به نام خداباید بگم که ما در یک عید فوقالعاده قرار داریم.عیدی که به جرئت میگویم مخصوص مسلمین نیست و مخصوص کل امت انسانیت است.روزی که انسان بر نفسش،بزرگترین دشمنش پیروز شد و به نقل(با کمی تغییر)از کتاب ...

suny;14749:اون دو تا هیولایی که دنبالشن گورگون هستن (خواهرای مدوسا) .... اگه کتاب اول مجوعه رو خونده باشین جونو (بعد رومی هرا) نقشه جابجایی جیسون و پرسی رو می کشهوقتی پرسی به تیبر کوچک که بعد کوچک ش...

فصل های 47 و 48 به پست اول اضافه شد.:53: پی.نوشت : فردا یا پس فردا فصل های 49 و 50 توضیع میشه.:53:

suny;12981:جلد بعدی رو زندگی پیشتاز داره ترجمه می کنهفکر کنم تا فصل 15 پیش رفتن بله تا فصل 15 اومده و جلد پنجم هم داخل سایت موجود هست ، میتونید از همینجا دانلود کنید.

The Heroes Of Olympus : The Blood Of Olympus عنوان مجموعه : قهرمانان المپ شماره جلد : جلد شماره 5 عنوان جلد : خون المپی نویسنده : ریک ریوردن مترجم : به صورت گروهی ترجمه میشود ترجمه ا...

نام کتاب: خانه ی هیدیز نام مجموعه: قهرمانان المپ نویسنده: ریک ریوردن ژانر: فانتزی، ماجرایی، داستانی مترجم : رکسانا سوخک لاری زبان: فارسي داستان کتاب بعد از پایان نشا...

ايده هاي زيادي توي اين سايت نوشتم خب يكي ديگه هم مينويسم! الان به شدت خوابم مياد ،‌چي نويسم .خب با همين شروع مي كنم خوب ،‌اگه يك روز متوجه بشي همه زندگيت خواب بوده چه حالي بهت دست ميده؟ اين درست اتفاق...

ایده‌های من معمول از تفکراتم نشأت می‌گیرن...........مثلا همین رمانی که در حال نوشتنش هستم از روی این فکر ایده برداری شده که « چرا همیشه می‌گن یه رهبر یا باید جنگجو باشه یا حکیم؟» یه ایده هم بدم اگه کس...

تکلیف شب می رسیم به بخش جالب کارمون ایده هاتون رو رو کنین از هر ژانری از هر جایی که آوردین هر جوری که دوست دارین اون چه به عنوان ایده ی یه داستان توی سرتون می چرخه رو اینجا بنویسین تا بریم سراغ سایر...

من هم گيج شدم.....بايد چيكار كنيم؟ايده خلق كنيم؟يا شما يه ايده ميديد ما يه داستان برمبنا ي اون ايده بنويسيم؟

ماشالله:دیاینقد پست اولت پرمحتوا و خوب بود نمیدونم من اینجا چیکار میکنم:دیمیتونیم درباره اینکه ایده هامون از کجا میان هم حرفی بزنیم؟الان باید دقیقا چیکار کنیم؟ یکم گیج شدم

سلام سلام سلام به همگی خیلی خب مقدمه چینی نمی کنم و یه راست میرم سر اصل مطلب. اینجا بخش داستان نویسیه... بخش ایده پردازی... بخش نوشتن. حتی اگر نمی دونی که چطور باید بنویسی... من دوست دارم اسمش رو بزا...

راننده سرویس، مثل همیشه دانش اموزان را سوار کرد و به راه افتاد. در میان راه وقتی از اینه به دانش اموزان نگاه می‌کرد باز نگاهش بر چهره‌ی علی ثابت ماند. چیزی در وجود این پسر بود که توجه‌اش را جلب می‌کرد...