام این اتفاقات مربوط به بعد جنگ هست؟بقیه اژدها موجوداتی خلق نکردن؟خالق گرگ های یخی کیه؟اگر اژدهای مادر برگرده خب میتونه باز قدرت بردار ها رو به راحتی بگیره.وقتی بردار ها اژدهای مادر کشتن ایا قدرت های اونو تصاحب کردن یا قدرتی همینجوری بهشون اضاف شد؟بردار سوم هم در قتل اژدهای مادر دست داشت؟
الان که اژدهایی وجود نداره اجنه میتونن در برابر الهه ها مقاومت کنن؟
هر کدوم اگ امکانش هس جواب بده.باتشکر

بله اتفاق های الان مربوط به دوران بعد از جنگ هست هزاران سال بعدش.
اژدهای مادر متفاوت بوده چون آخرین از نسل خودش بوده نیرو توی دنیای اجنه از بین نمیره زمانی که اژدهایی می مرده به نزدیک ترین اژدها قدرتش منتقل می شده و شما تصور کنید اژدهای مادر اخرین اژدهای باقی ماندس که قدرت تمام نسلش رو توی خودش جمع کرده همچین موجودی میتونه خلق کنه ولی اژدها های دیگه نه.
گرگهای یخی از بومیان اولیه این دنیا بودن که قبل از ورود اژدها یان به این سرزمین هم توی این سرزمین زندگی میکردن.
اگر برگرده شاید بتونه بگیره اما امروز با گذشته متفاوته برادر ها هر روز داشتن قدرتشون رو افزایش میدادن شاید یه این سادگیام نباشه!
امممم... بزار سوالات از این دست رو توی داستان توضیح بدم اینطوری اینجا مزش میره.
تا فصل های بعد

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

Ezrail97;32167:
راستی دوستای هنری که حافظشون پاک شده بود اسمشونم یادم نیست:29:دیگه نمیان تو داستان؟؟؟

توی داستان هستن اما نه توی این کتاب ولی در اینده نقش تایین کننده ای دارن پس اسمشون رو فراموش نکن سوزان و جیک! خخخخ مخصوصا جیک! که شاید یه زمانی پاش به دنیای اجنه کشیده شد!:دی:65:


   
mosadonya2، M,baran و zzareb2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Aryamo
(@aryamo)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 381
 

اولا سلام
ثانیا ۲۰ صفحه هم واسه این داستان کمه.
میگی نه، از بقیه بپرس.


   
mosadonya2، M,baran، reza379 و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
mnsim
(@mnsim)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 57
 

ملتی رو از چشم انتظاری در آوردی ولی آره منم موافقم که بازم فصلش کوتاه بود.


   
mosadonya2، Aryamo، M,baran و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
صفحه 40 / 210
اشتراک: