آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه
گفت و گو
289
ارسال
31
کاربران
492
Reactions
56 K
نمایش
شروع کننده موضوع 18/10/1397 10:03 ب.ظ
در مورد نژاد آلفرد ، در طول هزاره های مختلف خشایار چون می خواست بچه های بدنیا اومده از نسل خواهرش قوی تر و دارای ویژگی های برتری بشن , باعث وصلتشون با نژادهای خاص میشد و آلفرد از نسل ده ها و شاید بیشتر موجود باشه ولی اون چه که تو داستان ذکر شده و ما مسلماً مطمئنیم در موردش اینه که آلفرد ویژگی های 4 نسل رو مستقیم داره:
1- مکنده قدرت
2- ذهن پردازان
3- اجنه از طرف مادربزرگ پدریش
4- شبیه ساز از طرف مادرش
یه جایی گفتی به علت مکنده بودن می تونه قدرت بیش از حد جذب کنه. این رو تصحیح کنم که به علت مکنده بودن می تونه قدرت جذب کنه ولی بیش از حد جذب کردنش به خاطر بدنشه که بدن شبیه ساز و گنجایش بالایی برای جذب قدرت داره و همون طور که هادور و آکشا پی برده بودن و می گفتن انگار کل بدنش جادو هستش - همین دارا بودن بدن یک شبیه سازه. به علت همنی بدن هم هستش که آلفرد می تونه قدرتش رو کم و زیاد کنه تا بتونه از هر دروازه ای به هر مکانی بره. چون بقیه این قابلیت رو ندارن ، بسته به قدرتشون نیاز به دروازه ای دارن که توانیی انتقال اون حجم قدرت بدنشون رو داشته باشه.
در مورد نژاد آلفرد ، در طول هزاره های مختلف خشایار چون می خواست بچه های بدنیا اومده از نسل خواهرش قوی تر و دارای ویژگی های برتری بشن , باعث وصلتشون با نژادهای خاص میشد و آلفرد از نسل ده ها و شاید بیشتر موجود باشه ولی اون چه که تو داستان ذکر شده و ما مسلماً مطمئنیم در موردش اینه که آلفرد ویژگی های 4 نسل رو مستقیم داره:
1- مکنده قدرت
2- ذهن پردازان
3- اجنه از طرف مادربزرگ پدریش
4- شبیه ساز از طرف مادرش
سلام
توضیحات تکمیلی خوبیه، یادم رفته بود اضافه کنم.
فقط با وجودِ شبیه ساز بودن، نمیتونیم اون رو ذهن پرداز بدونیم.
یه جایی گفتی به علت مکنده بودن می تونه قدرت بیش از حد جذب کنه. این رو تصحیح کنم که به علت مکنده بودن می تونه قدرت جذب کنه ولی بیش از حد جذب کردنش به خاطر بدنشه که بدن شبیه ساز و گنجایش بالایی برای جذب قدرت داره و همون طور که هادور و آکشا پی برده بودن و می گفتن انگار کل بدنش جادو هستش - همین دارا بودن بدن یک شبیه سازه. به علت همنی بدن هم هستش که آلفرد می تونه قدرتش رو کم و زیاد کنه تا بتونه از هر دروازه ای به هر مکانی بره. چون بقیه این قابلیت رو ندارن ، بسته به قدرتشون نیاز به دروازه ای دارن که توانیی انتقال اون حجم قدرت بدنشون رو داشته باشه.
اینجوری که کتاب گفته مکنده های قدرت قابلیت جذب بالای جادو نسبت به دیگران رو دارن:
- تاليا، عالیجناب یک مکنده قدرت هستند، برای همین هم به مراتب بیشتر از هر کسی میتونند، قدرتمند بشند.
یعنی در حالت عادی هم مکنده ها بیشتر از بقیه جادو جذب میکنن.
بازم میدونیم که هم میتونه مقدار جادو رو کم و زیاد کنه (احتمالا به خاطر مکنده بودنش) و هم جادوی سرکش و متفاوت شبیه ساز رو جذب کنه ولی جایی گفته نشده قابلیت بالای جذب جادوش (تنها) به دلیل نژادِ شبیه سازه.
خشی:
اما شبیه سازها دو خصوصیت متمایز و منحصر به فرد دارند؛ بدن متفاوت و ذهن تو در تو که در این مورد به خاطر حفاظت گویها از ذهنت خصوصیت دوم قابل تشخیص نبود. از طرفی تو یک مکنده قدرت بودی برای همین هم از نظر بدنی شباهت زیادی به شبیه سازها نداشتی. اما باید اعتراف کنم که در این مورد اشتباه کردم، جای دادن چنین قدرتی در چنین بدنی تنها نشان دهنده اینه که تو تمام خصوصیت ها رو با هم داری. یک بدن خاص با قدرت عجیب و فوق العاده؛
ذهن پرداز بودن با شبیه ساز بودنش منافاتی نداره که میگی چون شبیه سازه نمی تونیم ذهن پرداز بدونیمش. چون دقت کنی وقتی تو جزیره دنبال ریتا و بقیه بودن با جادوهایی که مخصوص ذهن پردازهاست برخورد کردن و آلفرد میگه که اونها چون مثل خودش ذهن پرداز نیستن و فقط جادوش رو یاد گرفتن مثل آلفرد نمی تونن چشم هایی که برای مراقبت از غار گذاشته بودن روکنترل کنن. و چندین جا خودش و خشایار رو به عنوان اخرین ذهن پردازها بر شمرده.
ذهن پردازها خصوصیت جادوهای ذهنی فوق العاده بالایی داشتن و ...
به نظرم می تونیم اینجوری بگیم که آلفرد تمام خصوصیات سه نژاد ذهن پرداز و مکندگان قدرت و شبیه ساز ها رو داره.
قدرت های ذهنی فوق العاده بالا به همراه جادوهای ذهن پردازها که زیر نظر خشایار یادشون گرفت و فیزیک مکندگان قدرت به همراه جادوهاشون که از کتاب سرخ یاد گرفته و نوع خاص بدن شبیه ساز ها رو هم داره ولی جادویی از شبیه سازها رو فعلا یاد نگرفته , چون اون قوم هم جادوهای مخصوص خودشون رو داشتن ( اولین باری که با مهراد درگیر شد و وقتی بیهوش بود خشایار گفت که اون شبیه سازیه که بعد قرن ها دیده و شانس آوردن که جادوی مخصوص شبیه سازها رو بلد نبوده وگرنه کارشون تموم بود)
این جادوهای مخصوص سه قوم واقعا مختص به خودشون بوده به علت خصوصیت نژادیشون مثل کگه گنکای تو ناروتو که نینجوتسوهای خانوادگی هر خاندانی داشته.
ذهن تو در تو رو آلفرد طبق نقل قول بالات دارا هستش ولی قدرت جادوهای ذهنیش به خاطر ذهن پرداز بودنشه و ذهن تو در تو بیشتر خصوصیت دفاعییه مثل مادرش که کسی نمی تونست ذهنش رو بخونه.
الهه آب and gh4z4l.zesht2 reacted
شروع کننده موضوع 04/11/1397 3:34 ب.ظ
اون نواده فرمانروا ها هستن رو توی کتاب هست قبلا گفتم.در ضمن رو سینشون حروف مرگ حک شده ک اگ اشتباه قضاوت کنن کشته میشن.رگالاس هم رتبه و مقام خشایار بود و قدرت ذهنی بالایی داشت
هرچقدرم دقت کنی یه چیزایی مخفی میمونه:دی
15 امتیاز واریز شد.
محل زندگی رگلاس اولین نگهبان رگالاس دنیای نفرین زدگان
عالی
5 امتیاز واریز شد.
-------------------------
لیست امتیازا و مشارکت، انتهای ارسال اولِ تاپیکِ دانشنامست.
Dark lord reacted
04/11/1397 7:22 ب.ظ
هرچقدرم دقت کنی یه چیزایی مخفی میمونه:دی15 امتیاز واریز شد.
عالی
5 امتیاز واریز شد.
-------------------------لیست امتیازا و مشارکت، انتهای ارسال اولِ تاپیکِ دانشنامست.
دوست عزیز شما تو اون تاپیک گفتی اگ الفرد اراده کنه کشته میشن اما لباس میگه اگ به اشتباه بخان قضاوت گفتن بخاطر حروف مرگی رو سینشون حک شده کشته میشن.
مثال میزنم.اگر بخان الفرد رو بخاطر نقص قوانین کهن مجازات کن چون الفرد الندره و الندر خودش محافظ قوانین کهنه و میتونه اونا رو نادیده بگیره پس اگ بخان اون رو مجازات کنن این یک قضاوت اشتباس چون حق ندارن الندر که اختیار اینکارو داره مجازات کنن.پس تنبیه میشن.و چون در مورد الندر که قدرت برتره تصمیم میگرن مجازات میشن .قضاوت اشتباه در چنین سطح بالایی مرگ رو برای اونا میاره
بهتره صفحه ۱۰۹۳ رو یکبار بخونید.اونجایی لباس و خشایار باهم صحبت میکنن
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
بدون نقشه فرق داره با مخفی کاری. آخره داستان خشایار به سادگی هرجا که نخواست میگه نمیتونم توضیح بدم ولی درباره شبیه سازها همه چیز رو میگه بدون مخفی کردن.خشایار مرده. دلیلی نداشت زنده بمونه وقتی از زندگی خسته بود (از عمر طولانی و نفرین کتاب شاکی بود)
اگه به آخر داستان دقت کنی میبینی ماجرای باز شدن دروازه ها بعد از مرگ خشایار با چیزی که خودش میگفت همخونی نداره (تا جایی که یادمه)
اینجوری که به نظر میاد جسم خشایار دست شیاطین افتاده و تسخیرش کردن. همونجوری که خود خشایار گفته بود، جسمم نباید دست دیگران بیفته.فصل اوله جلد دوم از زبان تیامته. اگه به فضایی که مقدمه و نویسنده توصیف کرده دقت کنی، گوینده آلفرد نیست. احتمال زیاد خوده تیامت باشه.
میشه دلیل همخونی نداشتن حرف خشایار یا میگی که جسم خشایار تسخیر شده رو بگی.مرسی
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
ممکنه یکی از نگهبانان جادو شبیه ساز یا مکنده یا ذهن پرداز باشه چون خشایار گفته بود تو اخرین مکنده و شبیه ساز هستی که باید ازش محافظت کنم. نگهبان جادو که نیاز به محافظت خشایار نداره خودش اونقدر قدرت داره که از پس مشکلاتش بر بیاد یا اگر هم برنیاد از بقیه نگهبانان کمک میگیره
در مورد شبیه ساز حرفی ندارم ولی بعید میدونم شبیه ساز باشن.
چون همین سه نژاد شناخته شده هستن دلیل نمیشه نگهبانان از این نژاد ها باشن.میتونه باشن یا نباشن. هیچ الزامی نیست.
ولی در مورد مکنده بودن و ذهن پرداز بودن اونا برای اینکار باید از نسل الندر و ملکه سیاه و یا برادرش باشن.در حالی که نگهبانان نواده های فرمانروا های کهن هستن .بنظرم درست نیست.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
خشایار ازشون اطلاع داشته همونطور که خودش گفت همونجا توی دنیای مردگان وقتی باملکه ها حرف میزد گفت که میدونه الفرد یه شبیه سازه
اگه اطلاع نداشت پس نباید میتونست نژاد الفرد رو بشناسه
تنها جیزی که نمیدونست بنظر من این بود که مادر الفرد از نسل شبیه ساز هاست خشایار درباره گوی میدونست درباره سازنده هاشون هم اطلاع داشته اون نگهبان زمان بوده باتوانای سفر در زمان به گذشته
میتونست خیلی راحت از چیز های که فراموش شدن اطلاع پیدا کنه
یادت رفته الفرد وقتی میخاست وارد دنیایی مردگان باشه چی بهش گفت در مورد اون گوی و عصای خنتتا باهاش صحبت کرد در حالی ک الفرد هنوز یه فرد معمولی بود و هیچ مه یا غباری در ذهنش نبود.خشایار نگهبان زمانه میتونه بعدا فهمیده باشه و در یه نشونه گزاشته باشه که این موردو در گزشته هم بدونه که چی به چیه در مورد الفرد و نژادش.تازه اگر به فرض یادش نمونه.
04/11/1397 8:07 ب.ظ
جسم خشایار عمرا تسخیر شده باشه چون اگه دقت کنی وقتی آلفرد آکشا رو فرستاد پیشش و آکشا هم با دوتا از محافظای دیگه رفت - تئودور اونجا پیش خشایار بود هنوز و خشایار هنوز زنده بود. چون بعد خننتا مرد و مرگش همزمان با خشایار بود و الفرد به تئودور گفت که خننتا مرد - اونجا فهمید که تئودور وقتی خشایار رو ترک می کرد اون هنوز زنده بوده.
اینا رو گفتم که بگم قبل اکشا که تئودور پیش خشایار بود و بعد تئودور و اکشا میان زمین ولی دو محافظ دیگه آلفرد می مونن اونجا پیش خشایار. اون منطقه هم که دروازه هاش مهر و موم شده
فک نکنم کسی بتونه بره اونجا و بره هم باید با محافظا درگیر شه. احتمال دزدین جسد خشایار نگیم محاله, بسیار بسیار ناچیزه
شروع کننده موضوع 04/11/1397 10:19 ب.ظ
دوست عزیز شما تو اون تاپیک گفتی اگ الفرد اراده کنه کشته میشن اما لباس میگه اگ به اشتباه بخان قضاوت گفتن بخاطر حروف مرگی رو سینشون حک شده کشته میشن.مثال میزنم.اگر بخان الفرد رو بخاطر نقص قوانین کهن مجازات کن چون الفرد الندره و الندر خودش محافظ قوانین کهنه و میتونه اونا رو نادیده بگیره پس اگ بخان اون رو مجازات کنن این یک قضاوت اشتباس چون حق ندارن الندر که اختیار اینکارو داره مجازات کنن.پس تنبیه میشن.و چون در مورد الندر که قدرت برتره تصمیم میگرن مجازات میشن .قضاوت اشتباه در چنین سطح بالایی مرگ رو برای اونا میاره
بهتره صفحه ۱۰۹۳ رو یکبار بخونید.اونجایی لباس و خشایار باهم صحبت میکنن
ممکنه
ولی...
یادته زمانی که مارهای دالانِ جزیره به آلفرد حمله کردن؟
هیچ بلایی سرشون نیومد ولی وقتی فهمیدن نوه کاهن هستش، یکیشون درجا مرد.
وقتی هم فهمیدن الندر هست کلا کله پا شدن ولی هیچکدوم نمردن.
رگالاس هم به راحتی آلفرد رو محدود کرد و تا بیهوشی هم کشوندش ولی هیچ اتفاقی براش نیفتاد.
دقت کنی جای دیگه خشایار میگه اگه اوضاع بیخ پیدا میکرد ممکن بود نگهبانا برای نابودی آلفرد وارد عمل بشن.
احتمالا میشه گفت چون آلفرد هنوز به هجده سالگی نرسیده و رسما به عنوان الندر منصوب نشده، یه سری قوانین شامل حالش نمیشه.
نمونش اینکه میگفتن چون آلفرد بالاترین مقام جادویی رو داره پس وقتی به بلوغ برسه تمام محدودیتایی که دیگران و خودش وارد کردن، نابود میشه و کسی نمیتونه محدودش کنه.
از طرف دیگه لباس میگه وقتی قدرت گوی رو جذب کنی من میتونم دانش کلمات مرگ رو در اختیارت بزارم.
نگهبانان جادو هم که با کلمات مرگ ریق رحمتو سر میکشن.
خب... وقتی آلفرد هنوز دانش کلمات مرگ رو نداره حتما نمیتونه از اونا برای نابودی نگهبانان جادو استفاده کنه؟
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
میشه دلیل همخونی نداشتن حرف خشایار یا میگی که جسم خشایار تسخیر شده رو بگی.مرسی
شکم درست بود، یه اشتباه کوچیک هست. خشایار حرفی از اینکه کدوم درگاه زودتر باز میشه نزده بود.
ولی دوتا موضوع مرتبط پیدا شد:
آلفرد:
دروازه دنیای شیاطین اولین دروازه ای بود که پس از چهار روز از مرگ خشایار باز شده بود.
--------------
-عالیجناب، تو این دو هفته نیرویی مانع ثبات دروازه (دنیای سورناها) میشه و هنوز علت اصلی این ناپایداری رو نتونستیم پیدا کنیم.
این دو خطو که بزاریم کنار مقدمه جلد دو... تنها نتیجه ای که میشه گرفت تسخیر بدن خشایاره.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
جسم خشایار عمرا تسخیر شده باشه چون اگه دقت کنی وقتی آلفرد آکشا رو فرستاد پیشش و آکشا هم با دوتا از محافظای دیگه رفت - تئودور اونجا پیش خشایار بود هنوز و خشایار هنوز زنده بود. چون بعد خننتا مرد و مرگش همزمان با خشایار بود و الفرد به تئودور گفت که خننتا مرد - اونجا فهمید که تئودور وقتی خشایار رو ترک می کرد اون هنوز زنده بوده.
اینا رو گفتم که بگم قبل اکشا که تئودور پیش خشایار بود و بعد تئودور و اکشا میان زمین ولی دو محافظ دیگه آلفرد می مونن اونجا پیش خشایار. اون منطقه هم که دروازه هاش مهر و موم شده
فک نکنم کسی بتونه بره اونجا و بره هم باید با محافظا درگیر شه. احتمال دزدین جسد خشایار نگیم محاله, بسیار بسیار ناچیزه
ممکنه...
ولی خب غیرممکن وجود نداره. محافظای آلفرد هم هرچقدر قدرت داشته باشن احتمالا نمیتونن در حد یه سفیرکبیر باشن (حداقل نه تا زمانی که رسما به مقام الندر برسه)
جواب قبلی که بالا دادم بخون. دو خطی که از داستان نوشتم.
خشایار هم به امکان تسخیر شدن بدنش اشاره کرده. مقدمه هم که به خشایار اشاره کرده...
اگه همه ی تحلیلا درباره تسخیر درست نباشه، نظریه دیگه ای داره؟
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
یادت رفته الفرد وقتی میخاست وارد دنیایی مردگان باشه چی بهش گفت در مورد اون گوی و عصای خنتتا باهاش صحبت کرد در حالی ک الفرد هنوز یه فرد معمولی بود و هیچ مه یا غباری در ذهنش نبود.خشایار نگهبان زمانه میتونه بعدا فهمیده باشه و در یه نشونه گزاشته باشه که این موردو در گزشته هم بدونه که چی به چیه در مورد الفرد و نژادش.تازه اگر به فرض یادش نمونه.
اتفاقا توی آخرین دیدار ذهنی، آلفرد همینو میپرسه و خشایارم جوابشو میده.
نگهبان زمان:65:
Dark lord and ahmadi.fereshteh222 reacted
05/11/1397 0:58 ق.ظ
ممکنهولی...
یادته زمانی که مارهای دالانِ جزیره به آلفرد حمله کردن؟
هیچ بلایی سرشون نیومد ولی وقتی فهمیدن نوه کاهن هستش، یکیشون درجا مرد.
وقتی هم فهمیدن الندر هست کلا کله پا شدن ولی هیچکدوم نمردن.رگالاس هم به راحتی آلفرد رو محدود کرد و تا بیهوشی هم کشوندش ولی هیچ اتفاقی براش نیفتاد.
دقت کنی جای دیگه خشایار میگه اگه اوضاع بیخ پیدا میکرد ممکن بود نگهبانا برای نابودی آلفرد وارد عمل بشن.احتمالا میشه گفت چون آلفرد هنوز به هجده سالگی نرسیده و رسما به عنوان الندر منصوب نشده، یه سری قوانین شامل حالش نمیشه.
نمونش اینکه میگفتن چون آلفرد بالاترین مقام جادویی رو داره پس وقتی به بلوغ برسه تمام محدودیتایی که دیگران و خودش وارد کردن، نابود میشه و کسی نمیتونه محدودش کنه.از طرف دیگه لباس میگه وقتی قدرت گوی رو جذب کنی من میتونم دانش کلمات مرگ رو در اختیارت بزارم.
نگهبانان جادو هم که با کلمات مرگ ریق رحمتو سر میکشن.خب... وقتی آلفرد هنوز دانش کلمات مرگ رو نداره حتما نمیتونه از اونا برای نابودی نگهبانان جادو استفاده کنه؟
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
شکم درست بود، یه اشتباه کوچیک هست. خشایار حرفی از اینکه کدوم درگاه زودتر باز میشه نزده بود.
ولی دوتا موضوع مرتبط پیدا شد:
این دو خطو که بزاریم کنار مقدمه جلد دو... تنها نتیجه ای که میشه گرفت تسخیر بدن خشایاره.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
ممکنه...
ولی خب غیرممکن وجود نداره. محافظای آلفرد هم هرچقدر قدرت داشته باشن احتمالا نمیتونن در حد یه سفیرکبیر باشن (حداقل نه تا زمانی که رسما به مقام الندر برسه)جواب قبلی که بالا دادم بخون. دو خطی که از داستان نوشتم.
خشایار هم به امکان تسخیر شدن بدنش اشاره کرده. مقدمه هم که به خشایار اشاره کرده...
اگه همه ی تحلیلا درباره تسخیر درست نباشه، نظریه دیگه ای داره؟- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
اتفاقا توی آخرین دیدار ذهنی، آلفرد همینو میپرسه و خشایارم جوابشو میده.
نگهبان زمان:65:
در مورد مارها که اونا قسم خورده بودن یکم اوضاع متفاوته وقتی فهمید الندره که در مقابل برترین قدرت جادویی و فرمانراشون بود معلومه دگیه حرفی برای گفتن نداشت
.اما در صورتی نگهبانا توسط حروف مرگ روی سینشون میمرن که بخان الفرد نابود کنن.مجازت کردن یعنی همون نابود کردن.منظور من همین بود .اگ بد گفتم
ولی با محدود کردنش در حالی که سن قانونی نرسیده و هویتشو نمیدونن فعلا مشکلی براشون پیش نیومد.
بنظرم اون کلمات مرگ که لباس میگه با این حروف مرگ رو سینه نگهبانان حداقل کاربردشون متفاوته.نگهبانان قدرت و مقام بالایی دارن ولی خب مسولیت زیادی هم دارن .حروف مرگ واس رو سینه اونا حک شده که اگ اشبتاه کنن مجازات بشن و خب این مجازات مرگه.
لباس میگه دانش کلمات مرگو در اختیارت بزارم که مرگ دششمنانتو در بر بگیره.
سوال من اینجاس اگ به این راحتی باشه که میتونه شیطان و ملکه سیاه رو با این دانش بکشه که خودشو راحت کنه .
در مورد نگهبان زمان و گفت گوی خشایار هم من یه مثال اوردم که خشایار چون نگهابان زمانه میتونسته اطلاعاتی که در اینده کسب میکرده در گذشته هم استفاده کنه.
شروع کننده موضوع 05/11/1397 11:36 ق.ظ
در مورد مارها که اونا قسم خورده بودن یکم اوضاع متفاوته وقتی فهمید الندره که در مقابل برترین قدرت جادویی و فرمانراشون بود معلومه دگیه حرفی برای گفتن نداشت
.اما در صورتی نگهبانا توسط حروف مرگ روی سینشون میمرن که بخان الفرد نابود کنن.مجازت کردن یعنی همون نابود کردن.منظور من همین بود .اگ بد گفتم
ولی با محدود کردنش در حالی که سن قانونی نرسیده و هویتشو نمیدونن فعلا مشکلی براشون پیش نیومد.
بنظرم اون کلمات مرگ که لباس میگه با این حروف مرگ رو سینه نگهبانان حداقل کاربردشون متفاوته.نگهبانان قدرت و مقام بالایی دارن ولی خب مسولیت زیادی هم دارن .حروف مرگ واس رو سینه اونا حک شده که اگ اشبتاه کنن مجازات بشن و خب این مجازات مرگه.
لباس میگه دانش کلمات مرگو در اختیارت بزارم که مرگ دششمنانتو در بر بگیره.
سوال من اینجاس اگ به این راحتی باشه که میتونه شیطان و ملکه سیاه رو با این دانش بکشه که خودشو راحت کنه .در مورد نگهبان زمان و گفت گوی خشایار هم من یه مثال اوردم که خشایار چون نگهابان زمانه میتونسته اطلاعاتی که در اینده کسب میکرده در گذشته هم استفاده کنه.
منطقی هست که حروف مرگی که روی سینشون ثبت شده به خاطر مقامشون باشه تا الندر حتی بدون داشتن دانش کلمات مرگ، بتونه به اون ها کنترل داشته باشه اما آلفرد هنوز رسما به عنوان بالاترین مقام جادویی شناخته نشده. نگهبان ها چون مقامش رو نمیدونن و هنوز به سن قانونی نرسیده، میتونن بر خلاف میلش محدودش کنن، چرا به همین دلایل نتونن بکشنش؟
بازم نظرت منطقیه ولی یه جاهایی از داستان شک برانگیز ناک میشه:23:
خشایار:
... دچار اختلال جادویی شدن، خطر بزرگی است که باعث میشه تا نگهبانان تو رو یک عنصر مخرب تشخیص بدهند و برای کشتنت اقدام کنند.
خشایار لبخندی زد و گفت:
- نمیدونم اگر شیطان وارد بدنت نشده بود، شاید خیلی وقت پیش توسط نگهبانان مجازات میشدی
از حرفای خشایار اینجور بر میاد که نگهبان ها میتونستن آلفرد رو کله پا کنن.
با این همه شک بهتره اون قسمتو تو دانشنامه ویرایش کنم و عین جمله خرقه رو بزارم.
----------------
درباره شیطان و ملکه نباید به این سادگی باشه مخصوصا که ملکه با یه موجود قدرتمند ارتباط داره. (اینجوری که آکشا میگه)
----------------
با اون نقل قول حرفتو درباره خشایار و اطلاع داشتن از شبیه ساز بودن آلفرد تائید کرده بودم دیگه.
----------------
اینم درباره نگهبان جادو جالبه.
خشایار:
یکی از دلایل تغییر ساختار غبار ذهن، وجود چنین موجودی (رگالاس) بود. من می دانستم او زمانی برای رسیدگی به موضوع تو بیدار خواهد شد و من باید مانع می شدم تا او از هویتت، قدرت هات و وسایلی که در اختیار داشتی تا زمان بلوغت مطلع بشه، یا به عبارتی مانع بشم که شیطان و ملکه سیاه مطلع بشند.
05/11/1397 1:01 ب.ظ
اطلاعاتی در مورد عصا ها نوشتم و پیدا کردم اگ زمانی نیاز بود و خواستی عصاها رو اضاف کنی بدرد میخورن
عصای سفید مشهور به سیمرغ:
گیومرتا:عصای سفید دومین عصای قدرتمند و همه رده داس فرشته مرگ هست
زان:سفیر بزرگ نگهبان زمان وارث عصای سیمرغ هست .عصای سیمرغ یکی از اعصای ممنوعه هفت دنیا هست که یک انسان به طور عادی قادر به استفاده از آن نیست.این اعصا همرده اعصای فرشته مرگ به حساب میاد.
عصای که قدرت احضار سیمرغ سفید رو داره..تنها یک سیمرغ سفید باقی مانده که در دره بین دنیایی مردگان و زنده ها زندگی میکنه.این پرنده به هیچکس خدمت نمیکنه.زمانی که احضار بشه ،موج جادویی عظیمی ایجاد میشه که دنیایی به اندازه دنیای نفرین زادگان را نابود کنه.او از همتای سیاه خود به مراتب قدرتمندتره
آلفرد:تنها صد سیمرغ سیاه باقی مانده که در دنیایی شیطان زندگی میکنن.پرندگان مرگ اوری که به شیطان بزرگ خدمت میکنن
خشایار:عصای من که به عصای سیمرغ شهرت دارد یکی از سیزده عصای ممنوعه هست و میتواند دالان های زمان رو کنترل کند
عصای هادس یا تارتاروس:
روح اخرین پادشاه موجودات سیاه:عصای هادس!سلاحی که حزو سیزده عصای ممنوعه وجزئی از میراث کهن محسوب میشود و رمانی قدرت ان ازاد شود همه را نابود میکند
ابوالهول:
عصای هادس هفتمین عصا از سیزده عصای ممنوعه است که توسط هفتمین فرمانروا کهن نگرم ساخته شده تا همتایی باشد برای برای شفق سیزدهمین عصای ممنوعه به دست فرمانروا مرتم،حاک نیستی و تباهی و پرقدرتمند ترین در میان سیزده حاکم که به مرگ شهرت داشته.
هادس برای دوام از وجود نگه دارندش کنندش تغذیه میکنه مگر اینکه کیی شایسته خودش باسه و عنوان صاحب انتخاب کند.در اون صورت قدرتشو در اختیار اون فرد میزاره.البته میگن شرایط باید مهیا باشد تا هادس به طور کامل با صاحبش ارتباط برقرار کنه.در مورد محل ساختش اطلاعات کمی وجود داره اما جد بزرگم اعتقاد داشت عادس درون آتش جهنم و از درختی که درون آن وجود داره ساخته شده که به هیچ طریقی از بین نمیره.کریستال سیاهش بخشی از بدن نگرم هست
عصای شفق:
روح اخرین پادشاه موجودات سیاه:خیال کردی با این قلب رئوف میتوانی عصای قاتل در دست بگیری؟آن عصا به صاحب دنیایی شیاطین تعلق داره
عصای اوهام:
خشایار:این عصا در اصل به اولین پیشگو که در اصل فرزند منتس اولین فرمانروای کهن بوده،تعلق داشت
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
در مورد رگالس و کلاغ ها:
آلفرد:در منابع کهن کلاغ ها یکی از نشانه های جادوگران باستان محسوب میشدند.
موجوداتی که روزگاری دراز چیزی جز مجسمه سنگی نبودند و بعد از هزاران سال جان گرفته اند
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
منطقی هست که حروف مرگی که روی سینشون ثبت شده به خاطر مقامشون باشه تا الندر حتی بدون داشتن دانش کلمات مرگ، بتونه به اون ها کنترل داشته باشه اما آلفرد هنوز رسما به عنوان بالاترین مقام جادویی شناخته نشده. نگهبان ها چون مقامش رو نمیدونن و هنوز به سن قانونی نرسیده، میتونن بر خلاف میلش محدودش کنن، چرا به همین دلایل نتونن بکشنش؟بازم نظرت منطقیه ولی یه جاهایی از داستان شک برانگیز ناک میشه:23:
از حرفای خشایار اینجور بر میاد که نگهبان ها میتونستن آلفرد رو کله پا کنن.
با این همه شک بهتره اون قسمتو تو دانشنامه ویرایش کنم و عین جمله خرقه رو بزارم.
----------------
درباره شیطان و ملکه نباید به این سادگی باشه مخصوصا که ملکه با یه موجود قدرتمند ارتباط داره. (اینجوری که آکشا میگه)
----------------با اون نقل قول حرفتو درباره خشایار و اطلاع داشتن از شبیه ساز بودن آلفرد تائید کرده بودم دیگه.
----------------اینم درباره نگهبان جادو جالبه.
اولا چون مقامشو نمیدونستن محدودش کردن .ولی برا کشتن اون خشایار جلوی اونا رو گرفت و ازشون قول گرفته که صبر کنن تا به بلوغ برسه.یعنی اگ خشایار نبود ممکن بود واس کشتنش اقدام کنند.
نگهبانان میتونستن برغ سراغ الفرد برای کشتنش.حالا موفق میشدن یا نمیشدن یه بحث جداس.ولی خب اگ کوچکترین برخورد یا اسیبی بهش میرسوندن احتمالا مجازات میشدن.
قصد کاری رو داشتن یا باانجام دادنش متفاوته.اگ خشایار دخالت نمیکرد اتفاقات بدی میوفت.اگ موفق به کشتن الفرد میشدن هم الندر هم نگهبانان کشته میشدن و اگر نمیشدن بازم نگهبانان اسیب یا کشته میشدن.
05/11/1397 6:04 ب.ظ
در ضمن موقعی لباس از حروف مرگ و کشته شدن نگهابان حرف میزنه قبل از محدود شدن الفرد به دست نگهبانان هست
در مورد الفرد واینر کاهن اعظم
نوشتی قول گرفت از فرمانروای اجنه که اقدامی علیه انسان ها انجام ندن تا حدودی درسته اما در اصل قول گرفت که علیه خودش و خانوادش کاری انجام ندن
موقعی یک از اجنه سرباز که در اختیار کارل برادر فرمانروای خون اشام های بود به الفرد وانیر(پیترسون)حمله کرد و زمانی فرمانروا اومد الفرد کارل رو متهم به این کرد که کارل باعث شکست عهد بین کاهن اعظم و فرمانرای اجنه شده.
سوال:
زمان پیشگویی خنتتا گفت ملکه سیاه یکی از نیکان ما هست.اینجوری معنیش کردم یعنی ملکه سیاه یکی از گذشتگان اوناس.پس خنتتا هم به یجوری به ملکه سیاه میرسه.چون خنتتا از نوه های اولین پیشگو،که فرزند منتس فرمانروای کهن بوده.پس میشه نتیجه گرفت الندر ملکه سیاه گومرتا و الفرد به نوعی به اولین فرمانروایی کهن میرسن؟
شروع کننده موضوع 09/11/1397 2:27 ب.ظ
سوال:
زمان پیشگویی خنتتا گفت ملکه سیاه یکی از نیکان ما هست.اینجوری معنیش کردم یعنی ملکه سیاه یکی از گذشتگان اوناس.پس خنتتا هم به یجوری به ملکه سیاه میرسه.چون خنتتا از نوه های اولین پیشگو،که فرزند منتس فرمانروای کهن بوده.پس میشه نتیجه گرفت الندر ملکه سیاه گومرتا و الفرد به نوعی به اولین فرمانروایی کهن میرسن؟
فکر نکنم
احتمالا مثل آلفرد که از طرف پدری به الندر، ملکه سیاه و گیومرتا میرسه و از طرف مادری به شبیه سازها مربوط میشد، خننتا هم یه رگش به الندر و رگ دیگش به فرمانروا میرسید.
احتمالا برای تعریفِ نژاد کاوشگر، یه سری توضیحات براش پیدا کنیم.
این وسط جالبه که خشایار به عنوان ذهن پرداز قدرت های خننتا رو فعال نکرد.
و بازم جالبه که گیومرتا قدرت غیب بینی داشت (احتمالا پیشگویی فقط مخصوص به منتس و نسلش نباشه)
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
اطلاعاتی در مورد عصا ها نوشتم و پیدا کردم اگ زمانی نیاز بود و خواستی عصاها رو اضاف کنی بدرد میخورن
عصای سفید مشهور به سیمرغ:
گیومرتا:عصای سفید دومین عصای قدرتمند و همه رده داس فرشته مرگ هست
زان:سفیر بزرگ نگهبان زمان وارث عصای سیمرغ هست .عصای سیمرغ یکی از اعصای ممنوعه هفت دنیا هست که یک انسان به طور عادی قادر به استفاده از آن نیست.این اعصا همرده اعصای فرشته مرگ به حساب میاد.
عصای که قدرت احضار سیمرغ سفید رو داره..تنها یک سیمرغ سفید باقی مانده که در دره بین دنیایی مردگان و زنده ها زندگی میکنه.این پرنده به هیچکس خدمت نمیکنه.زمانی که احضار بشه ،موج جادویی عظیمی ایجاد میشه که دنیایی به اندازه دنیای نفرین زادگان را نابود کنه.او از همتای سیاه خود به مراتب قدرتمندتره
آلفرد:تنها صد سیمرغ سیاه باقی مانده که در دنیایی شیطان زندگی میکنن.پرندگان مرگ اوری که به شیطان بزرگ خدمت میکنن
خشایار:عصای من که به عصای سیمرغ شهرت دارد یکی از سیزده عصای ممنوعه هست و میتواند دالان های زمان رو کنترل کندعصای هادس یا تارتاروس:
روح اخرین پادشاه موجودات سیاه:عصای هادس!سلاحی که حزو سیزده عصای ممنوعه وجزئی از میراث کهن محسوب میشود و رمانی قدرت ان ازاد شود همه را نابود میکند
ابوالهول:
عصای هادس هفتمین عصا از سیزده عصای ممنوعه است که توسط هفتمین فرمانروا کهن نگرم ساخته شده تا همتایی باشد برای برای شفق سیزدهمین عصای ممنوعه به دست فرمانروا مرتم،حاک نیستی و تباهی و پرقدرتمند ترین در میان سیزده حاکم که به مرگ شهرت داشته.
هادس برای دوام از وجود نگه دارندش کنندش تغذیه میکنه مگر اینکه کیی شایسته خودش باسه و عنوان صاحب انتخاب کند.در اون صورت قدرتشو در اختیار اون فرد میزاره.البته میگن شرایط باید مهیا باشد تا هادس به طور کامل با صاحبش ارتباط برقرار کنه.در مورد محل ساختش اطلاعات کمی وجود داره اما جد بزرگم اعتقاد داشت عادس درون آتش جهنم و از درختی که درون آن وجود داره ساخته شده که به هیچ طریقی از بین نمیره.کریستال سیاهش بخشی از بدن نگرم هستعصای شفق:
روح اخرین پادشاه موجودات سیاه:خیال کردی با این قلب رئوف میتوانی عصای قاتل در دست بگیری؟آن عصا به صاحب دنیایی شیاطین تعلق دارهعصای اوهام:
خشایار:این عصا در اصل به اولین پیشگو که در اصل فرزند منتس اولین فرمانروای کهن بوده،تعلق داشت- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
در مورد رگالس و کلاغ ها:
آلفرد:در منابع کهن کلاغ ها یکی از نشانه های جادوگران باستان محسوب میشدند.
موجوداتی که روزگاری دراز چیزی جز مجسمه سنگی نبودند و بعد از هزاران سال جان گرفته اند
75 امتیاز واریز شد.
10/11/1397 10:37 ق.ظ
فکر نکنم
احتمالا مثل آلفرد که از طرف پدری به الندر، ملکه سیاه و گیومرتا میرسه و از طرف مادری به شبیه سازها مربوط میشد، خننتا هم یه رگش به الندر و رگ دیگش به فرمانروا میرسید.
احتمالا برای تعریفِ نژاد کاوشگر، یه سری توضیحات براش پیدا کنیم.این وسط جالبه که خشایار به عنوان ذهن پرداز قدرت های خننتا رو فعال نکرد.
و بازم جالبه که گیومرتا قدرت غیب بینی داشت (احتمالا پیشگویی فقط مخصوص به منتس و نسلش نباشه)- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
75 امتیاز واریز شد.
خب خشایار به خنتتا آموزش داده از کجا معلوم فعال نکرده باشه(البته در صورتی این قدرتو داشته) الفرد هم با اموزش قدرتاش فعال شد در این زمینه
در مورد خنتتا هم توجیه جالبی بود مرسی.
البته ما در مورد فرمانروا ها اطلاعاتی نداریم واس همین معلوم نی چه کسی چه قدرتی داشته.
پیشنهاد:در مورد شیطان هم یه تاپیک بزن مثل بقیه
پ.ن:اگ فک میکنی لازمه و دوست داشتی
اگ اطلاعاتی هم خاستی تا حدی اونو رو من پیدا میکنم.
پ.ن:البته سوتفاهم نشه من برا امتیاز این پیشنهادو ندادم.برام مهم نیست.از اول هم که شروع شده امتیازی نبود این قضیه.
واس این امتیاز ها هم مرسی.
ahmaad reacted
شروع کننده موضوع 10/11/1397 11:05 ق.ظ
خب خشایار به خنتتا آموزش داده از کجا معلوم فعال نکرده باشه(البته در صورتی این قدرتو داشته) الفرد هم با اموزش قدرتاش فعال شد در این زمینه
در مورد خنتتا هم توجیه جالبی بود مرسی.
البته ما در مورد فرمانروا ها اطلاعاتی نداریم واس همین معلوم نی چه کسی چه قدرتی داشته.پیشنهاد:در مورد شیطان هم یه تاپیک بزن مثل بقیه
پ.ن:اگ فک میکنی لازمه و دوست داشتی
اگ اطلاعاتی هم خاستی تا حدی اونو رو من پیدا میکنم.
پ.ن:البته سوتفاهم نشه من برا امتیاز این پیشنهادو ندادم.برام مهم نیست.از اول هم که شروع شده امتیازی نبود این قضیه.
واس این امتیاز ها هم مرسی.
چون نگفته خننتا ذهن پردازه و فقط به عنوان کاوشگر معرفی شده.
------------------------------
آلفرد قبل از اینکه بدونه شبیه ساز هست با خودش میگه که احتمالا آموزش هاش زیر نظر خشایار باعث فعال سازی قدرت های ذهن پردازیش شده.
در حالی که بعید میزنه مکنده های قدرت و شبیه ساز ها نیاز به فعال سازی داشته باشن ولی ذهن پردازها فقط با تمرین قدرتشون فعال بشه.
به نظرم چون ذهن پردازا همون کپی کوچیکتر شبیه سازا هستن، فعال سازی قدرت شبیه ساز حکم فعال سازی قدرتای ذهن پردازی داره برای همین آلفرد نمیدونست چجوری قدرت ذهن پردازیش فعال شده. چون در اصل دیگه ذهن پرداز نیست، یه چیز بزرگ تره.
------------------------------
داشتم به شیطان فک میکردم امروز.
------------------------------
درباره عصاهای ممنوعه شک دارم... مطمئن نیستم چه معرفی براشون بنویسم. چیزی به نظرت میرسه؟
------------------------------
امتیازا چیز خاصی نیست. این کمکا کار منم ساده تر میکنه، انصاف نیست امتیازی نباشه:53:
10/11/1397 7:12 ب.ظ
چون نگفته خننتا ذهن پردازه و فقط به عنوان کاوشگر معرفی شده.
------------------------------
آلفرد قبل از اینکه بدونه شبیه ساز هست با خودش میگه که احتمالا آموزش هاش زیر نظر خشایار باعث فعال سازی قدرت های ذهن پردازیش شده.
در حالی که بعید میزنه مکنده های قدرت و شبیه ساز ها نیاز به فعال سازی داشته باشن ولی ذهن پردازها فقط با تمرین قدرتشون فعال بشه.
به نظرم چون ذهن پردازا همون کپی کوچیکتر شبیه سازا هستن، فعال سازی قدرت شبیه ساز حکم فعال سازی قدرتای ذهن پردازی داره برای همین آلفرد نمیدونست چجوری قدرت ذهن پردازیش فعال شده. چون در اصل دیگه ذهن پرداز نیست، یه چیز بزرگ تره.
------------------------------
داشتم به شیطان فک میکردم امروز.
------------------------------
درباره عصاهای ممنوعه شک دارم... مطمئن نیستم چه معرفی براشون بنویسم. چیزی به نظرت میرسه؟
------------------------------
امتیازا چیز خاصی نیست. این کمکا کار منم ساده تر میکنه، انصاف نیست امتیازی نباشه:53:
خشایار میگه ذهن پرداز ها و کاوشگر ها دو شاخه متفاوت از یک تنه هستن.خب همون علوم مربوط به کاوشگری رو بهش اموخته یا چون بالاخره شباهاتی دارن شاید اصول اولیشون یکی باشه.
در مورد شبیه ساز بودن که قدرت های آلفرد یا گوی تعادل فعال شد خب بدن و ذهن متفاوتی داره ولی شبیه ساز ها حتما قابلیت هایی دیگری هم دارن که الفرد هنود نمیدونه.خشایار یجایی به بقیه سفرا گفت اگ طلسم های اجدادش رو بلد بود دیگه شما بدبخت بودین اون موقعی با بقیه سفرا درگیر شده بود.پس الفرد در مورد شبیه ساز بودن هنوز باید اموزش ببینه یا از کتابی یاد بگیره.
در مورد مکنده بودن هم قدرتشو مورداک فعال کرد اما برای استفاده از قدرت هاش یه سری اموزش هایی از قبیل تغییر شکل پیشرفته و.... یاد گرفت تا تونست از طلسم های مکنده که را کتاب سرخ بود یاد بگیریه و استفاده کنه.
پ.ن: ممکنه من منظورتو بد گرفته باشم یا منظور خودمو بد رسونده باشم در مورد اموزش و اینا حرفا
پ.ن:اینا بیشترش تحیلیل ها و نظرهای شخصیه
در مورد عصاههای ممنوعه اطلاعات کافی نداریم.همچنین اطلاعات دقیق نیست.
میشه گفت سیزده عصای ممنوعه داریم که احتمالا همشون مربوط به فرمانروایان کهن بودن.پس از عصر فرمانروایان به فرمان تمپس در دالان های زمان قرار گرفتن تا به شایسته ترین فرد از نژاد های مختلف برسه.که هر کدوم قدرت های خاص خودش رو داره
و به اضافه اطلاعات اون بالا گفتم.
در کل بنظرم اطلاعات قطعی زیادی وجود نداره
شروع کننده موضوع 10/11/1397 7:54 ب.ظ
خشایار میگه ذهن پرداز ها و کاوشگر ها دو شاخه متفاوت از یک تنه هستن.خب همون علوم مربوط به کاوشگری رو بهش اموخته یا چون بالاخره شباهاتی دارن شاید اصول اولیشون یکی باشه.
در مورد شبیه ساز بودن که قدرت های آلفرد یا گوی تعادل فعال شد خب بدن و ذهن متفاوتی داره ولی شبیه ساز ها حتما قابلیت هایی دیگری هم دارن که الفرد هنود نمیدونه.خشایار یجایی به بقیه سفرا گفت اگ طلسم های اجدادش رو بلد بود دیگه شما بدبخت بودین اون موقعی با بقیه سفرا درگیر شده بود.پس الفرد در مورد شبیه ساز بودن هنوز باید اموزش ببینه یا از کتابی یاد بگیره.در مورد مکنده بودن هم قدرتشو مورداک فعال کرد اما برای استفاده از قدرت هاش یه سری اموزش هایی از قبیل تغییر شکل پیشرفته و.... یاد گرفت تا تونست از طلسم های مکنده که را کتاب سرخ بود یاد بگیریه و استفاده کنه.
پ.ن: ممکنه من منظورتو بد گرفته باشم یا منظور خودمو بد رسونده باشم در مورد اموزش و اینا حرفا
پ.ن:اینا بیشترش تحیلیل ها و نظرهای شخصیه
در مورد عصاههای ممنوعه اطلاعات کافی نداریم.همچنین اطلاعات دقیق نیست.
میشه گفت سیزده عصای ممنوعه داریم که احتمالا همشون مربوط به فرمانروایان کهن بودن.پس از عصر فرمانروایان به فرمان تمپس در دالان های زمان قرار گرفتن تا به شایسته ترین فرد از نژاد های مختلف برسه.که هر کدوم قدرت های خاص خودش رو داره
و به اضافه اطلاعات اون بالا گفتم.
در کل بنظرم اطلاعات قطعی زیادی وجود نداره
اگه اصول اولیه یکی باشن... منطقی نیست که بگیم خننتا کاوشگر و ذهن پردازه بوده و خشایار هم ذهن پرداز و کاوشگر؟ ولی اینجوری که از داستان بر میاد خشایار آخرین ذهن پردازه و خننتا هم یکی از چند کاوشگرِ باقی مونده.
شایدم توضیحاتو درست متوجه نشدم.
---------------------------------
غیر از توضیحاتی که گفتی و کتاب گفته، چیز خاصی از قابلیتای شبیه سازا نداریم غیر از اینکه ظاهرا میتونن اشیائی با خاصیت های اصلیشون درست کنن، مثل کاری که آلفرد با ماه مصنوعی کرد. (اگر اون ماه یه جادوی شبیه سازی باشه که ظاهراه هست)
ولی خب منظورم از مقایسه ی شبیه سازی و ذهن پردازی توضیح این بود که نژاد و قدرت ذهن پرداز احتمالا فقط یه بخش از قدرتِ شبیه سازه پس وقتی قدرت شبیه ساز فعال بشه دیگه معنی نداره که درباره فعال سازی قدرت ذهن پرداز سوال کنیم.
این وسط آلفرد با وجود شبیه ساز بودن، فقط جادوهای ذهن پردازی رو یاد گرفته. احتمالا لباس اطلاعات خوبی داشته باشه. هرچی نباشه همین خرقه بود که اولین بار فهمید آلفرد شبیه سازه و کمک کرد ماه مصنوعی رو بسازه.
------------------
درباره مکنده هم درسته. ظاهرا فعال سازی قدرتا دو مرحله داره. مرحله اصلی فعال سازی استفاده از قدرت ها به عنوان مکنده و بعضی نژادهای دیگه بود (قدم اصلی که به یه وسیله یا شخص احتیاج هست) و مرحله بعدی فعال سازی مرحله به مرحله جادوهای پیشرفته ی اون نژاد که فقط به تمرین احتیاج داره.
------------------
درباره عصاها استثنائا فعلا توضیحات رو نامطمئن مینویسم.
10/11/1397 9:19 ب.ظ
برای یادگیری جادو های مکندگان لازم نبود که شاخه خاصی رو اول یاد بگیره تغیرشکل پیشرفته رو یاد گرفت تا بتونه تغیراتی که رخ میده رو مخفی کنه جادوی مکندگان باعث میشد که از لحاظ بدنی تغییر کنه مثل یه هیولا
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
اونجا که مبارزه کردن من فکر میکردم که منظورش جادوهای مکندگان بوده چون اونا هم تراز فرزندان شیاطین بوده وتنها کیانی بودن که میتونستن دربرابر اونا بجنگن و پیروز بشن
شروع کننده موضوع 10/11/1397 9:22 ب.ظ
برای یادگیری جادو های مکندگان لازم نبود که شاخه خاصی رو اول یاد بگیره تغیرشکل پیشرفته رو یاد گرفت تا بتونه تغیراتی که رخ میده رو مخفی کنه جادوی مکندگان باعث میشد که از لحاظ بدنی تغییر کنه مثل یه هیولا- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
اونجا که مبارزه کردن من فکر میکردم که منظورش جادوهای مکندگان بوده چون اونا هم تراز فرزندان شیاطین بوده وتنها کیانی بودن که میتونستن دربرابر اونا بجنگن و پیروز بشن
برای جادوهای مکندگان باید هر سری درسای قبلی رو یاد میگرفت تا درسای جدیدترو بفهمه و اجرا کنه. هر بار یه قدرت جدید مربوط به مکندگان براش فعال میشد.
اونجایی که با سفرا مبارزه میکنه منظور خشایار شبیه سازهاست اگه یادم باشه، دقیقا میگه شبیه ساز
