در مورد نژاد آلفرد ، در طول هزاره های مختلف خشایار چون می خواست بچه های بدنیا اومده از نسل خواهرش قوی تر و دارای ویژگی های برتری بشن , باعث وصلتشون با نژادهای خاص میشد و آلفرد از نسل ده ها و شاید بیشتر موجود باشه ولی اون چه که تو داستان ذکر شده و ما مسلماً مطمئنیم در موردش اینه که آلفرد ویژگی های 4 نسل رو مستقیم داره:
1- مکنده قدرت
2- ذهن پردازان
3- اجنه از طرف مادربزرگ پدریش
4- شبیه ساز از طرف مادرش
یه جایی گفتی به علت مکنده بودن می تونه قدرت بیش از حد جذب کنه. این رو تصحیح کنم که به علت مکنده بودن می تونه قدرت جذب کنه ولی بیش از حد جذب کردنش به خاطر بدنشه که بدن شبیه ساز و گنجایش بالایی برای جذب قدرت داره و همون طور که هادور و آکشا پی برده بودن و می گفتن انگار کل بدنش جادو هستش - همین دارا بودن بدن یک شبیه سازه. به علت همنی بدن هم هستش که آلفرد می تونه قدرتش رو کم و زیاد کنه تا بتونه از هر دروازه ای به هر مکانی بره. چون بقیه این قابلیت رو ندارن ، بسته به قدرتشون نیاز به دروازه ای دارن که توانیی انتقال اون حجم قدرت بدنشون رو داشته باشه.
در مورد نژاد آلفرد ، در طول هزاره های مختلف خشایار چون می خواست بچه های بدنیا اومده از نسل خواهرش قوی تر و دارای ویژگی های برتری بشن , باعث وصلتشون با نژادهای خاص میشد و آلفرد از نسل ده ها و شاید بیشتر موجود باشه ولی اون چه که تو داستان ذکر شده و ما مسلماً مطمئنیم در موردش اینه که آلفرد ویژگی های 4 نسل رو مستقیم داره:
1- مکنده قدرت
2- ذهن پردازان
3- اجنه از طرف مادربزرگ پدریش
4- شبیه ساز از طرف مادرش
سلام
توضیحات تکمیلی خوبیه، یادم رفته بود اضافه کنم.
فقط با وجودِ شبیه ساز بودن، نمیتونیم اون رو ذهن پرداز بدونیم.
یه جایی گفتی به علت مکنده بودن می تونه قدرت بیش از حد جذب کنه. این رو تصحیح کنم که به علت مکنده بودن می تونه قدرت جذب کنه ولی بیش از حد جذب کردنش به خاطر بدنشه که بدن شبیه ساز و گنجایش بالایی برای جذب قدرت داره و همون طور که هادور و آکشا پی برده بودن و می گفتن انگار کل بدنش جادو هستش - همین دارا بودن بدن یک شبیه سازه. به علت همنی بدن هم هستش که آلفرد می تونه قدرتش رو کم و زیاد کنه تا بتونه از هر دروازه ای به هر مکانی بره. چون بقیه این قابلیت رو ندارن ، بسته به قدرتشون نیاز به دروازه ای دارن که توانیی انتقال اون حجم قدرت بدنشون رو داشته باشه.
اینجوری که کتاب گفته مکنده های قدرت قابلیت جذب بالای جادو نسبت به دیگران رو دارن:
- تاليا، عالیجناب یک مکنده قدرت هستند، برای همین هم به مراتب بیشتر از هر کسی میتونند، قدرتمند بشند.
یعنی در حالت عادی هم مکنده ها بیشتر از بقیه جادو جذب میکنن.
بازم میدونیم که هم میتونه مقدار جادو رو کم و زیاد کنه (احتمالا به خاطر مکنده بودنش) و هم جادوی سرکش و متفاوت شبیه ساز رو جذب کنه ولی جایی گفته نشده قابلیت بالای جذب جادوش (تنها) به دلیل نژادِ شبیه سازه.
خشی:
اما شبیه سازها دو خصوصیت متمایز و منحصر به فرد دارند؛ بدن متفاوت و ذهن تو در تو که در این مورد به خاطر حفاظت گویها از ذهنت خصوصیت دوم قابل تشخیص نبود. از طرفی تو یک مکنده قدرت بودی برای همین هم از نظر بدنی شباهت زیادی به شبیه سازها نداشتی. اما باید اعتراف کنم که در این مورد اشتباه کردم، جای دادن چنین قدرتی در چنین بدنی تنها نشان دهنده اینه که تو تمام خصوصیت ها رو با هم داری. یک بدن خاص با قدرت عجیب و فوق العاده؛
ذهن پرداز بودن با شبیه ساز بودنش منافاتی نداره که میگی چون شبیه سازه نمی تونیم ذهن پرداز بدونیمش. چون دقت کنی وقتی تو جزیره دنبال ریتا و بقیه بودن با جادوهایی که مخصوص ذهن پردازهاست برخورد کردن و آلفرد میگه که اونها چون مثل خودش ذهن پرداز نیستن و فقط جادوش رو یاد گرفتن مثل آلفرد نمی تونن چشم هایی که برای مراقبت از غار گذاشته بودن روکنترل کنن. و چندین جا خودش و خشایار رو به عنوان اخرین ذهن پردازها بر شمرده.
ذهن پردازها خصوصیت جادوهای ذهنی فوق العاده بالایی داشتن و ...
به نظرم می تونیم اینجوری بگیم که آلفرد تمام خصوصیات سه نژاد ذهن پرداز و مکندگان قدرت و شبیه ساز ها رو داره.
قدرت های ذهنی فوق العاده بالا به همراه جادوهای ذهن پردازها که زیر نظر خشایار یادشون گرفت و فیزیک مکندگان قدرت به همراه جادوهاشون که از کتاب سرخ یاد گرفته و نوع خاص بدن شبیه ساز ها رو هم داره ولی جادویی از شبیه سازها رو فعلا یاد نگرفته , چون اون قوم هم جادوهای مخصوص خودشون رو داشتن ( اولین باری که با مهراد درگیر شد و وقتی بیهوش بود خشایار گفت که اون شبیه سازیه که بعد قرن ها دیده و شانس آوردن که جادوی مخصوص شبیه سازها رو بلد نبوده وگرنه کارشون تموم بود)
این جادوهای مخصوص سه قوم واقعا مختص به خودشون بوده به علت خصوصیت نژادیشون مثل کگه گنکای تو ناروتو که نینجوتسوهای خانوادگی هر خاندانی داشته.
ذهن تو در تو رو آلفرد طبق نقل قول بالات دارا هستش ولی قدرت جادوهای ذهنیش به خاطر ذهن پرداز بودنشه و ذهن تو در تو بیشتر خصوصیت دفاعییه مثل مادرش که کسی نمی تونست ذهنش رو بخونه.
طلسم باروری توسط یکی از نگهبانای دروازه مرگ که هم دوره الندر بوده ساخته و بپاس کمکی که الندر به اون کرده بود بهش هدیه شد
فک نمیکنی نگهبان دروازه مرگ و جهنم رو یکی کردی؟.یعنی دوتاش یه نفرن.
فک نکنم اینجوری باشه ها.
اخه نگهبان دروازه مرگ زادگاهش پایتخت مکندگان بوده ها
طلسم باروری توسط یکی از نگهبانای دروازه مرگ که هم دوره الندر بوده ساخته و بپاس کمکی که الندر به اون کرده بود بهش هدیه شدفک نمیکنی نگهبان دروازه مرگ و جهنم رو یکی کردی؟.یعنی دوتاش یه نفرن.
فک نکنم اینجوری باشه ها.
اخه نگهبان دروازه مرگ زادگاهش پایتخت مکندگان بوده ها
من دقیق یادم نیست شاید اشتباه کرده باشم ولی از این مطمعنم که مکندگان در زمان الندر هنوز وجود نداشتن وفقط بنیان گذار قومشون که پسر الندر بود وجود داشته پس این نگهبان اون زمان نبوده و بعد از الندر بوده
الندر مربوط به زمان سیزده فرمانروای جادو بوده و شیطان اون زمان کاره ای نبوده اون موقع عددی حساب نمی شده این نگهبانا به نظرم یه مقام بوده که بعد از مرگ عوض میشدن پس نمیشه گفت که همین یه نگهبان برای تمام زمان هاست یا فقط از مکندگان بوده همینطور که الان که مکنده ای وجود نداره نگهبان از یه نژاد دیگست
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
سلام خدمت همگی و سفیردوستان گرامی.
یک تاپیکی با اسم «دانشنامه سفیر کبیر» زدیم توی انجمن سفیر کبیر، که قراره توش احمد به کمک شما دوستان اطلاعات سفیر رو به صورت طبقهبندیشده قرار بده. یه کار گروهی خاص سایت.
برای اینکه اونجا شلوغ نشه و معرفیها بین گفتگوهای بچهها درباره صحت و سقم و نکات ریز اطلاعات، گم نشن، این تاپیک رو اینجا گذاشتیم بابت بحث راجع به همون نکات.
هر بحثی قراره درباره اطلاعات بشه، اینجا مطرح کنید که اونجا شلوغ نشه.
تشکرات.
تاپیک دانشنامه:
دانشنامه «سفیر کبیر» - معرفی شخصیتها و مکانها
اگه میشه یه گروه تلگرامی هم براش بزارین تا بتونیم راحتتر چت کنیم
طلسم باروری توسط یکی از نگهبانای دروازه مرگ که هم دوره الندر بوده ساخته و بپاس کمکی که الندر به اون کرده بود بهش هدیه شدفک نمیکنی نگهبان دروازه مرگ و جهنم رو یکی کردی؟.یعنی دوتاش یه نفرن.
فک نکنم اینجوری باشه ها.
اخه نگهبان دروازه مرگ زادگاهش پایتخت مکندگان بوده ها
درست گفتی
من دقیق یادم نیست شاید اشتباه کرده باشم ولی از این مطمعنم که مکندگان در زمان الندر هنوز وجود نداشتن وفقط بنیان گذار قومشون که پسر الندر بود وجود داشته پس این نگهبان اون زمان نبوده و بعد از الندر بوده
الندر مربوط به زمان سیزده فرمانروای جادو بوده و شیطان اون زمان کاره ای نبوده اون موقع عددی حساب نمی شده این نگهبانا به نظرم یه مقام بوده که بعد از مرگ عوض میشدن پس نمیشه گفت که همین یه نگهبان برای تمام زمان هاست یا فقط از مکندگان بوده همینطور که الان که مکنده ای وجود نداره نگهبان از یه نژاد دیگست
الندر چه ارتباطی به فرمانروایان کهن داشت؟ توی داستان دنبال این ارتباطا هستم.
------------------------
فکر نمیکنم این دو نگهبان یکی باشن.
و مطمئنی نگهبان دروازه جهنم مثل نگهبان دروازه مرگ، مرده؟
و مطمئنی نگهبان دروازه مرگ جایگزین شده؟
محض اطمینان دلایل یکی نبودن نگهبانای دروازه های جهنم و مرگ رو مینویسم. شاید نکته ای رو ندیده باشم.
کتاب ارواح تقدس یافته:
طلسم هشت گانه باروری توسط نگهبان دروازه جهنم ساخته و به پاس خدمات الندر ساخته شد تا در حفظ تعادل میان ابعاد و برای تداوم نسلش...
آلفرد:
انگار وقتش شده بود که به دیدن نگهبان دروازه جهنم بروم و مانع از عملی شدن اهداف شیاطین حداقل از این ناحیه شوم. مشکلی که این وسط وجود داشت، این بود که قلمروی او خارج از هفت دنیا بود و نگهبان آن هیچ رابطه ای با مجمع سفيران نداشت و تاکنون حتی حاضر به دیدار با هیچ یک از اعضای مجمع و خود سفیران نشده بود.
با این دو توضیح به نظر میاد نگهبان دروازه های جهنم از زمان الندر تا الان زنده مونده و زیادم اجتماعی نیست، بر خلاف تعاریفِ نگهبان دروازه های مرگ.
کتیبه ی غارِ محلِ گوی های اوپارال:
به فرمان پادشاه الفها برای نجات سرزمین گرینلند، فرستاده ای به جانب نگهبان دروازه های مرگ روان شد، که توسط هفت الف مقدس پشتیبانی و حفاظت می شد. هفت الف از هفت خانواده ای که نگهبان دروازه های مرگ با آنها پیمان بسته بود.
--------چند پاراگراف بعد:
پس از مرگ نگهبان دروازه های مرگ، شیطان بزرگ با لشگری عظیم از شیاطین و موجودات شیطانی به سرزمین سرخ حمله کردند.
اما اینجا میفهمیم که نگهبان دروازه های مرگ مرده و همینطور زادگاهش شهر معروفه مکندگان قدرت هست.
در حالی که نگهبان دروازه جهنم، قبل از مکنده ها و همزمان با الندر وجود داشته.
اگه میشه یه گروه تلگرامی هم براش بزارین تا بتونیم راحتتر چت کنیم
همینطور که رضا گفت تلگرام ندارم.
کلا سایت برای اینجور بحث ها بیشتر توی چشمه و عضو و مهمان میتونن ازش دیدن کنن.
ارسال ها هم همیشه باقی میمونه.
درست گفتیالندر چه ارتباطی به فرمانروایان کهن داشت؟ توی داستان دنبال این ارتباطا هستم.
------------------------
فکر نمیکنم این دو نگهبان یکی باشن.
و مطمئنی نگهبان دروازه جهنم مثل نگهبان دروازه مرگ، مرده؟
و مطمئنی نگهبان دروازه مرگ جایگزین شده؟محض اطمینان دلایل یکی نبودن نگهبانای دروازه های جهنم و مرگ رو مینویسم. شاید نکته ای رو ندیده باشم.
با این دو توضیح به نظر میاد نگهبان دروازه های جهنم از زمان الندر تا الان زنده مونده و زیادم اجتماعی نیست، بر خلاف تعاریفِ نگهبان دروازه های مرگ.
اما اینجا میفهمیم که نگهبان دروازه های مرگ مرده و همینطور زادگاهش شهر معروفه مکندگان قدرت هست.
در حالی که نگهبان دروازه جهنم، قبل از مکنده ها و همزمان با الندر وجود داشته.همینطور که رضا گفت تلگرام ندارم.
کلا سایت برای اینجور بحث ها بیشتر توی چشمه و عضو و مهمان میتونن ازش دیدن کنن.
ارسال ها هم همیشه باقی میمونه.
اونجایی گفته نگهبان دروازه جهنم زندس. نطر من اینه:الزاما نباید همون قبلی باشه میتونه اون قبلی مرده باشه و این جانشینش باشه.
در مورد نگهبان دروازه مرگ گفته شد توسط هفت الف مقدس پشتیبانی و حمایت میشد یا همچین چیزی
اگر اشتباه نکنم=در حالی که بنظر میاد خود الف ها با طلسم باروری به وجود اومدن احتمالا توسط الندر.
پس معلوم میشه نگهبان دروازه مرگ بعد دوران الندر بوده و ربطی به نگهبان دروازه جهنم نداشته
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
بعد در مورد اینکه الندر فرمانروای کهن بوده بنظرم یه تناقص وجود داره.
الندر فرمانروایی دنیا های موازی بوده یعنی کل ابعاد .پس اگ یه فرمانروای کهن بوده و فرمانروای کل ابعاد مسلما بر بقیه فرمانروا های کهن هم برتری داشته و یجوری رئیس شون بوده.
ولی تو داستان اینجوری نیست.هر فرمانروایی کهن به نوعی بر جادو حکومت میکرده یاهمچنین چیزی/متن دقیقش یادم نیست/
بنظرم الندر بعد از دوران فرمانروایان کهن بوده:(
سلامالندر یکی از فرمانروایان کهن بود؟؟؟؟
جایی گفته شده نباید بچه میداشت؟ دیدم جایی که گفته برای بچه دار شدن تاوان سنگینی داد ولی مطمئنی منظورش این بوده که اصلا نباید بچه داشته باشه؟خب اینجوری که پیش میری، قبل اینکه تو دانشنامه بنویسم، همشو همینجا میزاری:65:
فکر نکنم وارث الندر بودن به دلیل داشتن دو نوع قدرت باشه چون هم گیومرتا رشته های رنگی داشت هم ملکه سیاه رشته سیاه داشت.مطمئنی؟ میتونی بگی کدوم صفحه نوشته؟
با این حساب آبراکسیس بعد از الندر، به نگهبان دروازه های مرگ خدمت کرده ولی خودش میگه بعد از الندر به زمین فرار کرد.
فکر کنم دوجا دربارش خوندم یکی وقتی که ابراکسیس به الفرد گفت یا اونجا که الفرد گوی خواهر رو فعال کرد و به اون غار ها رفت که هفت تا در داشت یکی از درا روش نقش دوازده شاخه اژدهایان بود که می گفت هر شاخه یه دسته خاص بوده و یه رنگ خاص داشت
ابراکسیس بعد از فرارش از دست شیطان به زمین اومد قبل از اون هنوز در دنیای خودش بود بین مرگ الندر و حمله شیطان فاصله زیادی بوده بنظرم
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
باید یه بار دیگه کتاب رو بخونم
همه چی رو قاطی کردم
نه فرمانروای کهن نبوده. اینا میراثدار فرمانرواهای کهن بودن.
مثلا اون پیشگو که عصای اوهام رو داشت هم یکی از میراثدارهای یکی از فرمانرواهای کهن بود.
خود آلفرد میراثدار دوتا از فرمانرواهای کهنه. این تو اون سری از خاطرات که ته داستان آزاد میشه هست.
در مورد نگهبان دروازه مرگ گفته شد توسط هفت الف مقدس پشتیبانی و حمایت میشد یا همچین چیزی
اگر اشتباه نکنم=در حالی که بنظر میاد خود الف ها با طلسم باروری به وجود اومدن احتمالا توسط الندر.
پس معلوم میشه نگهبان دروازه مرگ بعد دوران الندر بوده و ربطی به نگهبان دروازه جهنم نداشته
ممکنه مقام نگهبان دروازه های مرگ هم هنوز هم وجود داشته باشه ولی به دست یه نفره دیگه.
چهره خشایار در هم فرو رفت و گفت:
- زادگاه اولین نگهبان دروازه های مرگ از سرزمین سرخ، پایتخت افسانه ای مکندگان قدرت.
خیلی جالبه که اطلاعات رو به صورت چکیده و جمع و جور اینجا میذارین
خیلی خوب میشه اگه یه بخش رو هم به تضاد هایی که بین بخش اول و بخش دوم داستان که یه فاصله ای بینش افتاده
و همین طور شخصیت های حذف شده اختصاص بدین
فک کنم کمک خوبی میشه اگه سینا بخواد سفیر رو یه ادیت کامل بکنه
دستت درد نکنه احمد جان
پ.ن زاستی بد نیست اگه دانشنامه داستانرو برای اون محدود افرادی که تازه با سفیر کبیر اشنا شدن
اسپویل نکنه
اقا فک کنم درمورد میراث کهن اشتباه می کنی چون تا اونجا که یادم میاد توی داستان درگیری بین گیومرتا و دختر الندر قبلی گفته شد که عصای سیمرغ (همون عصای خشایار) جزو میراث کهن نبود و تازه یه جا دیگه گفته شد که تاج رنگین کمان جزو میراث کهن هست شاید حتی خرقه اوراتو هم قسمتی از این میراث باشه پس نمیشه گفت میراث کهن همون عصاها هستن شاید زمان ساختشون تقریبا یکی باشه ولی بنظرم این میراث برای فرمانروایان باقی مونده کسانی که بعد از فرمانروایان کهن قراره به مقام فرمانروایی برسن (الندر قبلی و الندر فعلی) و حکومت کنن البته مطمئن نیستم و شاید اشتباه کنم.
اقا فک کنم درمورد میراث کهن اشتباه می کنی چون تا اونجا که یادم میاد توی داستان درگیری بین گیومرتا و دختر الندر قبلی گفته شد که عصای سیمرغ (همون عصای خشایار) جزو میراث کهن نبود و تازه یه جا دیگه گفته شد که تاج رنگین کمان جزو میراث کهن هست شاید حتی خرقه اوراتو هم قسمتی از این میراث باشه پس نمیشه گفت میراث کهن همون عصاها هستن شاید زمان ساختشون تقریبا یکی باشه ولی بنظرم این میراث برای فرمانروایان باقی مونده کسانی که بعد از فرمانروایان کهن قراره به مقام فرمانروایی برسن (الندر قبلی و الندر فعلی) و حکومت کنن البته مطمئن نیستم و شاید اشتباه کنم.
جای درست پستتون در این تایپیکه این دفعه پست رو منتقل کردم اما از دفعات بعد فقط پست رو حذف می کنم لطفا دقت کنید
اقا فک کنم درمورد میراث کهن اشتباه می کنی چون تا اونجا که یادم میاد توی داستان درگیری بین گیومرتا و دختر الندر قبلی گفته شد که عصای سیمرغ (همون عصای خشایار) جزو میراث کهن نبود و تازه یه جا دیگه گفته شد که تاج رنگین کمان جزو میراث کهن هست شاید حتی خرقه اوراتو هم قسمتی از این میراث باشه پس نمیشه گفت میراث کهن همون عصاها هستن شاید زمان ساختشون تقریبا یکی باشه ولی بنظرم این میراث برای فرمانروایان باقی مونده کسانی که بعد از فرمانروایان کهن قراره به مقام فرمانروایی برسن (الندر قبلی و الندر فعلی) و حکومت کنن البته مطمئن نیستم و شاید اشتباه کنم.
فکر میکنم فرمانروایی الندر با فرمانروایی فرمانروایان کهن متفاوت باشه. فرمانروایان کهن نمیمیرن، نابود نمیشن، تموم نمیشن، بازنشسته نمیشن؛ همیشه هستن، منتهی انگار به خواب رفتن (بعضیهاشون!). در نتیجه میشه گفت این میراث به نمایندگان فرمانروایان میرسن، نه که دارایی فرمانرواهای قبلی، به فرمانرواهای جدید به ارث برسن.
خیلی جالبه که اطلاعات رو به صورت چکیده و جمع و جور اینجا میذارین
خیلی خوب میشه اگه یه بخش رو هم به تضاد هایی که بین بخش اول و بخش دوم داستان که یه فاصله ای بینش افتاده
و همین طور شخصیت های حذف شده اختصاص بدین
تضاد ها؟
متاسفانه اواخر داستان رسیدم و به جز یکی از شخصیت های حاشیه ای، اطلاعی درباره بقیه حذف شده ها ندارم.
فک کنم کمک خوبی میشه اگه سینا بخواد سفیر رو یه ادیت کامل بکنه
سینا شخصا نمیرسه.
یکی از دلایل ایجاد دانشنامه، پیدا کردن ایرادهای ممکن، توسط خود ماست.
دستت درد نکنه احمد جان
خواهش:5:
پ.ن زاستی بد نیست اگه دانشنامه داستانرو برای اون محدود افرادی که تازه با سفیر کبیر اشنا شدن
اسپویل نکنه
همچین چیزی ممکنه؟:23:
دانشنامه، اطلاعاتِ داستان رو گلچین کرده و توضیح داده تا به فهم مجموعه کمک کنه. یه اسپیولِ حسابی.
در اصل، تاپیک برای بچه هاییه که سفیر رو مطالعه کردن و ممکنه قسمتی رو متوجه نشده باشن.
این تاپیک هم برای مشورت گرفتنمون از همدیگست تا اشتباهاتمون رو تصحیح کنیم. دو تاپیک برای اسپیول.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
اقا فک کنم درمورد میراث کهن اشتباه می کنی چون تا اونجا که یادم میاد توی داستان درگیری بین گیومرتا و دختر الندر قبلی گفته شد که عصای سیمرغ (همون عصای خشایار) جزو میراث کهن نبود و تازه یه جا دیگه گفته شد که تاج رنگین کمان جزو میراث کهن هست شاید حتی خرقه اوراتو هم قسمتی از این میراث باشه پس نمیشه گفت میراث کهن همون عصاها هستن شاید زمان ساختشون تقریبا یکی باشه ولی بنظرم این میراث برای فرمانروایان باقی مونده کسانی که بعد از فرمانروایان کهن قراره به مقام فرمانروایی برسن (الندر قبلی و الندر فعلی) و حکومت کنن البته مطمئن نیستم و شاید اشتباه کنم.
سلام
تعریف میراث کهن به اشیاء جادویی میرسه که به خالقین و استفاده کننده های خاصی مربوط میشن. (که فعلا توضیح بیشتری دربارش ندادن)
همینجوری که گفتی تاج و شاید خرقه هم میراثن. توی دانشنامه هم اشاره کردم عصاهای ممنوعه بخشی از میراث کهن هستن.
اگه طبق داستان نتیجه گیری کنیم، تنها شئ که توسط همه به اشتباه جزء میراث کهن شناخته میشه عصای سیمرغ هست ولی ظاهرا بقیه عصاهای ممنوعه تا آخر جلد اول، میراث کهن هستن.
مطمئن نیستم عصای ممنوعه اسم دیگه ی عصاهایی باشه که میراث کهن هستن، خشایارم عصای سیمرغ رو یکی از سیزده عصای ممنوعه میشناسه. (شایدم اشتباه میکنه)
ظاهرا دیشب اشتباهی عصای سیمرغ رو متعلق به تمپس نوشتم. الان سرچ کردم هیچ جای داستان مستقیما به فرمانروای کهن ربطش نداده. ویرایش شد. :53:
درباره جمله ی آخر...
ندیدم جایی اشاره کرده باشه که الندر از چه عصایی استفاده میکرد. اما در کل حدست درسته.
سیزده عصای ممنوعه با پایان عصر حاکمان کهن و به فرمان تِمپس در دالان های زمان قرار گرفتند تا هر یک در اختیار شایسته ترین ها از هر نژاد قرار بگیرند.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
فکر میکنم فرمانروایی الندر با فرمانروایی فرمانروایان کهن متفاوت باشه. فرمانروایان کهن نمیمیرن، نابود نمیشن، تموم نمیشن، بازنشسته نمیشن؛ همیشه هستن، منتهی انگار به خواب رفتن (بعضیهاشون!). در نتیجه میشه گفت این میراث به نمایندگان فرمانروایان میرسن، نه که دارایی فرمانرواهای قبلی، به فرمانرواهای جدید به ارث برسن.
خدایان یونان هم همچین عظمتی نداشتن :23:
ابوالهول:
...عصر حاکمان کهن قبل از پیدایش ما بوده است و من تنها همین سه اسم رو میشناسم؛ اما در مورد ده نفر دیگر نه من اطلاعی دارم و نه هیچ کس دیگه. عده ای میگن هنوز تعدادی از اونها زنده هستند اما تعدادی هم مرگ رو انتخاب کردند؛ به طوریکه حتی اسمشون هم از میان افسانه ها و ذهن موجودات پاک شده است.
--------------
خشایار:
... مقام «فیتال» هم از تمام موجودات جادویی در حال حاضر بالاتره، هر چند که الان محدود شده، اما اگر اراده کنه، هیچ جادوگری دیگه قدرت جادویی نخواهد داشت. اما خودش میدونه که عصرش تموم شده..
با این تعاریف، احتمالا بعضی از فرمانروایان کهن از بین رفتن و ممکنه جز فیتال که بازنشست شده و حتی خودشم محدود کرده، نهایتا یکی دوتا دیگه زنده مونده باشن.
زنده بودنِ یکی دیگه رو مطمئنیم چون پیشگویی ها از رویارویی دو فرمانروای کهن خبر میدن.
--------------------------------------------
درباره الندر ظاهرا همینطوره و متفاوت از فرمانروایان کهن هست.
سلام
احمد منم دوست داشتم کمکت کنم داخل این تاپیک ؛ ولی برای این که بتونم اینجا باشم ؛ باید دوباره یه بار دیگه داستان رو بخونم (فک کنم آخرین بار 2 سال پیش خوندمش) اگر برسم و داستان رو دوباره بخونم ؛ منم میام کمکت (اگر یادت باسه قبلا یه همچین چیزی زده بودیم ؛ ولی اونجا بحث فصل به فصل کتاب بود ولی چون من نرسیدم کار کلا کنار گذاشته شد (چه دورانی بود اون موقع ها :bonheur:))
تضاد ها؟
متاسفانه اواخر داستان رسیدم و به جز یکی از شخصیت های حاشیه ای، اطلاعی درباره بقیه حذف شده ها ندارم.سینا شخصا نمیرسه.
یکی از دلایل ایجاد دانشنامه، پیدا کردن ایرادهای ممکن، توسط خود ماست.خواهش:5:
همچین چیزی ممکنه؟:23:
دانشنامه، اطلاعاتِ داستان رو گلچین کرده و توضیح داده تا به فهم مجموعه کمک کنه. یه اسپیولِ حسابی.
در اصل، تاپیک برای بچه هاییه که سفیر رو مطالعه کردن و ممکنه قسمتی رو متوجه نشده باشن.این تاپیک هم برای مشورت گرفتنمون از همدیگست تا اشتباهاتمون رو تصحیح کنیم. دو تاپیک برای اسپیول.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
سلام
تعریف میراث کهن به اشیاء جادویی میرسه که به خالقین و استفاده کننده های خاصی مربوط میشن. (که فعلا توضیح بیشتری دربارش ندادن)
همینجوری که گفتی تاج و شاید خرقه هم میراثن. توی دانشنامه هم اشاره کردم عصاهای ممنوعه بخشی از میراث کهن هستن.
اگه طبق داستان نتیجه گیری کنیم، تنها شئ که توسط همه به اشتباه جزء میراث کهن شناخته میشه عصای سیمرغ هست ولی ظاهرا بقیه عصاهای ممنوعه تا آخر جلد اول، میراث کهن هستن.
مطمئن نیستم عصای ممنوعه اسم دیگه ی عصاهایی باشه که میراث کهن هستن، خشایارم عصای سیمرغ رو یکی از سیزده عصای ممنوعه میشناسه. (شایدم اشتباه میکنه)ظاهرا دیشب اشتباهی عصای سیمرغ رو متعلق به تمپس نوشتم. الان سرچ کردم هیچ جای داستان مستقیما به فرمانروای کهن ربطش نداده. ویرایش شد. :53:
درباره جمله ی آخر...
ندیدم جایی اشاره کرده باشه که الندر از چه عصایی استفاده میکرد. اما در کل حدست درسته.- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
خدایان یونان هم همچین عظمتی نداشتن :23:
با این تعاریف، احتمالا بعضی از فرمانروایان کهن از بین رفتن و ممکنه جز فیتال که بازنشست شده و حتی خودشم محدود کرده، نهایتا یکی دوتا دیگه زنده مونده باشن.
زنده بودنِ یکی دیگه رو مطمئنیم چون پیشگویی ها از رویارویی دو فرمانروای کهن خبر میدن.
--------------------------------------------درباره الندر ظاهرا همینطوره و متفاوت از فرمانروایان کهن هست.
سلام
تو اون تاپیک گفته بودی تمپس قدرت کنترل دالان های زمان رو داره بر چه اساسی این حرفو زدی؟
یه چنتا سوال و ابهام هم دارم
اینکه بنظرتون پنچمین فرزند شیطان که ذهن پردازه ممکنه همون پدر الفرد باشه؟
در ضمن توی داستان گفته شده شفق در دست صاحب دنیایی شیاطینه.یعنی در درست شیطان بزرگه؟
در ضمن نگهبانان جادو که گفته شد نواده فرمانروایان کهن هستن مقامشون از الندر پایین تره درسته؟خب زمانی که الندر باشه نقش اونا چیه یا وقت موقعی الندر نیست بر قوانین نظارت میکنن.
نگهبان زمانو معلوم هست کی انتخاب میکنه یا همین نگهبانان جادو یا سفیر کبیر رو.
فرمانروایان کهن که فعلا نقشی در اداره امور ندارن بالاترین مقام الندره ولی خب بنظر نمیاد اون نگهبان زمانو انتخاب کنه.چون الفرد نقشی در انتخاب نگهبان زمان بعدی نداره.یعنی خود خشایار بعدی رو انتخاب کرده؟
الندر بودن الفرد یعنی باید تمام موجودات از اون اطاعت کنن یعنی دستوراتش الزام اوره یا نه؟شیاطین یا ملکه سیاه مجبور به اطاعت هستن یا نه
نامیرا فرمانروای موجودات سیاه هس یعنی موجودات سیاه باید از اون اطاعت کنن اونوقت شیطان جزو کدوم دستس از الفرد اطاعت میکنه یا نامیرا.
یا الفرد که حاک دنیای موازی هست میتونه به نامیرا هم دستور بده یا نه؟