پاسخهای تالار ایجاد شد
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) خوندمش عالی بود خیلی سریع بود و کم |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) احتمال نود درصد فصل جمعه گذاشته میشه |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: آلینور (رهجو) اون مرده که آدریان کشتش ربطی به چشم راسموسن داشتگنجینه و اربابان فراموش شده یه توضیح بدی بد نیست |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: آلینور (رهجو) شمارش معکوس برای فصل آینده شروع شد |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: عضو گیری تیم تایپ کیفیت گوشه ها رو بالا ببرید خیلی از کلمات رو مجبور بودم حدس بزنم |
در تالار ارتباط با ما + اطلاعیهها |
6 سال قبل |
پاسخ: آلینور (رهجو) تا بحال بیشتر از دو دفعه خوندمش بجز یکی دوتا غلط املائی چیزی نبود هر چی جلوتر میره کشش داستان بیشتر میشه همش تازه و غافلگیر کنندست و من بیصبرانه منتظر فصل بعدم |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) خوندمش اتفاقاتی که حدس میزدم جذب قدرت اژدهای مادر و این که ایتاش تعقیب کنندسگرگه به هنری چی گفت ازین که از روش پریدی زیاد خوشم نیومدخیلی دوست دارم گفتگو شون رو بدونماژدهای مادر به هنری هم چیزی از قدر... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: آلینور (رهجو) صبح تاسوعاست اگه امکانش هست فصل رو امروز بزاریت اخه ما از صبح تاسوعا تا شب عاشورا دنبال تدارک غذای نظری و مراسم شب تاسوعا و ظهر عاشورایم کلا نمیرسیم که به سایت سر بزنیم |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) زن توی اتیش اژدهای مادر بودپشت هنری چش شده چرا می خاره و انگشتاش سیاه شد وقتی خاروندش هنریم خوب شهرتی دستو پا کرده |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) برادر سوم اصلی رو افراد انگشت شماری توی دنیای اجنه میشناسن همه فکر میکنن که برادرا فقط همینان هر جا هم میگه برادر سوم منظورش سومی از بین همیناست مگه این که تاکید کنه روش به نظرم برادر سوم اصلی پدر ایت... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: آلینور (رهجو) حالا اگه امروزم نیومد اشکالی نداره هفته دیگه میخونیمش |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) امید رفته لالا شملم برید بخوابید فصل رو همون صب میزاره |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) منم نودل هارو دوست دارم شباهت زیادی به اقوام ایرانی دارندشجاع جنگنده وفادار شرافتمند - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - - منم نودل هارو دوست دارم شباهت زیادی ب... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) من بیدارم صبح جمعه است تو تعطیل من تا هر وقت بخوای بیدارم |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: عضویت در تیم کامیکبوک سایت reza379;33652:به این آیدی تلگرام ک گذاشته بودین پیام دادم، گفتن اشتباه گرفتین. سلام ببخشید ایدیم اینه Sorna0_0@ |
در تالار کمیک |
6 سال قبل |