با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.
مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟
با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .
مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:
دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g
لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story
دورگه کتاب دوم |
فصل |
دانلود |
فصل |
دانلود |
فصل 1(تعقییب و گریز) | دانلود | فصل 2(اِدورا) | دانلود |
فصل 3(برخورد) | دانلود | فصل 4(تصمیم) | دانلود |
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) | دانلود | فصل 6(منطقه تاناریس) | دانلود |
فصل 7(راه حل) | دانلود | فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) | دانلود |
فصل 9(در راه ناردا) | دانلود | فصل 10(حس جدید، انتقام...) | دانلود |
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) | دانلود | فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) | دانلود |
فصل 13(ایلا) | دانلود | فصل 14(لورتگا) | دانلود |
فصل 15(دردسر در شمال) | دانلود | فصل 16(تصویری در اینه!) | دانلود |
فصل 17(اولین دیدار) | دانلود | فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) | دانلود |
فصل 19(خیانتکار) | دانلود | فصل 20!(اعتراف) | دانلود |
فصل 21(اولین نبرد واقعی) | دانلود | فصل22(اولین دختر دورگه) | دانلود |
فصل 23(دره ممنوعه) | دانلود | فصل 24(گرگ تنها) | دانلود |
فصل 25(شب برخورد) | دانلود | فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) | دانلود |
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) | دانلود | فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) | دانلود |
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) | دانلود | فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) | دانلود |
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) | دانلود | فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) | دانلود |
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) | دانلود | فصل34 | دانلود |
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) | دانلود | فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) | دانلود |
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) | دانلود | فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) | دانلود |
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) | دانلود | فصل 40(اغاز نبرد) | دانلود |
فصل 41(پایان) | دانلود | فصل 42(او خواهد امد) | دانلود |
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 | دانلود | فصل 44(بازگشت) | دانلود |
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده | دانلود | فصل 46(پایان نبرد بزرگ) | دانلود |
فصل 47(مردی روی شاخه) | دانلود | فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) | دانلود |
فصل 49(هنری...) | دانلود |
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: | دانلود |
فصل51(تسخیر شده) | دانلود | فصل52(هزار سال تنهایی) | دانلود |
فصل53(پایان روئیا) | دانلود | فصل 54(درخت وجود) | دانلود |
فصل 55 (ارباب اعماق) | دانلود | فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) | دانلود |
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوهای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) | دانلود | فصل 58(اخرین دیدار) | دانلود |
فصل 59 (تاس سرنوشت) | دانلود |
ا
وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید |
http://omidmoradpour.rozblog.com |
دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید
توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.
اخبار:27/3/98 سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.
توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.
آخرین و جدیدترین اطلاعیه:
واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی
اونم ندارم
واست میفرستم شخصی
ممنون از لطفت
الان یعنی کل جلد دوم تو فصل زمستان میاد؟
خب تو تلگرام به امید پیام بده ادت کنه.
میشه لطف کنی ادرس گروه رو واسه منم بفرستی؟
میشه لطف کنی ادرس گروه رو واسه منم بفرستی؟
توی پست اول هستش یه دقت بکنی لینکش نوشته
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
منتظر نظرات شما دوستان عزیز هستم.
توی پست اول هستش یه دقت بکنی لینکش نوشته- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
فصل بیست و نهم از کتاب دوم دورگه بر روی سایت اپلود شد.
منتظر نظرات شما دوستان عزیز هستم.
دوربین مخفیه؟؟:23::40:
قرار نبود اواسط زمستان کل کتاب بیاد؟
البته باید بگم خیلی خوبه فصل اومده.31.
ایولللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل::49::::49::::49::::49::::49::::49::::49::::49::::49::::49::::49::::49::
سلا عالی بود انگشتر دست هنری همان انگشتر تولدش بود زنه کی بود یعنی الان ارباب بزرگ اون هاست و همه تحت امرشن ...
واقعا...
این شخص از خوشحالی سکته کرده در حال انتقال به بیمارستانه.
با عرض پوزش برم داستانو براش بخونم شاید شفا پیدا کرد.
با سلام
خطر اسپویل
.
مورد اول درخت و مرد و بوته شیطانی:
اون درخت و مرد نشان از هنری میده
حدس شماره ۱:اون بوته شیطانی همون نیرویی شیطانی هس که وجود هنری رو در پایان کتاب اول در بر گرفت.
حدس شماره ۲:سم اون افعی های بیابانی هس که به بدن هنری وارد شد
مورد دوم در مورد اون زن:
حدس شماره۱:اژدهای مادر هس که ظاهر شد و به نوعی به کمک هنری اومد
حدس شماره دو:ایلیا به کمک هنری اومد
حدس شماره ۳:ارباب و ریس قبلی این قبلیه یا شاید ارباب قبلی گرگ های یخی بود
حدس اول به شخصه بیشتر قبول دارم
مورد سوم:درباره زخم پشت هنری
حدس:جای انگشت اون زن یا همون صاحب نیرو بر روی درخت بر پشت هنری ظاهر شد
بعضی دوستان میگن احتمال داره این زخم از زمان تقدس شمشیر هنری باشه اینم حرف بدی نیست اما حدس خودمو بیشتر قبول دارم.
چهارم:در مورد اثر کم زهر بر هنری
حدس: نمیدونم افعی چهار هزار ساله و افعی بیابانی یکی هستن یا نه ولی حدس میزنم یکی از دلایل تاثیر کم بر هنری همین تقدس تیغه هنری با زهر افعی هست.و دلیل دیگر هم قدرت ترمیم فوق العاده هنری
پنچم:قبیله
همینطور که دوستان گفتن این قبلیه در این مکان حبس شده و بنظرم کار اژدهای مادر هست که با نیروی اڗدهایان طبق این فصل مهر و موم شده. و با دارا بودن کمان میتونه همون قبلیه تیراندازان باشه.
.
شش:ارباب
میتونه جانشین فامیر همون قبیله تیرانداز باشه .گمان نمیکنم خودش باشه.چندمین جانشین نمیدونم. هر چند قدرت بسیار زیادی داراست و بنظرم چیز بیشتر از این هاست
ظاهرا با انرژی که از ایتاش گرفته قبیله رو به نوعی شاڔژ کرده برای ادامه زندگی یا حتی بیدار سازی انها.
اونجایی بهش گفته شد فرمانروایی کل موجودات دنیایی ما.جالب بود بنظرم نکته مهمی رو داره که فعلا نمیدونم چیه.
.
بیماری:
اینکه هنری علائم بیماری شخصی رو داشته که مرده خیلی عجیب و جالبه.چون بنظر نمیاد اون صاحب نیرو قصد اسیب زدن به هنری رو داشته باشه.برای خودم یه تناقص ایجاد شده.احتمالا در فصل های بعد متوجه بشم چخبره
گرگ تنها :
واقعا تغییر شکل غیر قابل باوری داشت.و خیلی قدرتمنده.اگ همه افرادش بتونن در حد و اندازه های او باشند قدرت مخوفی برای هنری محسوب میشه.
چطوری ایتاش که دست هاش بسته بود به یکباره به کنار گرگ تنها اومد.بنظرم ابنو نباید حذف میکردی.
.
هنری:
درباره نشان اربابی هنری
حدس۱:از اون زن بهش منتقل شد
حدس۲:با تماس با ارباب معبد به نوعی نشون به اون منتقل شد
حدس ۳:نشون فرمانروایی ناردا ظاهر شده
..
حدس:میتونه مقام هنری از ارباب معبد بالاتر باشه.
.
حدس نهایی این فصل: اگر اون مرد هنری باشه و با تبدیل شدن ذرات بدن اون مرد زیر درخت یا شاید این بیماری پوستی یا قدرت درونی هنری بر میگرده یا این اتفاقات میتونه مقدمه برگشتش باشه.
باتشکر
پ.ن: تمامی اینا حدسیات شخصی میباشد و ممکنه تمامی انها غلط باشن.
پ.ن:اگر دوستان نظری نقدی درباره چیزی نوشتم دارن بگن
وقتی که درباره اون فردی که قبلا بیماری رو داشته گفت گفت که اون برای ماموریتی رفته بود و قبل از این بود که زندانی بشن و این که دوست نزدیکش بود پس نتیجش میشه که این فرد عمرش بر میگرده به قبل از تسخیر این سرزمین بوسیله اجنه
واین قبیله هم همون کماندار هان که بوسیله اژدهای مادر نابود نشدن بلکه اسیر شدن فرمانده کماندار ها هم امپراتور این سرزمین ها بوده و این فرد جانشینشه
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
این نظر منه
سلام خب خب فصل جدیدو خوندم عااالی بود ولی انتظار داشتم بیشتر باشه به هر حال ممنون ازتون خسته نباشید عالی بود
خب میرسیم به نظریات:
1. به نظر من ممکنه اون نشان اصلا یه بیماری نباشه با توجه به وضعیت بدنیی که هنری داره ممکنه بتونه حتی این رو هم به کنترل خودش دربیاره
2. این ارباب معبد ممکنه فرمانروا باشه؟ آخه نشان روی دست اونم بود ولی هر چی فکر میکنم امکان نداره اون باشه شاید هم همون کماندار باشه و این قبیله هم همون لشکر کماندار در اون جنگی که فصل قبل بحثش بود
3. عجیب اینجاست که این ارباب معبد کیه که وقتی دست هنری بهش خورد نشانش ظاهر شد
4. چیزی که منو گیج میکنه اینه که اگه اینا همون کسایی باشن که اژدهای مادر اسیرشون کرده بود پس چرا وقتی فهمیدن هنری فرمانرواست اینطوری بهش تعظیم کردنو احترام گذاشتن واضح بود که به فرمانروا وفادارن
5. آیا اون زنی که اول فصل بود ممکنه اژدهای مادر باشه و اونی که کنار یه درخت افتاده بود هنری باشه؟ اون بوته سیاه چی بود؟ اگه اونی که کنار درخت افتاده بود هنری باشه ممکنه اون بوته سیاه هم یا اون سایه باشه یا اون بیماریی که ازش حرف میزدن؟
خب فکر کنم همین بود دیگه با تشکر از نویسنده عزیز:53:
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
با سلام
خطر اسپویل
.
مورد اول درخت و مرد و بوته شیطانی:
اون درخت و مرد نشان از هنری میده
حدس شماره ۱:اون بوته شیطانی همون نیرویی شیطانی هس که وجود هنری رو در پایان کتاب اول در بر گرفت.
حدس شماره ۲:سم اون افعی های بیابانی هس که به بدن هنری وارد شدمورد دوم در مورد اون زن:
حدس شماره۱:اژدهای مادر هس که ظاهر شد و به نوعی به کمک هنری اومد
حدس شماره دو:ایلیا به کمک هنری اومد
حدس شماره ۳:ارباب و ریس قبلی این قبلیه یا شاید ارباب قبلی گرگ های یخی بود
حدس اول به شخصه بیشتر قبول دارممورد سوم:درباره زخم پشت هنری
حدس:جای انگشت اون زن یا همون صاحب نیرو بر روی درخت بر پشت هنری ظاهر شد
بعضی دوستان میگن احتمال داره این زخم از زمان تقدس شمشیر هنری باشه اینم حرف بدی نیست اما حدس خودمو بیشتر قبول دارم.چهارم:در مورد اثر کم زهر بر هنری
حدس: نمیدونم افعی چهار هزار ساله و افعی بیابانی یکی هستن یا نه ولی حدس میزنم یکی از دلایل تاثیر کم بر هنری همین تقدس تیغه هنری با زهر افعی هست.و دلیل دیگر هم قدرت ترمیم فوق العاده هنریپنچم:قبیله
همینطور که دوستان گفتن این قبلیه در این مکان حبس شده و بنظرم کار اژدهای مادر هست که با نیروی اڗدهایان طبق این فصل مهر و موم شده. و با دارا بودن کمان میتونه همون قبلیه تیراندازان باشه.
.شش:ارباب
میتونه جانشین فامیر همون قبیله تیرانداز باشه .گمان نمیکنم خودش باشه.چندمین جانشین نمیدونم. هر چند قدرت بسیار زیادی داراست و بنظرم چیز بیشتر از این هاست
ظاهرا با انرژی که از ایتاش گرفته قبیله رو به نوعی شاڔژ کرده برای ادامه زندگی یا حتی بیدار سازی انها.
اونجایی بهش گفته شد فرمانروایی کل موجودات دنیایی ما.جالب بود بنظرم نکته مهمی رو داره که فعلا نمیدونم چیه.
.
بیماری:
اینکه هنری علائم بیماری شخصی رو داشته که مرده خیلی عجیب و جالبه.چون بنظر نمیاد اون صاحب نیرو قصد اسیب زدن به هنری رو داشته باشه.برای خودم یه تناقص ایجاد شده.احتمالا در فصل های بعد متوجه بشم چخبرهگرگ تنها :
واقعا تغییر شکل غیر قابل باوری داشت.و خیلی قدرتمنده.اگ همه افرادش بتونن در حد و اندازه های او باشند قدرت مخوفی برای هنری محسوب میشه.
چطوری ایتاش که دست هاش بسته بود به یکباره به کنار گرگ تنها اومد.بنظرم ابنو نباید حذف میکردی.
.
هنری:
درباره نشان اربابی هنری
حدس۱:از اون زن بهش منتقل شد
حدس۲:با تماس با ارباب معبد به نوعی نشون به اون منتقل شد
حدس ۳:نشون فرمانروایی ناردا ظاهر شده
..
حدس:میتونه مقام هنری از ارباب معبد بالاتر باشه.
.
حدس نهایی این فصل: اگر اون مرد هنری باشه و با تبدیل شدن ذرات بدن اون مرد زیر درخت یا شاید این بیماری پوستی یا قدرت درونی هنری بر میگرده یا این اتفاقات میتونه مقدمه برگشتش باشه.
باتشکر
پ.ن: تمامی اینا حدسیات شخصی میباشد و ممکنه تمامی انها غلط باشن.
پ.ن:اگر دوستان نظری نقدی درباره چیزی نوشتم دارن بگن
سلام تازه خوندم نظرتونا به نظر منم ممکنه همین طور باشه ولی سوال اینجاست که مردم اون قبیله که به خاطر اژدهای مادر اسیر شدن چرا باید اینطور به هنری احترام بذارن؟
با سلام
خطر اسپویل
.
مورد اول درخت و مرد و بوته شیطانی:
اون درخت و مرد نشان از هنری میده
حدس شماره ۱:اون بوته شیطانی همون نیرویی شیطانی هس که وجود هنری رو در پایان کتاب اول در بر گرفت.
حدس شماره ۲:سم اون افعی های بیابانی هس که به بدن هنری وارد شدمورد دوم در مورد اون زن:
حدس شماره۱:اژدهای مادر هس که ظاهر شد و به نوعی به کمک هنری اومد
حدس شماره دو:ایلیا به کمک هنری اومد
حدس شماره ۳:ارباب و ریس قبلی این قبلیه یا شاید ارباب قبلی گرگ های یخی بود
حدس اول به شخصه بیشتر قبول دارممورد سوم:درباره زخم پشت هنری
حدس:جای انگشت اون زن یا همون صاحب نیرو بر روی درخت بر پشت هنری ظاهر شد
بعضی دوستان میگن احتمال داره این زخم از زمان تقدس شمشیر هنری باشه اینم حرف بدی نیست اما حدس خودمو بیشتر قبول دارم.چهارم:در مورد اثر کم زهر بر هنری
حدس: نمیدونم افعی چهار هزار ساله و افعی بیابانی یکی هستن یا نه ولی حدس میزنم یکی از دلایل تاثیر کم بر هنری همین تقدس تیغه هنری با زهر افعی هست.و دلیل دیگر هم قدرت ترمیم فوق العاده هنریپنچم:قبیله
همینطور که دوستان گفتن این قبلیه در این مکان حبس شده و بنظرم کار اژدهای مادر هست که با نیروی اڗدهایان طبق این فصل مهر و موم شده. و با دارا بودن کمان میتونه همون قبلیه تیراندازان باشه.
.شش:ارباب
میتونه جانشین فامیر همون قبیله تیرانداز باشه .گمان نمیکنم خودش باشه.چندمین جانشین نمیدونم. هر چند قدرت بسیار زیادی داراست و بنظرم چیز بیشتر از این هاست
ظاهرا با انرژی که از ایتاش گرفته قبیله رو به نوعی شاڔژ کرده برای ادامه زندگی یا حتی بیدار سازی انها.
اونجایی بهش گفته شد فرمانروایی کل موجودات دنیایی ما.جالب بود بنظرم نکته مهمی رو داره که فعلا نمیدونم چیه.
.
بیماری:
اینکه هنری علائم بیماری شخصی رو داشته که مرده خیلی عجیب و جالبه.چون بنظر نمیاد اون صاحب نیرو قصد اسیب زدن به هنری رو داشته باشه.برای خودم یه تناقص ایجاد شده.احتمالا در فصل های بعد متوجه بشم چخبرهگرگ تنها :
واقعا تغییر شکل غیر قابل باوری داشت.و خیلی قدرتمنده.اگ همه افرادش بتونن در حد و اندازه های او باشند قدرت مخوفی برای هنری محسوب میشه.
چطوری ایتاش که دست هاش بسته بود به یکباره به کنار گرگ تنها اومد.بنظرم ابنو نباید حذف میکردی.
.
هنری:
درباره نشان اربابی هنری
حدس۱:از اون زن بهش منتقل شد
حدس۲:با تماس با ارباب معبد به نوعی نشون به اون منتقل شد
حدس ۳:نشون فرمانروایی ناردا ظاهر شده
..
حدس:میتونه مقام هنری از ارباب معبد بالاتر باشه.
.
حدس نهایی این فصل: اگر اون مرد هنری باشه و با تبدیل شدن ذرات بدن اون مرد زیر درخت یا شاید این بیماری پوستی یا قدرت درونی هنری بر میگرده یا این اتفاقات میتونه مقدمه برگشتش باشه.
باتشکر
پ.ن: تمامی اینا حدسیات شخصی میباشد و ممکنه تمامی انها غلط باشن.
پ.ن:اگر دوستان نظری نقدی درباره چیزی نوشتم دارن بگن
نظرات جالبی بود ولی یک سوال
ایلیا کیه؟