ديو هفت سر در روزگاران قديم پادشاهى بود که سى پسر داشت. وقتى همهی پسرهاى او بزرگ شدند، پسر بزرگ که نامش ملک‌محمد بود نزد پدر آمد و گفت: اى پدر! برادرانم بزرگ شده‌اند و بايد ازدواج کنند. پادشاه گفت: ...

خب کتابم برگشت :دیتاریخ انتشار رو اشتباه حدس زده بودم چون این کتاب تو آمریکا قبل از کتاب "خانه" چاپ شده بود ولی تو ایران بعد از اون ترجمه و چاپ شدهمطالب پست اصلی بروز رسانی شد و چند خطی هم از پشت جلد...

MAMmad;17782:آپ موضوع!داستان درخت زیبای من اضافه شد! من برای تایپ این کتاب اعلام آمادگی میکنم :دی

کلافه چیست؟! حاصل ازدواج کلاغ و زرافه وژدانن اینو دیگه نشنیده بودین ------------------------------------------شهره میگه:‏"داره کم کم نفسم می گیره برگرد".....خب مادر من!!!همسنای تو علاوه بر آلزایمر و آ...

کمیک زیبایی بود مخصوصا گرافیکش ولی داستانش خیلی جذاب نبود

سبزه‌پرى در روزگاران پيشين در شهر اصفهان دخترى به‌نام 'سبزه‌پري' زندگى مى‌کرد که از قشنگى بر روى زمين مانند نداشت، و او که دختر سلطان بود به هر خواستگارى جواب رد مى‌داد، و شب و روزش ر...

بهرام گور و لنبک آبکش روزی بهرام گور، شاه ساسانی همراه نزدیکانش به شکار رفت.در مسیر شکارگاه راهش به شهری میافتد.وی وارد شهرمیشود وپیرمردی را دید که از آن میگذرد. بهرام پیش پیرمرد میرود، پیرمرد بهرا...

----------------------------------------------------------------------------------------------------مردی از شیخی سوال میکنه میگه:من شب خواب بودم،یهو از خواب بیدار شدم،متوجه خانمم شدمدیدم از زیر لحاف ص...

بهتر نبود بجای DCو مارول درباره قهرمان ها و قدرت هاشون بحث میکردیم؟

خیلی دلم میخواست یه بارم ک شده خواب باشم یکی بیاد یواشکی روی من لحاف بکشه، چراغ رو خاموش کنه و درو یواش ببنده!متاسفانه این چیزا فقط تو فیلماست!! واقعیت اینه که یکی میاد کولرو خاموش میکنه یکی دیگه لام...

. چرا راننده تاکسیا فکر میکنن ما پول خرد داریم و نمیخوایم بهشون بدیم؟ -------------------------------------------------------------------------------------کصافت چیست؟ ..والا قبلنا فوحش بود الان ابراز ...

mehr;17416:کلا تو تمام قصه های قدیمی که می خونی، همه عاشق پسر پادشاه می شدن! همه دخترای قصه هم از حوری قشنگ تر! مرسی سهیل نشنیده بودم اینو! بله خب اینجوریه دیگه ( فکر کنم همه جای دنیا همینجوری باشه ت...

ملک جمشید و چهـل گیسو بانو یکی بود یکی نبود. در زمانهای قدیم یک پادشاهی بود که یک پسری داشت. پسر را گذاشت مکتب تا به سن هفده یا هجده سالگی رسید. بعد پسر گفت من درسی را که می خواستم یاد بگیرم گرفتم...

خخخخخخخخخخخخ:onion055:

پشت هر فرد چاقی یه زنی هست که دست پختش حرف نداره........(مخصوصاً ته دیگ ماکارونی)-----------------------------------------------------یه ﺁﺑﻤﯿﻮﻩ ﮔﯿﺮﯼ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﻧﺎﺳﯿﻮﻧﺎﻝ ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ ﺭﻧﮓ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻣﻮﻗﻊ ﺁﺑﻤﯿﻮﻩ ﮔﯿﺮﯼ ﺍﮔ...