Header Background day #20
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

بحث‌های حاشیه‌ای تاپیک «دانشنامه سفیر کبیر»

289 ارسال‌
31 کاربران
492 Reactions
56 K نمایش‌
ahmaad
(@ahmaad)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 765
شروع کننده موضوع  

در مورد نژاد آلفرد ، در طول هزاره های مختلف خشایار چون می خواست بچه های بدنیا اومده از نسل خواهرش قوی تر و دارای ویژگی های برتری بشن , باعث وصلتشون با نژادهای خاص میشد و آلفرد از نسل ده ها و شاید بیشتر موجود باشه ولی اون چه که تو داستان ذکر شده و ما مسلماً مطمئنیم در موردش اینه که آلفرد ویژگی های 4 نسل رو مستقیم داره:
1- مکنده قدرت
2- ذهن پردازان
3- اجنه از طرف مادربزرگ پدریش
4- شبیه ساز از طرف مادرش

یه جایی گفتی به علت مکنده بودن می تونه قدرت بیش از حد جذب کنه. این رو تصحیح کنم که به علت مکنده بودن می تونه قدرت جذب کنه ولی بیش از حد جذب کردنش به خاطر بدنشه که بدن شبیه ساز و گنجایش بالایی برای جذب قدرت داره و همون طور که هادور و آکشا پی برده بودن و می گفتن انگار کل بدنش جادو هستش - همین دارا بودن بدن یک شبیه سازه. به علت همنی بدن هم هستش که آلفرد می تونه قدرتش رو کم و زیاد کنه تا بتونه از هر دروازه ای به هر مکانی بره. چون بقیه این قابلیت رو ندارن ، بسته به قدرتشون نیاز به دروازه ای دارن که توانیی انتقال اون حجم قدرت بدنشون رو داشته باشه.

zareb;35454:
در مورد نژاد آلفرد ، در طول هزاره های مختلف خشایار چون می خواست بچه های بدنیا اومده از نسل خواهرش قوی تر و دارای ویژگی های برتری بشن , باعث وصلتشون با نژادهای خاص میشد و آلفرد از نسل ده ها و شاید بیشتر موجود باشه ولی اون چه که تو داستان ذکر شده و ما مسلماً مطمئنیم در موردش اینه که آلفرد ویژگی های 4 نسل رو مستقیم داره:
1- مکنده قدرت
2- ذهن پردازان
3- اجنه از طرف مادربزرگ پدریش
4- شبیه ساز از طرف مادرش

سلام
توضیحات تکمیلی خوبیه، یادم رفته بود اضافه کنم.
فقط با وجودِ شبیه ساز بودن، نمیتونیم اون رو ذهن پرداز بدونیم.

zareb;35454:

یه جایی گفتی به علت مکنده بودن می تونه قدرت بیش از حد جذب کنه. این رو تصحیح کنم که به علت مکنده بودن می تونه قدرت جذب کنه ولی بیش از حد جذب کردنش به خاطر بدنشه که بدن شبیه ساز و گنجایش بالایی برای جذب قدرت داره و همون طور که هادور و آکشا پی برده بودن و می گفتن انگار کل بدنش جادو هستش - همین دارا بودن بدن یک شبیه سازه. به علت همنی بدن هم هستش که آلفرد می تونه قدرتش رو کم و زیاد کنه تا بتونه از هر دروازه ای به هر مکانی بره. چون بقیه این قابلیت رو ندارن ، بسته به قدرتشون نیاز به دروازه ای دارن که توانیی انتقال اون حجم قدرت بدنشون رو داشته باشه.

اینجوری که کتاب گفته مکنده های قدرت قابلیت جذب بالای جادو نسبت به دیگران رو دارن:

- تاليا، عالیجناب یک مکنده قدرت هستند، برای همین هم به مراتب بیشتر از هر کسی میتونند، قدرتمند بشند.

یعنی در حالت عادی هم مکنده ها بیشتر از بقیه جادو جذب میکنن.

بازم میدونیم که هم میتونه مقدار جادو رو کم و زیاد کنه (احتمالا به خاطر مکنده بودنش) و هم جادوی سرکش و متفاوت شبیه ساز رو جذب کنه ولی جایی گفته نشده قابلیت بالای جذب جادوش (تنها) به دلیل نژادِ شبیه سازه.

خشی:

اما شبیه سازها دو خصوصیت متمایز و منحصر به فرد دارند؛ بدن متفاوت و ذهن تو در تو که در این مورد به خاطر حفاظت گویها از ذهنت خصوصیت دوم قابل تشخیص نبود. از طرفی تو یک مکنده قدرت بودی برای همین هم از نظر بدنی شباهت زیادی به شبیه سازها نداشتی. اما باید اعتراف کنم که در این مورد اشتباه کردم، جای دادن چنین قدرتی در چنین بدنی تنها نشان دهنده اینه که تو تمام خصوصیت ها رو با هم داری. یک بدن خاص با قدرت عجیب و فوق العاده؛

ذهن پرداز بودن با شبیه ساز بودنش منافاتی نداره که میگی چون شبیه سازه نمی تونیم ذهن پرداز بدونیمش. چون دقت کنی وقتی تو جزیره دنبال ریتا و بقیه بودن با جادوهایی که مخصوص ذهن پردازهاست برخورد کردن و آلفرد میگه که اونها چون مثل خودش ذهن پرداز نیستن و فقط جادوش رو یاد گرفتن مثل آلفرد نمی تونن چشم هایی که برای مراقبت از غار گذاشته بودن روکنترل کنن. و چندین جا خودش و خشایار رو به عنوان اخرین ذهن پردازها بر شمرده.
ذهن پردازها خصوصیت جادوهای ذهنی فوق العاده بالایی داشتن و ...
به نظرم می تونیم اینجوری بگیم که آلفرد تمام خصوصیات سه نژاد ذهن پرداز و مکندگان قدرت و شبیه ساز ها رو داره.
قدرت های ذهنی فوق العاده بالا به همراه جادوهای ذهن پردازها که زیر نظر خشایار یادشون گرفت و فیزیک مکندگان قدرت به همراه جادوهاشون که از کتاب سرخ یاد گرفته و نوع خاص بدن شبیه ساز ها رو هم داره ولی جادویی از شبیه سازها رو فعلا یاد نگرفته , چون اون قوم هم جادوهای مخصوص خودشون رو داشتن ( اولین باری که با مهراد درگیر شد و وقتی بیهوش بود خشایار گفت که اون شبیه سازیه که بعد قرن ها دیده و شانس آوردن که جادوی مخصوص شبیه سازها رو بلد نبوده وگرنه کارشون تموم بود)
این جادوهای مخصوص سه قوم واقعا مختص به خودشون بوده به علت خصوصیت نژادیشون مثل کگه گنکای تو ناروتو که نینجوتسوهای خانوادگی هر خاندانی داشته.
ذهن تو در تو رو آلفرد طبق نقل قول بالات دارا هستش ولی قدرت جادوهای ذهنیش به خاطر ذهن پرداز بودنشه و ذهن تو در تو بیشتر خصوصیت دفاعییه مثل مادرش که کسی نمی تونست ذهنش رو بخونه.


   
نقل‌قول
Sorna
(@sorna)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 600
 

الفرد رو نمیشه براساس این قابلیت ها قضاوت کرد
درسته که شبیه سازا و ذهن پردازا شبیه بودن ولی حتما قابلیت های داشتن که دیگری بی بهره بوده نمیشه گفت که چون شبیه ساز بوده دیگه نیازی به ذهنپرداز بودن نداره بنظر من اینا همو کامل می کردن و نقص های همو پوشش میدادن بنظرم هردو باید فعال میشدن و تقویت بیشتر قدرتی که استفاده میکنه بنظرم از ذهن پردازاست و هنوز نتونسته قدرت های شبیه سازی رو مثل مکندگان و ذهن پردازان استفاده کنه فقط از ویژگی های نژادی شبیه سازا استفاده می کنه نه همه توانایی که می تونست با اموزش بدست بیاره

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

ahmaad;36458:
برای جادوهای مکندگان باید هر سری درسای قبلی رو یاد میگرفت تا درسای جدیدترو بفهمه و اجرا کنه. هر بار یه قدرت جدید مربوط به مکندگان براش فعال میشد.
اونجایی که با سفرا مبارزه میکنه منظور خشایار شبیه سازهاست اگه یادم باشه، دقیقا میگه شبیه ساز

این برای این بود که بتونه ادامه کتاب رو بخونه نه این که بتونه یاد بگیره اگه داستانو نگاه کنی خودشم گفته که با قابلیت های ذهن پرداز ها تونسته از این رد بشه


   
Hacker, Dark lord and ahmaad reacted
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 454
 

نیمه شب;36459:
الفرد رو نمیشه براساس این قابلیت ها قضاوت کرد
درسته که شبیه سازا و ذهن پردازا شبیه بودن ولی حتما قابلیت های داشتن که دیگری بی بهره بوده نمیشه گفت که چون شبیه ساز بوده دیگه نیازی به ذهنپرداز بودن نداره بنظر من اینا همو کامل می کردن و نقص های همو پوشش میدادن بنظرم هردو باید فعال میشدن و تقویت بیشتر قدرتی که استفاده میکنه بنظرم از ذهن پردازاست و هنوز نتونسته قدرت های شبیه سازی رو مثل مکندگان و ذهن پردازان استفاده کنه فقط از ویژگی های نژادی شبیه سازا استفاده می کنه نه همه توانایی که می تونست با اموزش بدست بیاره

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

این برای این بود که بتونه ادامه کتاب رو بخونه نه این که بتونه یاد بگیره اگه داستانو نگاه کنی خودشم گفته که با قابلیت های ذهن پرداز ها تونسته از این رد بشه

در مورد شبسه ساز بودن و ذهن پرداز ها من نظرم مخالف شماست.من نظرم اینه ذهن پرداز ها یک نمونه ضعیف شده و اصلاح شده از شبیه ساز ها هستن.از لحاظ قدرت و توانایی ذاتی.از نظر طلسم ها و جادو هم ممکنه جدید و متفاوت باشن.الفرد اون قدرت هایی از شبیه ساز ها رو داره استفاده میکنه که ذهن پرداز ها هم دارن تا الان.به استثنای بدنش که قدرت زیادی رو در بر گرفته.
در مورد استفاده از قدرت شبیه سازها با شما موافقم پست قبلی هم به این نکته اشاره کردم.

در مورد مراحل قدرت ذهن پرداز ها فقط باعث تسریع روند یادگیریش و اسونتر شدن کارهاش شده.در مورد کتاب هم صفحه ۳۸ بخش دوم به وضوح میگه با اتمام کتاب بخشی از قدرت مکندگان رو دریافت کرده.البته تا بخش قبل رو یاد نمیگرفته بخش بعدی رو نمیتونسته بخونه ولی قدرت های مکندگان رو هم کسب میکرده


   
Hacker and ahmaad reacted
پاسخنقل‌قول
ahmaad
(@ahmaad)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 765
شروع کننده موضوع  

نیمه شب;36459:
الفرد رو نمیشه براساس این قابلیت ها قضاوت کرد
درسته که شبیه سازا و ذهن پردازا شبیه بودن ولی حتما قابلیت های داشتن که دیگری بی بهره بوده نمیشه گفت که چون شبیه ساز بوده دیگه نیازی به ذهنپرداز بودن نداره بنظر من اینا همو کامل می کردن و نقص های همو پوشش میدادن بنظرم هردو باید فعال میشدن و تقویت بیشتر قدرتی که استفاده میکنه بنظرم از ذهن پردازاست و هنوز نتونسته قدرت های شبیه سازی رو مثل مکندگان و ذهن پردازان استفاده کنه فقط از ویژگی های نژادی شبیه سازا استفاده می کنه نه همه توانایی که می تونست با اموزش بدست بیاره

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

این برای این بود که بتونه ادامه کتاب رو بخونه نه این که بتونه یاد بگیره اگه داستانو نگاه کنی خودشم گفته که با قابلیت های ذهن پرداز ها تونسته از این رد بشه

نظرت اینه که ذهن پردازها یه نژاد متفاوت از شبیه سازها با خصوصیات متفاوت هستن که تنها بعضی از خصوصیات شبیه سازها رو هم به ارث بردن...
ولی قبل از ملکه سیاه، نژادی به اسم ذهن پرداز وجود نداشت و خشی هم میگه ما ذهن پردازها دارای تعدادی از خصوصیات شبیه سازا هستیم.
و اینجوری که توضیحات میگه، (به نظرم) بیشتر به نظر میاد که ذهن پردازها فقط یه شاخه از شبیه سازها باشن. مخصوصا که بر خلاف مکنده ها و شبیه سازها، ما هیچ جایی از داستان اطلاعاتی درباره نحوه فعالسازی قدرت ذهن پردازی آلفرد نداریم. در حدی که حتی خودش هم به شک میفته که قدرتهای ذهن پردازیش با تمرین های خشایار فعال شده؟

خشایار:
شبیه سازها و ذهن پردازها مثل سیبی هستند که از وسط به دو نیم کرده باشند. شباهت های ما به حدی زیاده که به سختی میشه ما رو از هم تشخیص داد. اما شبیه سازها دو خصوصیت متمایز و منحصر به فرد دارند؛ بدن متفاوت و ذهن تو در تو...

اگر نژادهای متفاوتی بودن، این همه شباهت منطقی نبود.

خشایار:
... مادرت. او از نسل مردمانی بود که نژادشان هزاران سال قبل از تولد من نابود شده بود و ما ذهن پردازها به خاطر الندر قبلی دارای تعدادی از خصوصیات بارز اونها بودیم.

اگر هم دقت کنی ذهن پردازها قدرت های ذهنی بالایی دارن ولی شبیه سازها از این نظر توی یه لول دیگه هستن. این رو از ذهن تو در تو و قابلیت شبیه سازی ذهن و همینطور خطِ بالا که خشی گفته، میشه نتیجه گرفت.

--------------------------
یچیزایی درباره خط آخر یادمه. یادته چه صفحه ای بود؟


   
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 454
 

ahmaad;36454:
اگه اصول اولیه یکی باشن... منطقی نیست که بگیم خننتا کاوشگر و ذهن پردازه بوده و خشایار هم ذهن پرداز و کاوشگر؟ ولی اینجوری که از داستان بر میاد خشایار آخرین ذهن پردازه و خننتا هم یکی از چند کاوشگرِ باقی مونده.
شایدم توضیحاتو درست متوجه نشدم.
---------------------------------
غیر از توضیحاتی که گفتی و کتاب گفته، چیز خاصی از قابلیتای شبیه سازا نداریم غیر از اینکه ظاهرا میتونن اشیائی با خاصیت های اصلیشون درست کنن، مثل کاری که آلفرد با ماه مصنوعی کرد. (اگر اون ماه یه جادوی شبیه سازی باشه که ظاهراه هست)
ولی خب منظورم از مقایسه ی شبیه سازی و ذهن پردازی توضیح این بود که نژاد و قدرت ذهن پرداز احتمالا فقط یه بخش از قدرتِ شبیه سازه پس وقتی قدرت شبیه ساز فعال بشه دیگه معنی نداره که درباره فعال سازی قدرت ذهن پرداز سوال کنیم.
این وسط آلفرد با وجود شبیه ساز بودن، فقط جادوهای ذهن پردازی رو یاد گرفته. احتمالا لباس اطلاعات خوبی داشته باشه. هرچی نباشه همین خرقه بود که اولین بار فهمید آلفرد شبیه سازه و کمک کرد ماه مصنوعی رو بسازه.
------------------
درباره مکنده هم درسته. ظاهرا فعال سازی قدرتا دو مرحله داره. مرحله اصلی فعال سازی استفاده از قدرت ها به عنوان مکنده و بعضی نژادهای دیگه بود (قدم اصلی که به یه وسیله یا شخص احتیاج هست) و مرحله بعدی فعال سازی مرحله به مرحله جادوهای پیشرفته ی اون نژاد که فقط به تمرین احتیاج داره.
------------------
درباره عصاها استثنائا فعلا توضیحات رو نامطمئن مینویسم.

منظورم اینه نبود دوتاشون هم کاوشگر هم ذهن پردازه هستن.منظورم اینه چون از یک درخت هستن میتونسه تا حدودی یچیزایی رو بهش اموزش بده

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
در ضمن داشتم اونجایی الفرد سفیر کبیر میشه رو میخوندم مگراب گفت ملکه سیاه و خشایار از لحاظ مرتبه جادویی تو یک مرتبه قرار دارن.
سوال و حدس :ممکنه ملکه سیاه هم وارث یک فرمانروا باشه؟!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

در مورد اونجایی خشایار در مورد مادر الفرد صحبت میکنه صفحه ۱۰۷۸ هست از فصل۷۵.

الفرد بخاطر حفاظت گوی ها ذهن تو در توش مشخص نبود

اینو هم خشایار یجایی بهش اشاره کرد.صفحه۱۰۷۳


   
ahmaad reacted
پاسخنقل‌قول
ahmaad
(@ahmaad)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 765
شروع کننده موضوع  

DARK LORD;36464:
منظورم اینه نبود دوتاشون هم کاوشگر هم ذهن پردازه هستن.منظورم اینه چون از یک درخت هستن میتونسه تا حدودی یچیزایی رو بهش اموزش بده

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
در ضمن داشتم اونجایی الفرد سفیر کبیر میشه رو میخوندم مگراب گفت ملکه سیاه و خشایار از لحاظ مرتبه جادویی تو یک مرتبه قرار دارن.
سوال و حدس :ممکنه ملکه سیاه هم وارث یک فرمانروا باشه؟!

یکی از فرمانروایان، ملکه رو وارث خودش قرار داده باشه؟ همچین چیزی ممکنه؟ :105:
تا جایی که یادم میاد گیومرتا نگفته بود ملکه سیاه عصای ممنوعه و میراث کهن داشته باشه.

ولی از اون طرف ملکه وارث قدرت خاص مادرش و صاحب یکی دو دنیاست و ظاهرا برای افزایش قدرتش یه سری حرکتا هم زده و با یه قدرت برتر هم ارتباط داره.
اگه منظورش از مرتبه جادویی فقط قدرت باشه، عجیب نیست که هم مرتبه باشن وگرنه... ملکه باید مقام خاصی داشته باشه.


   
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 454
 

ahmaad;36465:
یکی از فرمانروایان، ملکه رو وارث خودش قرار داده باشه؟ همچین چیزی ممکنه؟ :105:
تا جایی که یادم میاد گیومرتا نگفته بود ملکه سیاه عصای ممنوعه و میراث کهن داشته باشه.

ولی از اون طرف ملکه وارث قدرت خاص مادرش و صاحب یکی دو دنیاست و ظاهرا برای افزایش قدرتش یه سری حرکتا هم زده و با یه قدرت برتر هم ارتباط داره.
اگه منظورش از مرتبه جادویی فقط قدرت باشه، عجیب نیست که هم مرتبه باشن وگرنه... ملکه باید مقام خاصی داشته باشه.

کجا گفته شده فرمانروایان انتخاب میکنن کی وارثشون باشه.گرچه این فقط یه حدسه و سواله.
در مورد عصا ممکنه بعدا یه عصا به دست اورده باشه.شاید.گرچه باز برای وارث بودن من ک ندیدم ملاک یا شی خاصی لازم باشه.البته احتمال داره مادرش وارث قدرت بوده و به این رسیده. در مورد افزایش قدرت هم احتمالا مثل پدر الفرد عمل کرده باشه .اقدام اولیش.
اونجایی خشایار میگفت نگهبانان جادو نفهمن در نتیجه ملکه و شیطان نفهمن هم جالب و عجیب بود شاید ملکه یه مقام چیزی داشته باشه.

اینا هم حدسه دلیل منطقی ندارم واسشون


   
ahmaad reacted
پاسخنقل‌قول
ahmaad
(@ahmaad)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 765
شروع کننده موضوع  

DARK LORD;36466:
کجا گفته شده فرمانروایان انتخاب میکنن کی وارثشون باشه.گرچه این فقط یه حدسه و سواله.
در مورد عصا ممکنه بعدا یه عصا به دست اورده باشه.شاید.گرچه باز برای وارث بودن من ک ندیدم ملاک یا شی خاصی لازم باشه.البته احتمال داره مادرش وارث قدرت بوده و به این رسیده. در مورد افزایش قدرت هم احتمالا مثل پدر الفرد عمل کرده باشه .اقدام اولیش.
اونجایی خشایار میگفت نگهبانان جادو نفهمن در نتیجه ملکه و شیطان نفهمن هم جالب و عجیب بود شاید ملکه یه مقام چیزی داشته باشه.

اینا هم حدسه دلیل منطقی ندارم واسشون

تا جایی که یادمه فرمانروایان، موجودات شروری نبودن که عصاهاشون به کسی با ذات خرابه ملکه برسه.
----------------
این سیستمِ مقام دهی ظاهرا همش زیر نظر الندر بوده و ساخته شده. منطقیه که ملکه سیاه هم تو این سیستم مقامی داشته باشه؟
آره بازم مشکوکه... چرا شیطان و ملکه باید با نگهبان جادو ارتباط داشته باشن؟ :105:
--------------
ملکه و آدامز مثل هم هستن؟ مطمئنی؟
آدامز قرار بود زنده به دنیا بیاد؟

ویرایش:
ظاهرا سیستم مقام دهی در اصل زیر نظر فرمانروایان کهن بوده


   
Dark lord reacted
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 454
 

ahmaad;36467:
تا جایی که یادمه فرمانروایان، موجودات شروری نبودن که عصاهاشون به کسی با ذات خرابه ملکه برسه.
----------------
این سیستمِ مقام دهی ظاهرا همش زیر نظر الندر بوده و ساخته شده. منطقیه که ملکه سیاه هم تو این سیستم مقامی داشته باشه؟
آره بازم مشکوکه... چرا شیطان و ملکه باید با نگهبان جادو ارتباط داشته باشن؟ :105:
--------------
ملکه و آدامز مثل هم هستن؟ مطمئنی؟
آدامز قرار بود زنده به دنیا بیاد؟

سیزدهمین فرمانروا مرتم حاکم تباهی و نیستی بوده بنظرت فرمانروای خوبی بوده؟عصای شفق ک ساخته که به الفرد گفته با قلبی رئوف نمیتونی عصای قاتل رو در دست بگیری
چرا فکر میکنی همه فرمانروا ها باید خوب بوده باشن.
عصای شفق در دست صاحب دنیایی شیاطینه.چرا جلوی این همه خرابکاری و شرارت های شیطان بزرگ و ملکه سیاه رو نگرفته(به فرض اینکه عصای شفق در دستان خود شیطان بزرگ نباشه)
دلیلی نمیبنم فک کنم همشون خوب بودن.

فرض میکنیم سیستم مقام دهی زیر نظر الندر بوده .ملکه سیاه دخترش بوده.یعنی ممکن نیست به دخترش مقامی داده باشه؟
به بعضی مقام ها رسیدن شرایط خاصی میخاد یعنی ممکن نیست ملکه سیاه یکی از شرایطو کسب کرده باشه.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

چون ادامز و ملکه سیاه هر دو فرزند دنیایی مردگان هستن توسط طلسم هشتگانه باروری به دنیا اومدن. و ادامز به این طریق قدرتشو فعال کرده(اومدن به دنیای مردگان بعد سومش) ملکه سیاه هم میتونسته بیاد.در ضمن خشایار به ملکه ها میگه ما به اندازه کافی با ملکه سیاه مشکل داریم.حالا قدرت یکی دیگه از فرزند مردگان هم که پدر الفرد هست ازاد شده و این کار باعث رویارویی دو قدرت در اینده میشه.

اینا دلایل من واس این حرفم بود. دیگه نمیدونم قابل توجیه هست یا نه
پ ن:گرچه گیومرتا و ملکه سیاه قدرت داشتن و میتونستن استفاده کنن ولی ادامز اصلا نیمتونسته استفاده کنه


   
ahmaad and Hacker reacted
پاسخنقل‌قول
ahmaad
(@ahmaad)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 765
شروع کننده موضوع  

DARK LORD;36468:
سیزدهمین فرمانروا مرتم حاکم تباهی و نیستی بوده بنظرت فرمانروای خوبی بوده؟عصای شفق ک ساخته که به الفرد گفته با قلبی رئوف نمیتونی عصای قاتل رو در دست بگیری
چرا فکر میکنی همه فرمانروا ها باید خوب بوده باشن.
عصای شفق در دست صاحب دنیایی شیاطینه.چرا جلوی این همه خرابکاری و شرارت های شیطان بزرگ و ملکه سیاه رو نگرفته(به فرض اینکه عصای شفق در دستان خود شیطان بزرگ نباشه)
دلیلی نمیبنم فک کنم همشون خوب بودن.

فرض میکنیم سیستم مقام دهی زیر نظر الندر بوده .ملکه سیاه دخترش بوده.یعنی ممکن نیست به دخترش مقامی داده باشه؟
به بعضی مقام ها رسیدن شرایط خاصی میخاد یعنی ممکن نیست ملکه سیاه یکی از شرایطو کسب کرده باشه.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

چون ادامز و ملکه سیاه هر دو فرزند دنیایی مردگان هستن توسط طلسم هشتگانه باروری به دنیا اومدن. و ادامز به این طریق قدرتشو فعال کرده(اومدن به دنیای مردگان بعد سومش) ملکه سیاه هم میتونسته بیاد.در ضمن خشایار به ملکه ها میگه ما به اندازه کافی با ملکه سیاه مشکل داریم.حالا قدرت یکی دیگه از فرزند مردگان هم که پدر الفرد هست ازاد شده و این کار باعث رویارویی دو قدرت در اینده میشه.

اینا دلایل من واس این حرفم بود. دیگه نمیدونم قابل توجیه هست یا نه
پ ن:گرچه گیومرتا و ملکه سیاه قدرت داشتن و میتونستن استفاده کنن ولی ادامز اصلا نیمتونسته استفاده کنه

اینکه حاکم تباهی و نیستی باشه نشونه ی اینه که شخصیت شرور و منفی داره؟ :39:
تیامت هم شخصیت بد اخلاق و سرد و خشنیه و قدرت سیاه و زننده ای داره، حتی قابلیت اجرای جادوها درمانی نداره و مثل آب خوردن ملتو پرپر میکنه، مخصوصا جلد دوم (اینجوری که برداشت کردم). اما شرور نیست.
هرچی باشه مرتم قدرتمندترین فرمانرواست ولی به فرمانِ تمپس، عصاش رو به دالان زمان میفرسته. اگر واقعا شخصیت شروری بود نباید از عصاش میگذشت.
ما، نگهبان دروازه های جهنم هم داریم. همسر الندر هم خالق دنیای سیاه هست. تیامت هم از همون دنیاست (دنیای سیاه همون دنیای شیاطین بود؟)
فکر نکنم اینکه یه نفر از دنیای سیاه و شیاطین باشه، نشونه ی بد بودنش باشه.

-------------------------
شیطان قوی ترین شخصیت دنیای شیاطین نیست. اگه درست یادم باشه قدرتایی توی دنیای شیاطین وجود داشت که شیطان هم در برابرشون به حساب نمیاد. بعید نیست که عصا دست یکی از اونها باشه وگرنه شیطان باید به راحتی خشی رو ناک اوت میکرد.
درباره این که چرا صاحب دنیای شیاطین جلوی شیطان رو نمیگیره (به فرض اینکه شرور نباشه)، احتمالا به همون دلیل که نگهبانان جادو جلوی ملکه سیاه و شیطان رو نمیگیرن. حتی به خاطر قتل تمام سفیر کبیرها.
شاید نگهبانان جادو و قورانین کهن، مشکل خاصی با این جنگا و تسخیر کردن بعضی دنیاها ندارن چون قانون ابعاد و نظم دنیاها رو به خطر نمیندازه. از طرفی حتی آلفرد به عنوان سفیرکبیر حق نداره با دنیای شیاطین جنگ رو شروع کنه(ظاهرا).

اوایل از سینا پرسیدم که: چرا ملکه، سفیرکبیرها رو نابود کرد ولی کسی انتقام نگرفت و قوانین کهن و ارکان جادو مجازاتش نکردن اما آلفرد نمیتونه همچین کاری درباره خود ملکه انجام بده.
جوابش جالب بود: شاید سفیر کبیرها کاری کرده بودن که به ملکه اجازه میداد برای مبارزه با اونها، اقدام کنه و مجازات نشه.
-------------------------

الندر به دخترش که بهش اعتماد نداره و حقایق رو درباره عصا و تاج ازش مخفی کرده، مقام مهمی داده؟
شاید بشه گفت برای اینکه به یه سری قوانین کهن محدودش کنه، بهش مقامی داده. مثل آلفرد که با سفیرکبیر شدن محدودیتای زیادی گرفت.
اما عجیبه که ملکه با وجود مقام رسمی و محدودیت هاش به راحتی به دنیای نفرین زدگان حمله کرده و با سفرا و نگهبان زمان جنگیده بدون اینکه مجازاتش کنن.

ولی خب اگه فرضت درست باشه، شاید به همین دلیل شیطان بهش خدمت میکنه، چون اگه ملکه مقامی داشته باشه نمیتونه بر خلاف محدودیت هاش فعالیت زیادی کنه و یه سری کارا رو شیطان براش انجام میده. (ولی چه کاری سخت تر از حمله به دنیایی که تحت نظر سفراست؟) :39:

یا اینکه کلا مقامش هیچ محدودیت خاصی بهش اعمال نمیکنه و دستش برای تقریبا هر کاری بازه و از طرفی همین مقام اون رو به نگهبانان جادو مرتبط میکنه :19:


   
Dark lord and Sorna reacted
پاسخنقل‌قول
Sorna
(@sorna)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 600
 

ahmaad;36473:
اینکه حاکم تباهی و نیستی باشه نشونه ی اینه که شخصیت شرور و منفی داره؟ :39:
تیامت هم شخصیت بد اخلاق و سرد و خشنیه و قدرت سیاه و زننده ای داره، حتی قابلیت اجرای جادوها درمانی نداره و مثل آب خوردن ملتو پرپر میکنه، مخصوصا جلد دوم (اینجوری که برداشت کردم). اما شرور نیست.
هرچی باشه مرتم قدرتمندترین فرمانرواست ولی به فرمانِ تمپس، عصاش رو به دالان زمان میفرسته. اگر واقعا شخصیت شروری بود نباید از عصاش میگذشت.
ما، نگهبان دروازه های جهنم هم داریم. همسر الندر هم خالق دنیای سیاه هست. تیامت هم از همون دنیاست (دنیای سیاه همون دنیای شیاطین بود؟)
فکر نکنم اینکه یه نفر از دنیای سیاه و شیاطین باشه، نشونه ی بد بودنش باشه.

-------------------------
شیطان قوی ترین شخصیت دنیای شیاطین نیست. اگه درست یادم باشه قدرتایی توی دنیای شیاطین وجود داشت که شیطان هم در برابرشون به حساب نمیاد. بعید نیست که عصا دست یکی از اونها باشه وگرنه شیطان باید به راحتی خشی رو ناک اوت میکرد.
درباره این که چرا صاحب دنیای شیاطین جلوی شیطان رو نمیگیره (به فرض اینکه شرور نباشه)، احتمالا به همون دلیل که نگهبانان جادو جلوی ملکه سیاه و شیطان رو نمیگیرن. حتی به خاطر قتل تمام سفیر کبیرها.
شاید نگهبانان جادو و قورانین کهن، مشکل خاصی با این جنگا و تسخیر کردن بعضی دنیاها ندارن چون قانون ابعاد و نظم دنیاها رو به خطر نمیندازه. از طرفی حتی آلفرد به عنوان سفیرکبیر حق نداره با دنیای شیاطین جنگ رو شروع کنه(ظاهرا).

اوایل از سینا پرسیدم که: چرا ملکه، سفیرکبیرها رو نابود کرد ولی کسی انتقام نگرفت و قوانین کهن و ارکان جادو مجازاتش نکردن اما آلفرد نمیتونه همچین کاری درباره خود ملکه انجام بده.
جوابش جالب بود: شاید سفیر کبیرها کاری کرده بودن که به ملکه اجازه میداد برای مبارزه با اونها، اقدام کنه و مجازات نشه.
-------------------------

الندر به دخترش که بهش اعتماد نداره و حقایق رو درباره عصا و تاج ازش مخفی کرده، مقام مهمی داده؟
شاید بشه گفت برای اینکه به یه سری قوانین کهن محدودش کنه، بهش مقامی داده. مثل آلفرد که با سفیرکبیر شدن محدودیتای زیادی گرفت.
اما عجیبه که ملکه با وجود مقام رسمی و محدودیت هاش به راحتی به دنیای نفرین زدگان حمله کرده و با سفرا و نگهبان زمان جنگیده بدون اینکه مجازاتش کنن.

ولی خب اگه فرضت درست باشه، شاید به همین دلیل شیطان بهش خدمت میکنه، چون اگه ملکه مقامی داشته باشه نمیتونه بر خلاف محدودیت هاش فعالیت زیادی کنه و یه سری کارا رو شیطان براش انجام میده. (ولی چه کاری سخت تر از حمله به دنیایی که تحت نظر سفراست؟) :39:

یا اینکه کلا مقامش هیچ محدودیت خاصی بهش اعمال نمیکنه و دستش برای تقریبا هر کاری بازه و از طرفی همین مقام اون رو به نگهبانان جادو مرتبط میکنه :19:

بنظر من شرارت یه اصل ثابت نیست
بستگی به افکار و عقاید فرد داره
ازنظر گوسفند گرگ شرور ترین موجوداته ولی واقعا اون شروره برای گرگ گوسفند غذاشه اون برای زندگی مجبوره که غذا بخوره
فرمانرواهاهم همینطور برای مرتم این روش زندگی بهترینه و اون باهاش دنیای موعود خودش رو میسازه برای دوستانش مظهر نیکی و برای دشمنانش مظهر تباهی و نیستی
بستگی داره که تو کدوم طرف باشی یه گرگ یا گوسفند
شکارچی یا شکار
اون فقط از هر چی داره برای محافظت از عزیزانش استفاده میکنه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

اون این قدرت رو داره و ازش استفاده میکنه
این غریزشه
هیچ کس نمی تونه از بیرون اونو قضاوت کنه
حتی شیطان هم اگه دلایلش رو بشنویم ممکنه که بهش حق بدیم


   
پاسخنقل‌قول
ahmaad
(@ahmaad)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 765
شروع کننده موضوع  

نیمه شب;36475:
بنظر من شرارت یه اصل ثابت نیست
بستگی به افکار و عقاید فرد داره
ازنظر گوسفند گرگ شرور ترین موجوداته ولی واقعا اون شروره برای گرگ گوسفند غذاشه اون برای زندگی مجبوره که غذا بخوره
فرمانرواهاهم همینطور برای مرتم این روش زندگی بهترینه و اون باهاش دنیای موعود خودش رو میسازه برای دوستانش مظهر نیکی و برای دشمنانش مظهر تباهی و نیستی
بستگی داره که تو کدوم طرف باشی یه گرگ یا گوسفند
شکارچی یا شکار
اون فقط از هر چی داره برای محافظت از عزیزانش استفاده میکنه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

اون این قدرت رو داره و ازش استفاده میکنه
این غریزشه
هیچ کس نمی تونه از بیرون اونو قضاوت کنه
حتی شیطان هم اگه دلایلش رو بشنویم ممکنه که بهش حق بدیم

قوانین کهن معنی و حدود خودشو داره و نمیشه تفسیرش کرد.
با این توجیه ، تمام قوانین کهن میرن هوا و هرج و مرج دنیاها رو نابود میکنه. درحالی که خشایار میگه قوانین کهن، خشک و غیر قابل تغییره.
شرارت تعریف خودشو داره. حالا میخواد برای قدرت طلبی باشه یا مقتضیات ذاتی اون نژاد یا برای محافظت از دیگران. در هر حال افراد باید جوابگوی قوانین باشن و قوانین و نگهبانان جادو به این توجیه ها اهمیتی نمیدن. اگر یادت باشه نگهبانان جادو میتونستن به خاطر جذب ناخواسته روح و تقریبا نابودی گوی، آلفرد رو کله پا کنن و اهمیت چندانی به شبیه ساز بودنش نمیدادن.


   
yesesy and Dark lord reacted
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 454
 

ahmaad;36473:
اینکه حاکم تباهی و نیستی باشه نشونه ی اینه که شخصیت شرور و منفی داره؟ :39:
تیامت هم شخصیت بد اخلاق و سرد و خشنیه و قدرت سیاه و زننده ای داره، حتی قابلیت اجرای جادوها درمانی نداره و مثل آب خوردن ملتو پرپر میکنه، مخصوصا جلد دوم (اینجوری که برداشت کردم). اما شرور نیست.
هرچی باشه مرتم قدرتمندترین فرمانرواست ولی به فرمانِ تمپس، عصاش رو به دالان زمان میفرسته. اگر واقعا شخصیت شروری بود نباید از عصاش میگذشت.
ما، نگهبان دروازه های جهنم هم داریم. همسر الندر هم خالق دنیای سیاه هست. تیامت هم از همون دنیاست (دنیای سیاه همون دنیای شیاطین بود؟)
فکر نکنم اینکه یه نفر از دنیای سیاه و شیاطین باشه، نشونه ی بد بودنش باشه.

-------------------------
شیطان قوی ترین شخصیت دنیای شیاطین نیست. اگه درست یادم باشه قدرتایی توی دنیای شیاطین وجود داشت که شیطان هم در برابرشون به حساب نمیاد. بعید نیست که عصا دست یکی از اونها باشه وگرنه شیطان باید به راحتی خشی رو ناک اوت میکرد.
درباره این که چرا صاحب دنیای شیاطین جلوی شیطان رو نمیگیره (به فرض اینکه شرور نباشه)، احتمالا به همون دلیل که نگهبانان جادو جلوی ملکه سیاه و شیطان رو نمیگیرن. حتی به خاطر قتل تمام سفیر کبیرها.
شاید نگهبانان جادو و قورانین کهن، مشکل خاصی با این جنگا و تسخیر کردن بعضی دنیاها ندارن چون قانون ابعاد و نظم دنیاها رو به خطر نمیندازه. از طرفی حتی آلفرد به عنوان سفیرکبیر حق نداره با دنیای شیاطین جنگ رو شروع کنه(ظاهرا).

اوایل از سینا پرسیدم که: چرا ملکه، سفیرکبیرها رو نابود کرد ولی کسی انتقام نگرفت و قوانین کهن و ارکان جادو مجازاتش نکردن اما آلفرد نمیتونه همچین کاری درباره خود ملکه انجام بده.
جوابش جالب بود: شاید سفیر کبیرها کاری کرده بودن که به ملکه اجازه میداد برای مبارزه با اونها، اقدام کنه و مجازات نشه.
-------------------------

الندر به دخترش که بهش اعتماد نداره و حقایق رو درباره عصا و تاج ازش مخفی کرده، مقام مهمی داده؟
شاید بشه گفت برای اینکه به یه سری قوانین کهن محدودش کنه، بهش مقامی داده. مثل آلفرد که با سفیرکبیر شدن محدودیتای زیادی گرفت.
اما عجیبه که ملکه با وجود مقام رسمی و محدودیت هاش به راحتی به دنیای نفرین زدگان حمله کرده و با سفرا و نگهبان زمان جنگیده بدون اینکه مجازاتش کنن.

ولی خب اگه فرضت درست باشه، شاید به همین دلیل شیطان بهش خدمت میکنه، چون اگه ملکه مقامی داشته باشه نمیتونه بر خلاف محدودیت هاش فعالیت زیادی کنه و یه سری کارا رو شیطان براش انجام میده. (ولی چه کاری سخت تر از حمله به دنیایی که تحت نظر سفراست؟) :39:

یا اینکه کلا مقامش هیچ محدودیت خاصی بهش اعمال نمیکنه و دستش برای تقریبا هر کاری بازه و از طرفی همین مقام اون رو به نگهبانان جادو مرتبط میکنه :19:

خب شاید استفاده از کلمه شرور کار درستی نبود ولی خودت اشاره کردی که ویڗیگی ها تیامت چیه خب فرمانروا ها هم میتونن اینجوری بوده باشن.چرا نمیتونه یکی از فرمانروایان کهن شخصیتی مثل ملکه سیاه داشته باشه که الان اون وارثش باشه.خودت داری میگی سفیر کیبر ها کارایی کردن ک ملکه مجازاتشون کرد.یجورایی حق داشته.

صحبت ها قبول دارم تا حدی ولی
بحث من الان این نیست ملکه چون سیاهه یا شروره یا هر چیز دیگه نمیتونه وارث باشه.نمیتونم بدون دلیل قطعی و منطقی ،فکرکنم سیزده فرمانروا همشون خوب بودند.من میگم لزومی نداره چون فرمانروا بودن حتما باید خوب میبودن. بالاخره باید چنتا شخصیت سیاه داشته باشه داستان حداقل بدون شرور بودن.

در مورد مرتم و تمپس من میتون این بحثو واست یجورایی توجیح کنم با حدسیات و نظرات خودم ولی نظر نویسدنه چی باشه نمیدونم.
مرتم قوی ترین فرمانروا بین سیزده فرمانروا بوده از همه که قویتر نبوده؟ بوده؟.من فک میکنم بین این فرمانروا هم قوانین خاصی و ملحظاتی بوده که بین خودشون ارتباط داشته باشن.که باعث شده مرتم به فرمان تمپس گوش کنه
دوما دلیل.درسته فرمانروا ها از الندر خیلی بالاتر بودن و قوی تر.ولی خب الندر هم هر کاری رو بخاد نمیتونه انجام بده.هر کاری عواقبی داره این مورد میتونه در مورد فرمانروا هم صادق باشه.شاید
دلیل سوم: بقیه فرمانروا ها عصاشون رو میزاشتن.خب چرا مرتم نخاد عصاشو بزاره که یکی شبیه به خودش از نظر ذات، تفکرات راهشو ادامه بده؟

در مورد دنیایی سیاه اونجایی الفرد با جونیور در مورد پدرش صحبت میکرد میگفت من سه دنیای سیاه میشناسم. من منکر این نمیشم همه افراد دنیایی سیاه بد هستن.

//من دلیلی بر در صحبت های تو ندارم ولی دلیلی هم نمیبنم صحبت هات صد درصد درست باشن.یعنی قانع نشدم هنوز //در مورد شیطان من فقط حدس زدم شاید دست شیطان بزرگ باشه.قوی تر از شیطان زیاده ولی اونا دخالتی در امور نمیکنن .و شیطان بزرگ و ارباب های شیطان که زیر نظر شیطان بزرگ هم هستن کاری به اونا ندارید.شیطان بزرگ و ارباب ها بر دنیای شیطان حکومت میکنن هر کدوم یه منطقه
در مورد الندر چون ذات دخترشو میدونه این چیزا رو ازش مخفی میکنه چون میدونه مشکلاتی ایجاد میکنه و ذاتا قدرت طلبه.ولی دلیل نمیشه باهاش مثل غریبه رفتار کنه.عصای سیمرغ رو بهش دادا حالا درسته نمیتونست استفاده کنه ولی خب ممکنه برای ساکت کردنش بهش مقامی هم داده باشه.اگ بخایم از یه طرف دگیه قضیه رو ببینم شاید ملکه خودش مقامی رو بدست اورده مثل بدست اوردن مقام سفیری..در کل تو این داستان هیچ کس قدرت برتر نیست.وقتی میگی قوانین کهن مشکلی با این تسخیر ها ندارن پس برای حفظ تعادل هم خوبی و هم بدی وجود داره.هم سفیر کبیر هست هم ملکه سیاه.میگی سفیر کیبر اشتباهاتی داشتن که ملکه سیاه مجازاتشون کرده.وقتی ملکه سیاه نباشه کی مجازاتشون کنه.یعنی یک تعادل برقراره.اگ الفرد میتونست به راحتی ملکه سیاه و شیاطین رو نابود میکرد داستان بی کیفیت میشد.هیچ چیز حتی همون الندر هم قدرت برتر نیست چون موجودات سیاه زیر بار فرمانروایی اون نرفتن.و هر مقام و مسولیتی محدودیت ها و وظایف خاص خودشو داره

پ.ن:در کل این نظرات من اینه که مثلا داستان باید اینجور باشه و اینجوری پیش بره.نظر نویسنده خب قطعا متفاوته.ولی تا جایی که مخالفت نکرده با بحث اصلی داستان(تا اینجایی که خوندیم و اطلاع داریم.چون در مورد بقیه قضایا من نظرات نویسنده رو نمیدونم طبق نظر خودم پیش بردم) من نظراتو گفتم.ممکنه جاهایی مخالفت کرده باشه و میکنه که شما و بقیه دوستان میگید.

پ.ن:باز ممکنه من جایی از صحبت ها شما رو بد فهمیده یا برداشت کرده باشم .در مورد دلایل که اورده شده.


   
ahmaad reacted
پاسخنقل‌قول
ahmaad
(@ahmaad)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 765
شروع کننده موضوع  

DARK LORD;36486:
.............

حرفی نیست، ممکنه یک یا بعضی فرمانرواها اخلاق و ذاتی مثل یا حتی سردتر از تیامت داشته باشن ولی در راستای قوانین رفتار کنن. تا زمانی که به قوانین عمل میکنن شرور حساب نمیشن.
فرمانروایی مثل ملکه که از ترس بقیه فرمانرواها تا حدودی به قوانین پایبند باشه که نتونن مجازاتش کنن؟
شاید ولی الان دیگه اثری از فرمانرواها نیست، منطقی نیست که برگرده و حکومتش رو ادامه بده؟
و منطقی هست که تمپس با وجود شناختی که از مرتم داره (با فرض اینکه شخصیت شروری هست) دستور بده عصاش رو برای شخصی مثل خودش به ارث بزاره؟
غیر از اینکه پای دلیل اول که گفتی وسط باشه .
-------------

درباره دلیل دوم:
چه کسی به جز فرمانرواهای دیگه میتونه یه فرمانروا که به جادو جکومت میکنه رو مجازات کنه؟
-------------
دلیل سوم:
چرا باید بزاره؟ معمولا یه شخصیت شرور فقط به فکر خودشه نه یه شرورِ دیگه. غیر از اینکه این وسط فایده ای برای خودش داشته باشه یا اینکه همون اجباره فرمانرواها باشه.
-------------
قوی تر از شیطان هست ولی ظاهرا یکیشون دخالت کرده. یادته آکشا گفت انگار ملکه با قدرتی عظیم تر از خودش ارتباط داره؟ همونجا آلفرد نگران شد که نکنه ملکه با یکی از اون قدرت ها ارتباط گرفته.
-------------
درباره بدست آوردن خودسرانه ی مقام، آلفرد الندر بود کسی که جایگاه سفیرکبیر و سیستم سفرا رو ایجاد کرد. طبیعیه که استثنائا بدون تائید به مقام برسه گرچه بازم به عنوان سفیر به تائید شورای سفیران نیاز داشت.
-------------
وقتی گفتم " شاید قوانین کهن برای تسخیر بعضی دنیا ها باهاش مشکلی نداره" با این فرض بود که ملکه مقامی نداره که اون رو محدود کنه و جلوی حملش به منطقه تحت نفوذ سفرا رو بگیره.
ببین، لحظه ای که آلفرد به مقام سفیرکبیر میرسه به اندازه ای محدودیت میبینه که شوکه میشه. احتمالا کارای زیادی هست که به عنوان یه شخص عادی میتونست انجام بده و قوانین همون لحظه جلوش رو نمیگرفتن اما توسط سفرا مجازات میشد.
ولی یه سری کارها رو کلا نمیتونه انجام بده و به دلیلِ مقامش، قوانین محدودش میکنن. مثل تلاش برای زنده کردن مادرش که درجا پرت میشه عقب. یا احتمالا تلاش برای تسخیر دنیای بقیه سفرا. اینجور جاها قوانین کهن به خاطر مقامی که داره کله پاش میکنن.
-------------
هیچکس قدرت برتر نیست ولی ظاهرا همه عضوی از یه سیستم یک پارچه هستن، نگهبان زمان، نگهبانان جادو، فرمانروایان کهن، شورای سفیران و....
هرجور حساب کنیم منطقی نیست که ملکه با داشتن یه مقام، بتونه به دنیای تحت حکومت سفرا حمله کنه و قوانین کهن به خاطر سو استفاده از مقامی که داره بلایی سرش نیارن.
------------
نویسنده نگفت سفیرکبیرها اشتباهی کردن که ملکه مجازاتشون کرده. گفت شاید کاری کردن که ملکه بر اساس اون عمل، میتونسته با سفرا مبارزه و نابودشون کنه و توسط قوانین هم مجازات نشه.
(این جمله میتونه معنی دیگه ای جز اشتباهه سفرا داشته باشه)
وگرنه سفرا برای مجازات شدن به ملکه احتیاجی ندارن، قوانین کهن و نگهبانان جادو برای همین وجود دارن.
------------

ولی خب در کل. خشایار میگه دوتا فرمانروای کهن به خاطر آلفرد با هم مبارزه میکنن و ممکنه نتیجش نابودی همیشگی جادو باشه. یعنی ممکنه فرضیاتت درباره فرمانروای کهن درست باشه (گرچه بازم از این جمله برداشت نمیکنم که حتما باید یکی از فرمانرواها، شرور و ضد قوانین باشه)
از اون طرف قدرت هایی رو هم داریم که با ملکه سیاه ارتباط دارن و داستانو جذاب تر میکنن.
خود مقدمه جلد دوم هم داستانیه واسه خودش.

امروز عصاهای ممنوعه رو مینویسم. موضوع بعدی شیطان


   
zzareb2 and Dark lord reacted
پاسخنقل‌قول
Dark lord
(@darklord)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 454
 

ahmaad;36489:
حرفی نیست، ممکنه یک یا بعضی فرمانرواها اخلاق و ذاتی مثل یا حتی سردتر از تیامت داشته باشن ولی در راستای قوانین رفتار کنن. تا زمانی که به قوانین عمل میکنن شرور حساب نمیشن.
فرمانروایی مثل ملکه که از ترس بقیه فرمانرواها تا حدودی به قوانین پایبند باشه که نتونن مجازاتش کنن؟
شاید ولی الان دیگه اثری از فرمانرواها نیست، منطقی نیست که برگرده و حکومتش رو ادامه بده؟
و منطقی هست که تمپس با وجود شناختی که از مرتم داره (با فرض اینکه شخصیت شروری هست) دستور بده عصاش رو برای شخصی مثل خودش به ارث بزاره؟
غیر از اینکه پای دلیل اول که گفتی وسط باشه .
-------------

درباره دلیل دوم:
چه کسی به جز فرمانرواهای دیگه میتونه یه فرمانروا که به جادو جکومت میکنه رو مجازات کنه؟
-------------
دلیل سوم:
چرا باید بزاره؟ معمولا یه شخصیت شرور فقط به فکر خودشه نه یه شرورِ دیگه. غیر از اینکه این وسط فایده ای برای خودش داشته باشه یا اینکه همون اجباره فرمانرواها باشه.
-------------
قوی تر از شیطان هست ولی ظاهرا یکیشون دخالت کرده. یادته آکشا گفت انگار ملکه با قدرتی عظیم تر از خودش ارتباط داره؟ همونجا آلفرد نگران شد که نکنه ملکه با یکی از اون قدرت ها ارتباط گرفته.
-------------
درباره بدست آوردن خودسرانه ی مقام، آلفرد الندر بود کسی که جایگاه سفیرکبیر و سیستم سفرا رو ایجاد کرد. طبیعیه که استثنائا بدون تائید به مقام برسه گرچه بازم به عنوان سفیر به تائید شورای سفیران نیاز داشت.
-------------
وقتی گفتم " شاید قوانین کهن برای تسخیر بعضی دنیا ها باهاش مشکلی نداره" با این فرض بود که ملکه مقامی نداره که اون رو محدود کنه و جلوی حملش به منطقه تحت نفوذ سفرا رو بگیره.
ببین، لحظه ای که آلفرد به مقام سفیرکبیر میرسه به اندازه ای محدودیت میبینه که شوکه میشه. احتمالا کارای زیادی هست که به عنوان یه شخص عادی میتونست انجام بده و قوانین همون لحظه جلوش رو نمیگرفتن اما توسط سفرا مجازات میشد.
ولی یه سری کارها رو کلا نمیتونه انجام بده و به دلیلِ مقامش، قوانین محدودش میکنن. مثل تلاش برای زنده کردن مادرش که درجا پرت میشه عقب. یا احتمالا تلاش برای تسخیر دنیای بقیه سفرا. اینجور جاها قوانین کهن به خاطر مقامی که داره کله پاش میکنن.
-------------
هیچکس قدرت برتر نیست ولی ظاهرا همه عضوی از یه سیستم یک پارچه هستن، نگهبان زمان، نگهبانان جادو، فرمانروایان کهن، شورای سفیران و....
هرجور حساب کنیم منطقی نیست که ملکه با داشتن یه مقام، بتونه به دنیای تحت حکومت سفرا حمله کنه و قوانین کهن به خاطر سو استفاده از مقامی که داره بلایی سرش نیارن.
------------
نویسنده نگفت سفیرکبیرها اشتباهی کردن که ملکه مجازاتشون کرده. گفت شاید کاری کردن که ملکه بر اساس اون عمل، میتونسته با سفرا مبارزه و نابودشون کنه و توسط قوانین هم مجازات نشه.
(این جمله میتونه معنی دیگه ای جز اشتباهه سفرا داشته باشه)
وگرنه سفرا برای مجازات شدن به ملکه احتیاجی ندارن، قوانین کهن و نگهبانان جادو برای همین وجود دارن.
------------

ولی خب در کل. خشایار میگه دوتا فرمانروای کهن به خاطر آلفرد با هم مبارزه میکنن و ممکنه نتیجش نابودی همیشگی جادو باشه. یعنی ممکنه فرضیاتت درباره فرمانروای کهن درست باشه (گرچه بازم از این جمله برداشت نمیکنم که حتما باید یکی از فرمانرواها، شرور و ضد قوانین باشه)
از اون طرف قدرت هایی رو هم داریم که با ملکه سیاه ارتباط دارن و داستانو جذاب تر میکنن.
خود مقدمه جلد دوم هم داستانیه واسه خودش.

امروز عصاهای ممنوعه رو مینویسم. موضوع بعدی شیطان

والا دیگه نمیدونم چی بگم.فک کنم فقط سینا میتونه جواب دقیق این سوالاتو بده که فک نکنم الان جوابی بده.باید منتظر جلد دوم یا جادوگر ریشه باشیم تا معلوم بشه چی درسته در مورد فرمانروا ها.در چند سال اینده

در مورد شیطان هم یه سری اطلاعات این چند روز پیدا میکنم و میفرستم برا تایپکش.


   
ahmaad reacted
پاسخنقل‌قول
Atish pare
(@daniyal)
Prominent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 391
 

بخش مهمی از سفیر کبیر به شیاطین اختصاص داده شده ...به طوری که شیاطین مسیر رمان رو مشخص میکردن مثلا مسبب اصلی بلوغ الفرد شیاطین بودند... در رمان توضیحات مفصلی دربارهی شیاطین داده شده ..رمان اون ها رو بر اساس قدرت هاشون طبقه بندی کرده ..از شیطان درجه یک تا درجه سه..حتی درمورد انگل هایی که روی بدن اونها زندگی میکنند هم به طور مفصل توضیح داده..( هر شیطان طبق قدرت و ماهیت وجودش انگل هایی رو روی بدنش پرورش میده که بسته به قدرت اون شیطان انگل ها هم قدرت میگیرن..این انگل ها بسیار خطر ناکند و شیاطین از انگل ها به سود خودشون استفاده میکنند..اونها باعث نابودی کامل دشمن میشن که البته به قدرت شیطان هم بستگی داره) شیاطین دیگه ایی هم در رمان وجود داره ..که البته نویسنده شیاطین رو صرفا بد جلوه نداده..بلکه حتی شخصیت شیطان خو و مثبت هم در رمان بوده ... ( مثلا تیامت.. من از این شخصیت خیلی خوشم میاد .. به خاطر اینکه ذهن خواننده رو به کنکاش میکشه ..شخصیتی ..سرد .. مغرور..هم بد و هم خوب.. والبته مرموز)..دنیا های شیاطین رو به خوبی دسته بندی کرده و نام اون ها رو دنیای سیاه گذاشته...و ملکه سیاه که قدرت مند ترین شیاطین و یک جورایی فرمان روای انها به حساب می یومد( و شیطان(ابلیس) هم زیر دست این زن قرار داره ..با هفت فرزند خونده..که هر کدام قدرت های خاصی دارنه که البته فرزند هفتم از همه باهوش تر و قدرت مند تره که در هاله ی ابهابه..)ودر یک ملاقات که اکشا به دیدن ملکه سیاه رفته بود... حرف از قدرتی بزرگ وشوم میزد ..والفرد هم گفت که شیطان های قدرت مند تری در بعد های دیگه هستند که از همه شیاطین قدرت مند ترند که حتی با کوچک ترین کاری تهدیدی خطرناک و بزرگی برای همه دنیا ها به وجو می امد...
به طور کله اگر بخوایم شیاطین رمان رو بر اساس قدرت طبقه بندی کنیم
1-شیاطینی که در بعد های دیگر زندگی میکردند..که البته کاری با دنیا های ما نداشتد
2- ملکه سیاه
3شیطان بزرگ یا همون ابلیس خودمون
4-فرزند خوانده های ابلیس...که خطر ناک ترین انها فرزند 7 ام بود
5شیاطین درجه دو و سه هایی که به قصد اختلال وارد زمین می شدند
6-میزبان(نیم شیطان و انسان ..مثل مارلو پرز)
که البته من تیامت و فافینر رو حذف کردم چون تهدید در رمان به حساب نمی امدند..تیامت رو میشه گفت هم سطح فرزندان شیطانه و فافینر هم طور که البته با بلوغ الفرد قدرت اونها هم بیشتر میشه..امید وارم مطالبم کمک کنه...


   
ahmaad reacted
پاسخنقل‌قول
صفحه 9 / 20
اشتراک: