یک نکته به نظرم رسید که باید حتما بگم.نمیدونم دقیق اما فکر می کنم که کاربرد این تاپیک بدرستی معرفی نشده. شاید اسم اینجا کافی شاپ باشه ولی دلیل نمیشه که اینجا فقط یک فنجان قهوه سفارش بدیم و یک برش از ا...

تصویر شماره یک توقف برای من بی معنا بود. من هدف تایین می‌کردم و به آن می‌رسیدم، به همین سادگی.بوی دود و خون ترکیب دلپذیری را ایجاد کرده بود، نفس عمیقی کشیدم و به اطرافم نگاه کردم. شمار اجساد از دستانم...

تصویر شماره دو مثل تمام شب های گذشته منتظرم ، منتظر آن صدا .صدای کشیده شدن ناخن بر سطح ناهموار دیوار .نمی دانم چند شب از اولین بار گذشته است ، اولین بار شنیدن آن صدا .جای تعجب اینجاست هربار که برای بر...

دومین دوره‌ی مسابقه‌ی پرواز خیال. برای تصاویر زیر، به دلخواه متنی بنویسید. شما می‌توانید برای هر دو تصویر و یا فقط یکی از آن ها متنی بنویسید. و اگر تنها برای یک تصویر می‌نویسید لطفاً شماره ی آن را نی...

سلام دوستان مسابقه‌ی هفتگی عکس- متن بوک‌پیج با نام «پرواز خیال» در حال شروع شدن است.این تاپیک برای اطلاع‌رسانی از نحوه‌ی برگذاری و شرایط مسابقه است و اولین دور مسابقه پنجشنبه 9 شهریور آغاز خواهد شد.بر...

«مسافر ابدیت»گرگ و میش است و جهان ظهور آفتاب را به انتظار نشسته.نسیم به آرامی می‌وزد؛ نمی‌دانم بهاری است یا پاییزی،اما خُنَکایی جاودانه دارد. من در یک جاده هستم،یک‌طرفه، بی هیچ ابتدا و انتهایی.تیره...

امسال قبل از اینکه فلسفه رو اساسی تر یادبگیرم(فلسفه اسلامی رو)یه بلای بدی سرم اومدعاشق شدمو این عاشق شدن بلای بدتری به سرم آورددیوانه‌ی این حرم شدم. پی نوشت: عکس از سایت آستان قدس رضوی و عکس از نیما ن...

hana6872;30033: و نکته ای بگم خدمت همه دوستان تغییر وزن تو بحر طویل عادیه و سرعتش رو شاعر تعیین میکنهتا اونجا که میدونم �� شاید هم اینطور نباشه �� حالا منم که تخصصی ندارم، ولی فک می‌کنم که فرمایش شما ...

باور کنید من میخواستم اینو بگم.ولی با دلیل و مدرک باید بگیم.من که منبعی نداشتم پس چرا تهمت الکی میزدم؟

envelope;29961:معتقدم فقط علی (flash) میتونه نقدتون کنه و امتیاز بده. علی غلط بکنه ((: حقیقتش من خیلی از شعر سر در نمیارم (جا داره بیاین بگین مگه از داستان سر در میاری کچل؟ ((: )، در نتیجه نمی‌تونم نق...

عه من ندیدمش.ممنون که گفتید ای بزرگوار

من این ایده رو (که «تو را در آغوش می‌بردم») یه جایی دیده‌بودم قبلاً که یادم نیست کجا بود. یا یکی از این پستای تلگرامی بود، یا مثلاً یکی از این کتابای غذای روح بود.ایده‌ی بامزه‌ایه البته، منم حالا نمی‌...

از اتاق فرمان میگند که ظاهرا دوستان تو خوندن این مطلب مشکل پیدا کردند خب این ویس داستانانه : خاک غریبی خواستم مثل آسمان باشم آشیان پرندگان باشم با همین دست خالی و سردم نه باران شدم ببارم دل آرام بگی...

هر فردی به یک چیزی تعهد داره و در واقع یک اصل برای خودش داره یک نویسنده خواه یا ناخواه این تعهدات و اصول خودشو توی داستانش وارد میکنه معمولا وقتی شروع به نوشتن می کنند نا خود آگاه سیر داستان مربوط می...

امید وارم با نظرات خوب و نقد هاتون من رو در بهتر نوشتن کمک کنید.ممنون دیوانهدقیقا نمیدانم چند بار این مسیر را رفته ام. ولی در میدانستم که در حرکت بودن به من نوعی احساس رهایی می دهد. برای چندمین باری ک...