Header Background day #20
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

3,149 ارسال‌
160 کاربران
8645 Reactions
493 K نمایش‌
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

با سلام
خوشحالم که خداوند عمری دادند و توانستیم دورگه رو به اینجا برسونیم، داستانی که به شخصه بدون انگیزه و علاقه شروع به نوشتنش کردم اما حالا که در حال تکمیل اون هستم نسبت به اون علاقه خاصی پیدا کردم، شاید شما با خوندن کتاب اول بگید اخه چه جذابیتی درسته و این رو به شما حق میدم چون معمولا در بخش های نخستین یک کتاب به شرح وضع حال و توصیف معما ها و خلق ماجرا ها معرفی شخصیت ها و محیط پرداخته میشه و عملا معمایی پاسخ داده نمیشه که خواننده جذب داستان بشه برای همین فکر میکنم اونهایی که دندون روی جگر گذاشتن و خوندن و صبر کردن در پایات کتاب دوم حسابی شگفت زده بشن، زیرا اون چیزی که در ذهن پروروندم رو اگر به طور کامل میدونستید از تعجب شاید چشماتون گرد می شد و دهنتون باز می موند. به دوستان قول معما هایی بسیار سخت و پیچیده رو میدم که حسابی ذهن شما رو درگیر خودش بکنه ماجراها مبارزاتی که شما رو حسابی سر ذوق بیاره صحنه هایی که شما رو به یاد نبرد های باستان بندازه، و اونهایی که مثل من آرزو میکردن که دنیا هم یک دنیای فانتزی بود رو به یک رویای طولانی و عمیق ببره، و زمانی بیدارتون کنه که حسابی سیراب شده باشید.

مقدمه ای از کتاب دوم:
آسمان تیره و تار اردوگاه دورگه ها سیاه تر و سنگ دلانه تر از هر زمانی شده بود، باران به شدت می بارید، هیچ دورگه ای دیده نمی شد هیچ سربازی نبود چادر ها ساکت و آرامتر از هر زمانی بودند و صدای مرگ را از هر گوشه اردوگاه می شد احساس کرد، از تپه شرقی که در بالای ان اتاقک چوبی ساخته شده بود دود سفیدی به بیرون و میان ابر های سیاه بالا می رفت.
تمام نفرات در میدان مبارزه اردوگاه جمع شده بودند اما بر خلاف همیشه هیچ صدایی از هیچ کدام شنیده نمی شد، تنها صدای چکه های قطرات باران بود که بر چاله های اب میریخت،صدای سربازی از دور به گوش رسید که سراسیمه این سکوت مرگ اور را شکست و زمانی که در میانه میدان مبارزه رسید بی توجه به فرماندهان اردوگاه رو به سمت دورگه ها برگشت و فریادی از سر ترس زد:
- دارن به اینجا میرسن، ادمخوار ها دارن به اینجا میرسن باید فرار کنیم.....
و اینگونه بود که سرنوشت دنیای اجنه برای اخرین بار رقم خورد.
صاحب حقیقی حلقه باز خواهد گشت، فراموش شدگان چشم به دنیا میدوزند، منتظر از سرنوشتی که به دست مردگان رقم خواهد خورد، نقابداری که از دنیای فراموش شدگان گذشته، دنیای مردگان را از پس گذاشته و پا به میان کارزار میگذارد.
آیا دنیا را با سیاهی دورنش به فرطه سقوط خواهد برد؟

با ما همراه باشید با نبرد های افسانه ای، سقوط شهر ها بیدار شدن خدایان باستان .

مژده برای دختر خانوم ها اگر توی کتاب اول جذب هیچ شخصیت دختری نشدید میتونید تفاوت رو در این کتاب احساس کنید با سوپر شخصیت مونث داستان ...... :53::53::3:

تالارگفتمان 1

دانلود کتاب اول
این شما و این فصول داستان:
لینک گروه در تلگرام: https://t.me/joinchat/Blb2kEqU7YxeurFbq1Kn8g

لینک کانال تلگرام (ارائه داستان): https://t.me/AmbrellA_Story

دورگه کتاب دوم

فصل
دانلود
فصل
دانلود
فصل 1(تعقییب و گریز) دانلود فصل 2(اِدورا) دانلود
فصل 3(برخورد) دانلود فصل 4(تصمیم) دانلود
فصل 5(ایا او یک هیولاست؟) دانلود فصل 6(منطقه تاناریس) دانلود
فصل 7(راه حل) دانلود فصل 8(روشنایی در تاریکی و تاریکی در روشنایی میمیرد) دانلود
فصل 9(در راه ناردا) دانلود فصل 10(حس جدید، انتقام...) دانلود
فصل 11(شیپور جنگ در ناردا) دانلود فصل 12(تعظیم در برابر دشمن) دانلود
فصل 13(ایلا) دانلود فصل 14(لورتگا) دانلود
فصل 15(دردسر در شمال) دانلود فصل 16(تصویری در اینه!) دانلود
فصل 17(اولین دیدار) دانلود فصل 18(عاشقانه در میدان جنگ) دانلود
فصل 19(خیانتکار) دانلود فصل 20!(اعتراف) دانلود
فصل 21(اولین نبرد واقعی) دانلود فصل22(اولین دختر دورگه) دانلود
فصل 23(دره ممنوعه) دانلود فصل 24(گرگ تنها) دانلود
فصل 25(شب برخورد) دانلود فصل 26(نبرد بزرگ،نزدیک تر از همیشه) دانلود
فصل 27(نبردبزرگ2،مه سیاه) دانلود فصل 28(نبرد بزرگ3،معبد) دانلود
فصل29 (نبرد بزرگ4، ارباب معبد) دانلود فصل 30(آن شب، نبرد بزرگ5) دانلود
فصل 31(شکاف، نبرد بزرگ6) دانلود فصل32 (خیلی دیراو را شناخت،نبرد بزرگ7) دانلود
فصل 33(ایا میتوان او را شناخت؟نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل34 دانلود
فصل 35(شروع یک پایان،نبرد بزرگ نزدیک است) دانلود فصل36(پروازروح، نبرد بزرگ نزدیک) دانلود
فصل 37(افکار،نبرد بزرگ) دانلود فصل 38(اتحاد، سایه نبرد بزرگ) دانلود
فصل 39(دروغگو،شروع نبرد بزرگ) دانلود فصل 40(اغاز نبرد) دانلود
فصل 41(پایان) دانلود فصل 42(او خواهد امد) دانلود
فصل 43(دروازه) عیدتون مبارک 29 اسفند 97 ساعت 12:19 دانلود فصل 44(بازگشت) دانلود
فصل45(افسانه سرنوشت) فصل تجمیع شده دانلود فصل 46(پایان نبرد بزرگ) دانلود
فصل 47(مردی روی شاخه) دانلود فصل 48(یک دقیقه بیشتر...) دانلود
فصل 49(هنری...) دانلود
فصل 50(لایه واقعی دنیا):bonheur: دانلود
فصل51(تسخیر شده) دانلود فصل52(هزار سال تنهایی) دانلود
فصل53(پایان روئیا) دانلود فصل 54(درخت وجود) دانلود
فصل 55 (ارباب اعماق) دانلود فصل 56 (مقابل یک خاطر قدیمی) دانلود
فصل ۵۷ (امید این فصل رو قهوه‌ای کرده، باید یه دور ویرایش جزئی بشه) دانلود فصل 58(اخرین دیدار) دانلود
فصل 59 (تاس سرنوشت) دانلود


ا

وبلاگ من میتونید از این وبلاگ هم داستان رو دانلود کنید
http://omidmoradpour.rozblog.com



دوستان در نظر داشته باشن که از فصل 43 به بعد فصل ها امتیازی خواهد بود و هیچ لینک رایگانی ارسال نخواهد شد
پس از همین حالا برای دانلود فصل مورد نظر خودتون به فکر باشید و برنامه ریزی کنید

توجه توجه:
دوستانی که امتییاز منفی زیادی دارن میتونن با انجام یه پروژه تنها یه پروژه تمام امتیاز منفی خودشون رو صفر کنن پس یه بار زخمت بکشید تا به سرعت اکانتتون برگرده به حالت اولیه.


اخبار:27/3/98
سلام به دوستان گل
اومدم یه اطلاعی بدم و برم
به قوله تا مدت نامعلومی ارائه فصول رو به تاخیر میدازم همینطور به نوشتن ادامه میدم اما به جایی رسیدم که نیاز به تمرکز زیادی برای جمع کردن و سرو سامون دادن به قضایای داسان دارم حجم داستان الان که خودم شروع کردم به خوندش وحشتناک بالاس. حقیقتش این بوده که تاالان هر زمان فصلی نوشتم دیگه خودم نخوندمش بعد هزارو اندی صفحه و سریع بدون ویرایش اپلودش کردم خخخ
بخشی که توی کتاب دوم دارم روش کار میکنم مسابقات بزرگی هست که بهش میگن مسابقات هزاره که برای ساختش باید بدون فشار طراحیش کنم که یه چیز تقلیدی نشه احتمال 99 درصد وقتی کتاب کامل شد همه کتاب رو یکجا اپلود میکنم.

توی گروه تلگرامیش هم حتما خبر هایی از نوشتن ادامش میدم به دوستان مرسی بابت پیگیر بودنتون امید وارم مارو بعده هم تنها نزارید.


آخرین و جدیدترین اطلاعیه:

واقعا میتونم بگم که متاسفم اما اون حرف رو از روی نادونی زدم زندگی مشترک دست و پا کردن تو دوره ای که دلارش پول و طلا و گرونیش به این شکله همین که بدویی و بتونی یه لغمه نون در بیاری کلاهت رو باید بندازی هوا هزار متر چه برسه رسیدن به علایق این دوره.
خیلی دوس داشتم خیالم از نظر اقتصادی راحت بود تا هر روز می نشستم و مینوشتم ولی یه کارگر با حقوق 3 تومنی چطور میتونه تو این روزگار بشینم بنویسم
واقعا میگم اگر پول نداری زن نگیر که بجز سختی و بدبختی چیزی نصیبت نمیشه نگرانیای زندگی خوردت میکنه. اگر پول داری زن بگیر بعد میتونی با خیال راحت بنویسی.
اگر نداری و ارزوهات برات مهمتره پس مجردی بهترین راهشه بشین و نون خشک سق بزنی ولی بری سمت اون چیزی که دوست داری نمیشه همه چیز رو با هم داشت دنیاش خیلی بی رحمه فقط یه چیز اگررررر بتونی بهش برسی هیچ وقت رو دوتا بزاری جفتش رو از دست میدی.

اگر زمانی اوضاع منم به اون شکل شد که نیاز نبود سگ دو بزنم برای چندرقاز حقوق میام و از نو شروع میکنم به نوشتن فقط #امید_مرادپور رو تو گوگل سرچ کنید.
یا علی


   
AlirezaDark, rasoulsss, A. M. D. R. Z. H and 103 people reacted
نقل‌قول
masuodmohararzade2
(@masuodmohararzade2)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 139
 

سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده گرامی
خب می تونم بگم تا جایی که الان خوندم خیلی از داستان لذت بردم. هیجانش خیلی خوبه و توی بعضی قسمت ها در انتقال احساس به خواننده خیلی خوب کار کردید به خصوص اون بخش هنری و خاله لوثیا فقط چیزهایی به نظرم رسید که شاید کمکی به بهتر کردن داستانتون بکنه البته از همین الان می گم که صرفا نظر شخصیه نه چیزی بیشتر.
یکی این که بعضی تیکه ها راحت داستان رو لو میدید یه چیز کوچیکی وسط فصل میگید که اخر فصل رو قابل پیشبینی می کنه و یه مقدار از عنصرغافل گیری کم می کنه. از طرفی هم باید بگم که فصلاتون رو واقعا جاهای خوبی تموم می کنید توی هیچان و نقطه ای که خواننده دوست داشته باشه ادامه بده.
دومین چیزی هم که به نظرم رسید اینه که بعضی قسمت ها میزان دیالوگ ها زیاد میشه و صرفا باعث کم شدن توصیفات و فضا سازی میشه ولی توصیفات و فضا سازی در کل خوبه از طرفی بهضی قسمت ها با منطقش به مشکل خوردم و یکی از اون قسمت ها این بود.
توی فصول اول وقتی هنری با گروه سه درگیر میشه زمانی که دیو می خواد به سوزان شلیک کنه یه جورایی با اون سرعت و قدرتی که تعریف کرده بودید انتظار داشتم هنری جهت شلیک رو عوض کنه یا سوازان دخل اون رو بیاره ولی هنری صرفا خودش رو جلوی گلوله انداخت.
احساسی تر بود ولی با منطقش مشکل داشتم.
باز هم می گم واقعا خیلی خوبه و منتظر ادامش هستم .
روزتون قبول باشه و سالم و سلامت باشید. باز هم ادامه بدید و داستان و بهتر و بهتر بکنید.


   
Pouryakht2, Dark lord, Hacker and 4 people reacted
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

Fantezy_killer;31745:
سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده گرامی
خب می تونم بگم تا جایی که الان خوندم خیلی از داستان لذت بردم. هیجانش خیلی خوبه و توی بعضی قسمت ها در انتقال احساس به خواننده خیلی خوب کار کردید به خصوص اون بخش هنری و خاله لوثیا فقط چیزهایی به نظرم رسید که شاید کمکی به بهتر کردن داستانتون بکنه البته از همین الان می گم که صرفا نظر شخصیه نه چیزی بیشتر.
یکی این که بعضی تیکه ها راحت داستان رو لو میدید یه چیز کوچیکی وسط فصل میگید که اخر فصل رو قابل پیشبینی می کنه و یه مقدار از عنصرغافل گیری کم می کنه. از طرفی هم باید بگم که فصلاتون رو واقعا جاهای خوبی تموم می کنید توی هیچان و نقطه ای که خواننده دوست داشته باشه ادامه بده.
دومین چیزی هم که به نظرم رسید اینه که بعضی قسمت ها میزان دیالوگ ها زیاد میشه و صرفا باعث کم شدن توصیفات و فضا سازی میشه ولی توصیفات و فضا سازی در کل خوبه از طرفی بهضی قسمت ها با منطقش به مشکل خوردم و یکی از اون قسمت ها این بود.
توی فصول اول وقتی هنری با گروه سه درگیر میشه زمانی که دیو می خواد به سوزان شلیک کنه یه جورایی با اون سرعت و قدرتی که تعریف کرده بودید انتظار داشتم هنری جهت شلیک رو عوض کنه یا سوازان دخل اون رو بیاره ولی هنری صرفا خودش رو جلوی گلوله انداخت.
احساسی تر بود ولی با منطقش مشکل داشتم.
باز هم می گم واقعا خیلی خوبه و منتظر ادامش هستم .
روزتون قبول باشه و سالم و سلامت باشید. باز هم ادامه بدید و داستان و بهتر و بهتر بکنید.

مرسی تشکر از شما
فک کنم شما بیشتر روی کتاب اول توضیح دادین چون اولای کار بود زیاد قلم درست درمونی نداشتیم هر چند الانم نداریم ولی از اون اوایل به نظرم خیلی بهتر شده اولا خیلی چیزا رو رعایت نمیکردم کم کم که جلو رفت یاد گرفتم ازشون استفاده کنم. نمیدونم باورتون میشه یا نه اما خودم از متن و کتاب اول اصلا راضی نیستم بههیچ وجه حتی از همین فصل های کتاب دومم راضی نیستم به عنوان یه داستان فک کنم الانکه صفحات سیصدو اندیم تازه یکم تغییر احساس میکنم. هر چند از الان داستانم زیاد راضی نیستم بچه ها میگن جاهای حساسی داستان رو قطع میکنی که به نظر من خیلی معمولیه چون فصل های اینده جایی داستان قطع میشه که خودم قلبم تند میشه و میره رو هزار. یه قافلگیری هایی در نظر دارم که انتهای فصل های الان خیلی معمولی به نظر میرسه وقتی اونها رو بخونید.
ایشاا... عمر باشه و اونها رو بزاریم روی سایت و واکنش ملت رو ببینیم.


   
Pouryakht2, Hacker, masuodmohararzade2 and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
mohammad_solimanimanesh2
(@mohammad_solimanimanesh2)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 149
 

AmbrellA;31734:
شب گذشته چه شب با برکتی بود در طول روزش که 25 صفحه دورگه نوشتم بعد شب از وقتی رفتم بخواب یه ایده اومده تو ذهنم برای یه داستان تا سحر روش فکر کردم و سحر نوشتمش یعنی هنوز که هنوزه هیجان اون ایده توی ذهنمه داستانی که اسمش شد:

یعنی این فصل بیشتر از 25 صفخه ست؟؟؟؟؟:9:


   
Pouryakht2, Dark lord, arashsohrabi1972 and 5 people reacted
پاسخنقل‌قول
Aryamo
(@aryamo)
Honorable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 381
 

وای من دیگه از خوشی خوابم نمیبره
بیشتر از ۲۵ صفحه?????
انشالله فصل‌های بعدی هم بیش از این باشه.


   
Pouryakht2, AmbrellA, Hacker and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

kasra;31751:
یعنی این فصل بیشتر از 25 صفخه ست؟؟؟؟؟:9:

این فصلایی که میگه فصول خیلی ایندس
فصل های الان از قبل نوشته شدن فقط باید بیان توی وورد


   
Pouryakht2, AmbrellA, Hacker and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
fariba.2016
(@fariba-2016)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 89
 

اگه میشه صفحات رو بیشتر کنید:53:


   
Pouryakht2, AmbrellA, Aryamo and 3 people reacted
پاسخنقل‌قول
nasren1232
(@nasren1232)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 185
 

خوب بود:3:


   
Pouryakht2, AmbrellA, Aryamo and 3 people reacted
پاسخنقل‌قول
Aryamo
(@aryamo)
Honorable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 381
 

این فصلایی که میگه فصول خیلی ایندس
فصل های الان از قبل نوشته شدن فقط باید بیان توی وورد

این جنایته
ته نامردیه
خیلی وحشتناکه
اخه چرا با احساسات آدم بازی می‌کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


   
Pouryakht2, Hacker, arashsohrabi1972 and 3 people reacted
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1038
شروع کننده موضوع  

kasra;31751:
یعنی این فصل بیشتر از 25 صفخه ست؟؟؟؟؟:9:

خخخ کسرا جان شایعه چرا درست میکنی گلم من الان صفحه سیصد و خورده ای دارم ادامه میدم الان فقط صدو خورده ای از داستان تا الان منتشر شده فاصله این 25 صفحه که نوشتم با شما خیلیه نه فصل بعدی!
خخخخخخ:3:

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

darklord4192;31758:
این فصلایی که میگه فصول خیلی ایندس
فصل های الان از قبل نوشته شدن فقط باید بیان توی وورد

لایک دقیقا!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

fariba.2016;31761:
اگه میشه صفحات رو بیشتر کنید:53:

فصل ها یه شروع و یه پایان ره اتفاقا که از قبل مشخص شدن نهایتا با تعریف بیشتر از جزئیات و فضا سازی بیشتر بشه اونها رو بیشتر کرد وگرنه زیاد نوشتن که سخت نیست باید توی چهار چوب باشه . اما سعیم رو میکنم که برای فصل های اینده صفحات رو بیشتر کنم.
:53:

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

nasren;31763:
خوب بود:3:

تشکر از شما:53:

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

Arya;31765:
این جنایته
ته نامردیه
خیلی وحشتناکه
اخه چرا با احساسات آدم بازی می‌کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

:8::53:
ایشاا... سعی میکنم یه تغییری ایجاد کنم توی حجم

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

خب از دیروز تا الان نتم کلا دیگه رفته بود الانم به زور وصل شده اما این یه روز دوری از نت خوب بود. یه چیز جدید برای دورگه ساختم
فرضیه دنیا هام رو کامل کردم و برای تشریح دنیای اجنه انسانها دنیاهای موازی سرزمین های مختلف دنییاهای کامل ناقص و فضایی مابین و همه اونها در ابعاد مختلف یه توضیح فانتززی ساختم یه جورایی جالب شده به نظر خودم اسمش رو گذاشتم فرضیه حباب شناور ایشاا... چندی بعد توی داستان واردش میکنیم به صورت کامل همه متوجه ساختار دنیاها میشن که سرزمین های مختلف اجنه چطور از هم جدا شدن چرا فقط از طریق پورتال ها میشه توشون رفت و امد کرد. یه چهار چوب همیشه برای این دنیا ها لازمه که باید محکم باشه و شب گذشته تکمیلش کردم .
اگر نظری در باره ساختار دنیای اجنه دارید که فکر میکنید برای تشریح این ساختار خوبه تو تاپیک بگید تا بتونیم ازش استفاده کنیم.
یا علی


   
Pouryakht2, Hacker, fariba.2016 and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
zzareb2
(@zzareb2)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 160
 
فرضیه دنیا هام رو کامل کردم و برای تشریح دنیای اجنه انسانها دنیاهای موازی سرزمین های مختلف دنییاهای کامل ناقص و فضایی مابین و همه اونها در ابعاد مختلف یه توضیح فانتززی ساختم یه جورایی جالب شده به نظر خودم اسمش رو گذاشتم

فرضیه حباب شناور

ایشاا... چندی بعد توی داستان واردش میکنیم به صورت کامل همه متوجه ساختار دنیاها میشن که سرزمین های مختلف اجنه چطور از هم جدا شدن چرا فقط از طریق پورتال ها میشه توشون رفت و امد کرد. یه چهار چوب همیشه برای این دنیا ها لازمه که باید محکم باشه و شب گذشته تکمیلش کردم .
اگر نظری در باره ساختار دنیای اجنه دارید که فکر میکنید برای تشریح این ساختار خوبه تو تاپیک بگید تا بتونیم ازش استفاده کنیم.

این ساختار که گفتی فهمیدم منظورت چیه - من یه ساختار دیده بودم تو انیمه World Trigger اون هم دنیاهای شناور بود ولی باحالیش این بود که یه دنیا زمین بود که می بینیم از قاره تشکیل شده ولی یه دنیای دیگه کشورهاش مثل حباب که میگی از هم جدا بودن ولی با اینکه جدا بودن هر کدوم تو یه مدار می چرخیدن و هر موقع هر کدوم از انها تو چرخش مداریش به زمین نزدیک نزدیک میشد یه پورتال میزدن به زمین و حمله می کردن بهش.
ولی اینجوری که تو میگی حباب جدا هستن ولی چزخش یا حرکتی ندارن و فقط یه خلایی بینشون ه با پورتال باید بینشون جابجا شد


   
Pouryakht2, aslan, Hacker and 3 people reacted
پاسخنقل‌قول
mohammad_solimanimanesh2
(@mohammad_solimanimanesh2)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 149
 

AmbrellA;31767:
خخخ کسرا جان شایعه چرا درست میکنی گلم من الان صفحه سیصد و خورده ای دارم ادامه میدم الان فقط صدو خورده ای از داستان تا الان منتشر شده فاصله این 25 صفحه که نوشتم با شما خیلیه نه فصل بعدی!
خخخخخخ:3:

خوب برادر گل من حالا که 300 صفحه نوشتی ، لااقل 2 فصل در هفته بذار...ماهم خیلی دعاگوت میشیم:41::77::دی


   
Pouryakht2, Dark lord, aslan and 6 people reacted
پاسخنقل‌قول
Aryamo
(@aryamo)
Honorable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 381
 

آره یه هفته انتظار سخته
حالا که ۳۰۰ ص نوشته شده
دو فصل تو هفته بزار


   
Pouryakht2, Dark lord, fariba.2016 and 5 people reacted
پاسخنقل‌قول
Sorna
(@sorna)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 600
 

من دوتا فصل نمی خوام همین فصل رو یه روز زودتر بزار
من شنبه امتحاناتم شروع میشه نامردا روز اول چهارتا کتاب رو برا امتحان گذاشتن


   
Pouryakht2, Dark lord, aslan and 3 people reacted
پاسخنقل‌قول
mnsim
(@mnsim)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 57
 

داشتم فصل دهم می خوندم یه سوال برام پیش اومد. مگه دنیای اجنه رو فرمانروا اداره نمیکنه؟که الان چون مرده دست ملکه مادر هنری هست. بعد این که تو این فصل اسم شاهزاده رو بردی باباش شاه کجاست؟


   
Pouryakht2, Dark lord, Sorna and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
arashsohrabi1972
(@arashsohrabi1972)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 232
 

mnsim;31782:
داشتم فصل دهم می خوندم یه سوال برام پیش اومد. مگه دنیای اجنه رو فرمانروا اداره نمیکنه؟که الان چون مرده دست ملکه مادر هنری هست. بعد این که تو این فصل اسم شاهزاده رو بردی باباش شاه کجاست؟

بیشتر مثل ایالت میمونه مثل ایالت های امریکا که حتی هرکدام قانون محلی مخصوص خودشونو دارن ولی از قوانین کلی ایالت مرکزی پیروی میکنن این هم به همین شکل هست
هرقسمت از دنیای اجنه بشکل مستقل اداره میشه و پادشاه و.. جدا داره اما همه اونا زیر دست فرمانروا هستن که الان با نبود فرمانروا میشه ملکه


   
Pouryakht2, Sorna, Hacker and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
صفحه 26 / 210
اشتراک: