آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه
داستان سفیر کبیر
1,112
ارسال
197
کاربران
3645
Reactions
224.9 K
نمایش
شروع کننده موضوع 27/06/1394 4:08 ب.ظ
|
فرار از سرنوشت نیازمند اراده ای پولادین است. گاه نیازهایی وجود دارند که مانند بندی نامرئی فرد را وادار می‌کنند تا به سوی ناشناخته ها قدم بردارد. میدانم که راهی که انتخاب کرده ام تنها به یک نقطه ختم خواهد شد. اما دیگر اهمیتی ندارد. اندوهی که بر شانه هایم سنگینی میکند باعث ضعفم نخواهد شد.بلکه اراده ام را برای آنچه که میخواهم تقویت خواهد کرد.آتشی که در درونم شعله ور است به سادگی خاموش نمیشود.من در مسیر رسیدن به آنچه که میخواهم تنها هستم.تنها تر از هر زمان دیگری و اینک نوبت من است تا سرنوشت را به بازی بگیرم. |
| فصل اول تا پنجم | ( نسخه ویرایش شده - دانلود آزاد)لینک دانلود |
فصل ششم
فصل ششم کلمه عبور: bookpage
فصل هفتم
فصل هفتم کلمه عبور BookPage
فصل هشتم
فصل هشتم کلمه عبور: bookpage
فصل نهم
فصل نه .کلمه عبور: bookpage
فصل دهم
فصل ده
فصل یازدهم
فصل یازده
فصل دوازده
فصل دوازده
توجه: من نظر همه بچه ها رو خوندم؛ منتهی دو سه باری که جواب می خواستم بدم ولی به دلیل چند تا مشکل کل جواب هام پرید و چون جدیدا من آدم بی حوصله ای شدم دیگه حس نوشتن نداشتم ولی سعی می کنم تا آخر هفته جواب بدم. این دم عیدی بقدری شلوغ شده سرم که دقیقه نود فصل میدم مهرنوش پس اگه کم و کاستی دیدید مشکل از سمت من هست که وقت لازم رو ندارم. ممنون
| فصل سیزدهم: |
28/06/1394 3:12 ق.ظ
آقا چی شد؟؟؟؟ من اومدم سایتو باز کردم اسم سایتو دیدم، فکر کردم قلبم از کار افتاد. یه لحظه موندم خوشحال باشم از سینا، یا فوش بارونش کنم!!؟؟؟
خو آخه یه لحظه با خودم فکر کردم این کتاب یعنی اینکه، سفیر کبیر پر!! یکی دیگه این که فکر کردم یعنی یه شاهکار جدید!
آقا دیگه الان کار خودتو ناجور سخت کردی! الان واسه دوتا کتاب مثل بختک میفتم روت! خوددانی. توروخدا داستان قشنگی باشه مثل سفیر کبیر! خدایا تورو به خودت! وای خدایا باورم نمیشه! اصلا نمیدونم چی بگم! همینطور سکوت کنم بهتره:22:
28/06/1394 12:45 ب.ظ
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااایییییی
اب قند لطفا
باز یه شاهکاری دگر از سینا خان ، بن کننده کبیر :77::77:
منتظریم :دی
28/06/1394 1:04 ب.ظ
چقدر خوبه همه اینقدر داستان آدمو تحویل بگیرن :دی
آقا بزار داستانتو ببینیم چی نوشتی که انقدر همه دوستش دارن :دی
28/06/1394 4:17 ب.ظ
وای قلبم سکته کردم
کاورش عالیه
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
بازگشت سینا
میگم سینا کتابات رو چاپ کن
28/06/1394 4:43 ب.ظ
اینجوری میشه: سینا وارد می شود! :24:
چه باحال میشه، بریم، یه شیش هفت سال دیگه بیایم، میبینیم سینا این کتابو کامل کرده! بعد میشینیم با دل راحت میخونیمش 🙂
ولی راست میگه اهورا. هیچوقت نفهمیدم چرا چاپ نمی کنه؟؟!!!!!
28/06/1394 5:34 ب.ظ
ایول
اقا شدیدا منتظرم
فقط هنوز تو خماریه این اوای مرگ موندم:(خدا کنه اونم شروع کنی ی ملتیو خوشحال کنی
28/06/1394 5:50 ب.ظ
ایول
اقا شدیدا منتظرم
فقط هنوز تو خماریه این اوای مرگ موندم:(خدا کنه اونم شروع کنی ی ملتیو خوشحال کنی
وقتی اینو گذاشته، میگه فعلا فعلا ها بیخیال اون باید بشین. کل مشکل دنیا با این داستان هم همینه! خودتو واسه شورش آماده کن.
29/06/1394 7:17 ب.ظ
سلام
چقدرش نوشته شده؟ هفتگی ارائه میشه؟
ممنون که مینویسید:دی
29/06/1394 7:21 ب.ظ
سینا این مجموعه دیگه ای ؟
با سفیر کبیر مرتبط نیست ؟
اون و ادامه نمیدی ؟
29/06/1394 7:26 ب.ظ
سینا این مجموعه دیگه ای ؟
با سفیر کبیر مرتبط نیست ؟
اون و ادامه نمیدی ؟
چه باحال. ایول خیلی قشنگ بود سورن!
همه ی مشغله های ذهنی بچه ها رو توی چند کلمه گفتی.
فعلا سینا مثل همیشه مفقوده. تو صدا بزن شاید به ندای تو پاسخ بده 😐 :)))))
29/06/1394 7:46 ب.ظ
ممنون که مینویسید:دی
بقول جناب خان(آخيييييييييييييييييييييييييييييييييييييي)
سينا ببين چه قدر بچه ها مشتاق هستن كه تو داستان مينويسي
بعدا دلت مياد اين چشم هاي در راه رو منتظر آواي مرگ ميزاري
من كه ازت گذشتم:16:خدا ازت بگذره كه يه جماعتي رو چشم به راه گذاشتي:دی
و حالا بقول اين دوست عزيز ممنون كه مينويسي:5:
30/06/1394 3:41 ق.ظ
میخوام یه اعترافی بکنم ...
اقا این اول که دیدم داستان جدید موهبت برزخی اهمیتی بهش ندادم. گفتم باز یکی از این مبتدی ها با یه اسم کلیشه ای اومده یه داستانی نوشته
بار دوم که دیدمش یکم کنجکاو شدم . گفتم برم ببینم چیه
اقا رفتم داخل کاور و دیدم سکته اول و زدم.اسم نویسنده رو دیدم سکته دوم و زدم. ژانر و دیدم سکته سوم و زدم. میخواستم چند تا سکته دیگه هم بزنم جا نداشتم دیگه...
به نظر من این توی یونیورس سفیر کبیره شاید داستان ها متفاوت باشه ولی توی همون دنیاست یا دنیاها . خلاصه اینکه احتمال داره بعدا الفرد و این پسره با هم بر بخورن
سینا اگه راست میگی بیا بزن تو ذوقم ... ؟؟!
01/07/1394 12:28 ب.ظ
اگه بخوان به هم بر بخورن زیاد جالب نمیشه آخه هر چی هم این پسره قوی بشه باز هم پیش آلفرد به حساب نمیاد مخصوصن اگه بخواد با آلفرد بجنگه ک دیگه هیچی، تو یه لحظه آلفرد میخوردش :دی
سینا جرأت داری بیا بگو از آلفرد قوی تر میشه :14:
01/07/1394 3:03 ب.ظ
سینا بد جور منتظر این هستم ...
03/07/1394 2:57 ق.ظ
سلام
نمی دونم چرا واسه من، پست اول سینا کامل نمایش داده نمیشه!!!
سینا جان اگر امکان داره لینک فصل اول را تو یه پست دیگه بزار.
ممنون
wizard girl and milad.m reacted
