Header Background day #19
عکس کاور خود را تغییر دهید
کاربر 1
بارگذاری
zzareb2
عکس کاور خود را تغییر دهید
وضعیت این حساب کاربری منتشرشده است

پاسخ‌های تالار ایجاد شد

پاسخ: آلینور (رهجو)

تنهایی معشوقش و آرامش فرزندش -- جمله قشنگی بود.الان این پیرزنه یعنی بیش از پانزده قرن عمر داره؟ اخه گفت پیرترین - کلمنتیل خودش 15 قرن عمر داره پس زنه بیش از اینه. یاد خشایار افتادم یهو که سن زیاد و ...

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

امید تو هم به جای هر هفته هر دو هفته فصل بده 🙂 الان ملت کلم رو می کنن.ولی جدی باعث میشه هم فشار کمتری روت باشه و هم کیفیت کار بره بالا- الان چند وقت استراحت کن بعد بیا هر دو هفته فصل بده.

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

ممنون امید جاناون دوستمون تو صفحه قبل حدسایت و سوالات خوبی رو مطرح کرد. دیگه اونا رو نگم 🙂ولی هربار داری صفحات رو کمتر می کنیا - فکر نکنی بیخال شدیم.

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

برادر سوم و اول تو فصل های قبل مبارزشون رو نشون داد - احتمالا قضیه ناموسی بوده 🙂 آیتاش گفت مادرش که مرد رفتن یه جا برا خودشون زندگی کردن که این میشه بعد از مبارزه پدرش با برادر اول. چون تا اون موقع ...

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

سلام دلاوردیگه پدر آیتاش 100% همون برادر مفقود شده هستش. اومد گرگ ها رو نجات داد بعد رفتن دورهمی زندگی کردن 🙂ولی بالا دوستمون سوالات خوبی پرسید که مهم ترینش بنظرم همون سوال که ملکه گرگ های یخی منظقه ...

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: آلینور (رهجو)

در مورد اون تیکه پاراگراف فصل نه - دقیق قبل از شروع آتش روشن کردن آدریان جلو کلمنتیل بود.در مورد نقشه هم بچه هایی که کاور میزنن تو سایت فک کنم بتونن درست کنن. اگه بشه خیلی خوب میشه داستان تو و دورگه ...

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: آلینور (رهجو)

تو تایپیک دورگه هم گفتم - اینجا هم بگم اگه بتونی یک نقشه از دنیای داستانت بکشی و بهمون بدی خیلی خوب میشه.

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

امید اگه بتونی یک نقشه جغرافیایی بکشی از دنیای داستانت خیلی خوب میشه.تصور مکان ها و چیزهای دیگه راحت تر میشه.یکبار تست کن شاید بتونی بکشی

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: آلینور (رهجو)

سلامیه چیزی که هست تو تایپت گاهی تفکرات ذهنی یا خاطراتی که شخصیت راوی از دیگران در قالب مکالمه داره رو هم تو علامتی میزاری که معمولا برای صحبت های کلامی بین اشخاص استفاده می کنی و یکم گیج کننده میشه...

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: آلینور (رهجو)

سلاممثل همیشه خیلی خوب بود. توصیفات قشنگی تو اول فصل داشتی مثل صدای رعد که دل مرده ها رو هم خالی کرد. یا اونجا که بارون شروع شد و گفتی آسمان نیز صبرش تمام شده بود.اینکه گفتی هیجان شاید تو فصل های بعد...

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: آلینور (رهجو)

تو یه سرزمین دیگه که نبود.داشت میومد پیش لتاش که اون اتفاق رو حس کرد. اره راست میگی ولی در کل از خفنیش کم نمیشه چیزی 🙂

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: آلینور (رهجو)

یه جورایی قدرت کلمنتیل خیلی خفن بود - یعنی اون تو سرزمین دیگه ای بود و این قدرت آدریان رو حس کرد و خودش رو به این رسوند اونجا تا ببینه چیه ولی لتاس تو این فاصله کم نتونست زودتر برسه! البته برای کسی ک...

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: آلینور (رهجو)

سلامتازه فصل جدید رو خوندم - خیلی خوب بود. واقعا این فصل رو با هیجان زیادی خوندم - همیشه مبارزه من رو به وجد میاره و طوری ذوق می کنم که چند بار همون تیکه ها رو می خونم و گاهی هیجان زیاد بشه یه وقفه م...

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

به نظر می رسید برادرها یک به یک رفتن روی اون قسمت و احتمالا برای زیادتر کردن قدرتشون بوده اینکار- مال برادر اول هم چون کلا قوی تر از همه هستش - داره اتفاق متفاوتی براش میفته. اون روز هم یادتون باشه بر...

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: آلینور (رهجو)

توضیح در مورد این نگهبانان جادو بده چند نفرن گفته شد 14 نگهبان هستن

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
صفحه 7 / 11