Header Background day #09
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

3,149 ارسال‌
160 کاربران
8645 Reactions
495.9 K نمایش‌
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.

مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟

با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .

مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:

تالارگفتمان 1

دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g

لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story

دورگه کتاب دوم

فصل
دانلود
فصل
دانلود
فصل 1(تعقییب و گریز) دانلود فصل 2(اِدورا) دانلود
فصل 3(برخورد) دانلود فصل 4(تصمیم) دانلود
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) دانلود فصل 6(منطقه تاناریس) دانلود
فصل 7(راه حل) دانلود فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) دانلود
فصل 9(در راه ناردا) دانلود فصل 10(حس جدید، انتقام...) دانلود
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) دانلود فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) دانلود
فصل 13(ایلا) دانلود فصل 14(لورتگا) دانلود
فصل 15(دردسر در شمال) دانلود فصل 16(تصویری در اینه!) دانلود
فصل 17(اولین دیدار) دانلود فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) دانلود
فصل 19(خیانتکار) دانلود فصل 20!(اعتراف) دانلود
فصل 21(اولین نبرد واقعی) دانلود فصل22(اولین دختر دورگه) دانلود
فصل 23(دره ممنوعه) دانلود فصل 24(گرگ تنها) دانلود
فصل 25(شب برخورد) دانلود فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) دانلود
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) دانلود فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) دانلود
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) دانلود فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) دانلود
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) دانلود فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) دانلود
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل34 دانلود
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) دانلود
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) دانلود فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) دانلود
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) دانلود فصل 40(اغاز نبرد) دانلود
فصل 41(پایان) دانلود فصل 42(او خواهد امد) دانلود
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 دانلود فصل 44(بازگشت) دانلود
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده دانلود فصل 46(پایان نبرد بزرگ) دانلود
فصل 47(مردی روی شاخه) دانلود فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) دانلود
فصل 49(هنری...) دانلود
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: دانلود
فصل51(تسخیر شده) دانلود فصل52(هزار سال تنهایی) دانلود
فصل53(پایان روئیا) دانلود فصل 54(درخت وجود) دانلود
فصل 55 (ارباب اعماق) دانلود فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) دانلود
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوه‌ای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) دانلود فصل 58(اخرین دیدار) دانلود
فصل 59 (تاس سرنوشت) دانلود


ا

وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید
http://omidmoradpour.rozblog.com



دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید

توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.


اخبار:27/3/98
سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.

توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.


آخرین و جدیدترین اطلاعیه:

واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.

اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی


   
AlirezaDark، rasoulsss، A. M. D. R. Z. H و 103 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

فصل خوبی بود
گویا این برده نقش مهمی در ادامه بازی میکنه
اون برده خیلی دوست داره خودشو به دختره ثابت کنه و این خیلی عجیبه
در مورد دختره و اصل و نصبش گویا از اشراف زادگان هست ولی انگار قدرت جادویی بخصوصی نداره
بی صبرانه منتظر ورود هنری به داستان هستیم
و من به شخصه امیدوارم این اتفاق هرچ زودتر بیفته (فصل بعد باشه ک چ بهتر :دی)
اما چندتا چیز هست که هنوز برام سواله
حلقه ای که دست هنریه و باعث ازادسازی قدرت های هنری هم شد چطور حلقه ایه؟!!! بنظر نمیاد فقط برای کنترل شمشیر ۲ تیغه باشه
از طرف دیگه یه انسان(مادر هنری) چطور تونسته حلقه قدرت اجنه رو دستش کنه؟!!
از مادر هنری(ملکه) چیز زیادی نمیدونیم بخصوص در مورد قدرت ها و توانایی هاش و اینکه در زمان مورد نیاز ایا قادره که از هنری و خودش در مقابل این همه دشمن هنری دفاع کنه یا نه
و مورد اخر اینکه مادر اژدها در قالب هنری به دنیا برمیگرده؟!!!! و دلیل اینکه شاخک هایی از بدن هنری به بیرون میزد بخاطر وجود روح مادر اژدها در بدن هنریه؟! اگر اینطوره این روح چطور وارد بدن هنری شده ؟! و اینکه چرا بدن هنری رو تحت کنترل خودش نمیگیره؟!


   
Sorna و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

darklord4192;31126:
فصل خوبی بود
گویا این برده نقش مهمی در ادامه بازی میکنه
اون برده خیلی دوست داره خودشو به دختره ثابت کنه و این خیلی عجیبه
در مورد دختره و اصل و نصبش گویا از اشراف زادگان هست ولی انگار قدرت جادویی بخصوصی نداره
بی صبرانه منتظر ورود هنری به داستان هستیم
و من به شخصه امیدوارم این اتفاق هرچ زودتر بیفته (فصل بعد باشه ک چ بهتر :دی)
اما چندتا چیز هست که هنوز برام سواله
حلقه ای که دست هنریه و باعث ازادسازی قدرت های هنری هم شد چطور حلقه ایه؟!!! بنظر نمیاد فقط برای کنترل شمشیر ۲ تیغه باشه
از طرف دیگه یه انسان(مادر هنری) چطور تونسته حلقه قدرت اجنه رو دستش کنه؟!!
از مادر هنری(ملکه) چیز زیادی نمیدونیم بخصوص در مورد قدرت ها و توانایی هاش و اینکه در زمان مورد نیاز ایا قادره که از هنری و خودش در مقابل این همه دشمن هنری دفاع کنه یا نه
و مورد اخر اینکه مادر اژدها در قالب هنری به دنیا برمیگرده؟!!!! و دلیل اینکه شاخک هایی از بدن هنری به بیرون میزد بخاطر وجود روح مادر اژدها در بدن هنریه؟! اگر اینطوره این روح چطور وارد بدن هنری شده ؟! و اینکه چرا بدن هنری رو تحت کنترل خودش نمیگیره؟!

سلام مرسی
اره برده نقش مهمی توی داستان بازی میکنه.
خب این پست روب ه نظرم توی مرورگرت یه جا سیو کن که جلوتر که بری همه سوالاتت پاسخ داده مشیه مخصوصا در باره دختره قدرت هاش منری و چگونگ اون رشته های سیاه و غیره الان چیزی نمیگم که داستان به فنا میره ماجراش ولی
درباره حلقه هایی که انسانها به دست میکنن که یکیش دست مادر هنری(ملکه)و خاله هنری (ثونیا) هست ،
حلقه ها برای یک انسان کامل معمولی شاید کارایی نداشته باشن اما ثونیا و ملکه میلسون افراد عادی نیستن اونها توسط اجنه اموزش داده شدن و رابط هستن توی دنیای انسانها یه جایی داستان به دنیای انسانها کشیده میشه و اونجا نقش رابط ها رو بهتر درک میکنید و رابط های دیگه ای رو هم میبینید، رابط ها در اصل تحت نظر معبد های اجنه اموزش میبینن و توسط اونها دستور میگیرن ثونیا به خاطر استتعداد ویژه ای که داشت و کارهای بزرگی که برای اجنه کرد به لقب ریکا رسید و تونست وارد دنیای اجنه بشه ولی ملکه میلسون به خاطر ازدواج با فرمانروا پاش به دنیای اجنه رسید هر چند داستان چگونگیی ازدواج اون با فرمانروا هم خیلی خاصه اما هر دو رابط هستن و توسط معبد اموزش دیدن به خاطر همین تونستن از حلقه ها و متعاقبا از نیروی اجنه استفاده بکنن. امید وارم چیزی از داستان لو نداده باشم:دی:دی


   
Sorna و arashsohrabi1972 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
sorosh
(@sorosh)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 90
 

AmbrellA;31127:
سلام مرسی
اره برده نقش مهمی توی داستان بازی میکنه.

سلام یک سوال فنی اون برده که قرار نیست هنری باشه؟؟؟؟
قراره؟؟؟
من جدا در مورد قدرت های ایتاش و جیلا کنجکاو شدم
داشتم فکر میکردم ایتاش میتونه حامل روح مادر اژدها باشه یا نه؟؟؟؟


   
Sorna، arashsohrabi1972 و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
danyal
(@danyal)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 78
 

به احتمال ۹۰ درصد اون برده هنریه.۱۰۰ درصد مادر اژدها توسط هنری به دنیا برمیگرده اما سر کنترل بدن هنری فعلا با هم درگیرند.دلیل نمردن هنری هم همین بود.درگیری هنری و ملکه با اون برادران خیلی جالب میشه.اگه نبردشون به دنیای انسانها بکشه چه بهتر‌.بی صبرانه منتظر فصلای بعدی هستیم.آیتاش شخصیت جالبی به نظر میرسه.ولی من منتظرم ببینم پدرش کیه


   
AmbrellA، Sorna و arashsohrabi1972 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

danyal;31130:
به احتمال ۹۰ درصد اون برده هنریه.۱۰۰ درصد مادر اژدها توسط هنری به دنیا برمیگرده اما سر کنترل بدن هنری فعلا با هم درگیرند.دلیل نمردن هنری هم همین بود.درگیری هنری و ملکه با اون برادران خیلی جالب میشه.اگه نبردشون به دنیای انسانها بکشه چه بهتر‌.بی صبرانه منتظر فصلای بعدی هستیم.آیتاش شخصیت جالبی به نظر میرسه.ولی من منتظرم ببینم پدرش کیه

امکان نداره اون برده هنری باشه
اگر دقت کنین به تازگی جنگ بین اون جن های سیاه و سفید تمام شده در حالی که این برده از خیلی وقت پیش وجود داشته و بعد توسط برادر اون دختره خریداری شده
از طرف دیگه حتی اگر این خط زمانی هم نبود مگر ملکه و خاله هنری و حتی اون دوست خانوادگیشون مرده باشن که بزارن هنری بشه برده!!!!! اونم برده ای به این بیچارگی
از طرف دیگه وضعیت فیزیکی هنری اصلا به شکلی نیست که تا مدتی حتی بتونه سرپا بشه همونطور که در جلد قبل دیدیم دست و پای هنری بریده شده بود و خونریزی زیادی هم داشت
اما اون مادر اژدها خیلی داستان جالبی باید داشته باشه با توجه به اینکه اون همه جن سلطنتی و پیر که قدرتهای مافوق تصور دارن اینطوری از اون میترسن البته من از نابود شدنشون استقبال میکنم چون شخصیت های جالبی ندارن البته برادر بزرگتر گویا عاقلتر و بهتر هست و تصمیمات منطقی تری میگیره


   
AmbrellA و Sorna واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Anobis
(@anobis)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1032
 

خسته نباشی امیدجان. بالاخره جلد اول را تمام کردم و آمدم نظر بگذارم. کتاب جالبی بود. از سیر داستانی فصلهای اول زیاد خوشم نیومد اما ذره ذره با جان گرفتن موضوع داستان، جذابیت فصل های آخر هر لحظه بیشتر میشد. نمیدونم ویراستار داری یا نه اما حتما داستان رو به دست یه ویراستار بسپار تا اشتباهات نگارشی و بعضی اوقات موضوعی رو تصحیح کنه.
یکی از پوینت های مثبتی که میتونم در مورد نثر داستانت بهش اشاره کنم این هست که فضاسازی فوقالعاده ای داره( البته این موضوع در فصل های آخر بصورت واضحی خیلی خیلی خوب میشه) . جمله بندی ها و توصیف های صحیحت کاملا فضا را برای من روشن میکنه و جالب اینجاست که میتونستم در داخل ذهنم با خواندن جملات یه مدل سه بعدی و با یک دید کاملا شخصی از محیط برای خودم ترسیم کنم.
در مورد انتقال حس و جو موجود در داستان در یک جاهایی خیلی عالی کار کرده بودی و یک جاهایی کم کاری. در کل انقدر گره هایی که تو داستان مینداختی جذاب بود که اصلا اون کم کاری ها به دید نمیومد. با این حال اگه خواستی بازنویسی کنی حتما روی این مورد فکر کن.
یک جاهایی از داستان هنوز برام مبهم مونده و نمیدونم قراره توی جلد بعدی رفع بشه یا نه اما اگه میشه یکم در مورد حلقه هنری و چرا حلقه ذوب شد توضیح بده. کمی این قسمت داستان برام گنگ موند. شاید هم خودم با دقت نخوندم!
یک نکته: امیدوارم حضور جیک و سوزان در داستان (اگر قرار نیست یکی از گره های داستان به دست اونا باز بشه و یا نقشه کلیدی پیدا کنن )بیشتر از این زیاد نشه. نظر شخصیم اینه که حضور گاه و بی گاهشون تو داستان افکار خواننده رو به هم میریخت.
همچنین یه چیز کوچولو: اشاره گاه و بی گاه هنری در مورد اینکه زندگیش داره به یک فیلم یا داستان علمی تخیلی میشه هم خواننده رو از جو داستان بیرون میکشید.
در آخر باید بگم شخصیت سازی هات هم جالب بودن. با این که زیاد قابل دید نبود اما سعی کرده بود تنوع افکاری در شخصیت هات دیده بشه که این نکته برای من خیلی قابل اهمیت بود و کاملا به دلم نشست.
با اسقامت به نوشتن جلد دوم ادامه بده. وقتی تموم شد میام میخونم و نظر میدم.


   
Sorna و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

سلام فصل بعد کی میاد؟!


   
AmbrellA و Sorna واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

darklord4192;31151:
سلام فصل بعد کی میاد؟!

سلام متاسفانه ادامش ویرایش نشدس و بانو مهرنوش هر وقت ویراستاریش رو بکنه میزارمش روی سایت هنوز از فصل سوم هیچ مقداری دست خودم هم نرسیده


   
Sorna و arashsohrabi1972 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

مچکر
فقط اگ امکانش هست ویراستارتو تحت فشار قرار بده که سریعتر و بهتر ویرایش کنه و اگر وقت نداره داستان رو به یک ویرایشگر دیگه بده


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Kianhbp
(@kianhbp)
Active Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 13
 

مرسی از زحماتی که کشیدید دیگه نا امید شده بودم که جلد جدید بیاد??


   
Sorna و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

فردا عیده
سورپرایز نمیکنی مارو؟!
هم این فصلو میخوایم هم عیدی


   
Sorna، Dumbledore و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Aryamo
(@aryamo)
Reputable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 381
 

داداش ادامه‌ش ???
لطفا زودتر بزار??


   
Sorna واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Dumbledore
(@dumbledore)
Estimable Member
عضو شده: 4 سال قبل
ارسال‌: 103
 

و همچنان منتظریم:/


   
AmbrellA و arashsohrabi1972 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

حس میکنم با دست پر قراره بیای
بیا داداش و یه عیدی توپ تحویل ما بده


   
AmbrellA و Sorna واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Sorna
(@sorna)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 600
 

یه ساعت دیگه
عیدی میخوام


   
AmbrellA و arashsohrabi1972 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
صفحه 8 / 210
اشتراک: