خب دوستان، موضوع تمرین پنجم کتک خوردن در نظر گرفته شده.متن اول شخص باشه. هدف اصلی تو این متن، عجز و نا توانی باید باشه. نشون بدین فرد داره کتک میخوره و کاری نمیتونه بکنه.حال گروهی یا تکی میزننش. میتو...

جوزف پارکر، ویراستار و نویسنده، مجموعه از آموزش های نویسندگی را بصورت نکاتی ساده و قابل تفهیم بر روی اینترنت قرار داده که من و بقیه ی دوستان کم کم تلاش میکنیم تا مجموعه ی آموزش های اون که به اسم "هر ک...

برگي از تاريخ،‌شبكه دو سيما ساعت شش و ده دقيقه بعد از ظهر ( به علت عدم استقبال زياد 10 دقيقه پيام بازرگاني پخش كردن): هاسنل و گرتل قسمت دوم در قسمت قبلي به ماجراي فرار ار زوستا اشاره كردم و در اين ق...

یکی بود یکی نبودغیر از خدا هیچ کس نبوددر زمان های گذشته در یک کشور دور خواهر برادر دوقلویی بودند به نام هانسل و گرتل که با پدر و مادر مهربانشان در کنار هم زندگی میکردند. در یک روز تابستانی در حالی که...

باد به شدت میوزید و خود را به پنجره خانه میکوباند و نزدیک بود شیشه پنجره را بشکند،صدای اذرخش اجازه نمیداد که لارا چشمانش را روی هم بگذارد و بخوابد در نتیجه از روی تختش بلند شد و با پاهای کوچک و برهنه ...

خب برد خودمو با هفت راي را به تمام مسلمانان جهان تبريك ميگم.اين پيروزي خون بر شمشير بوده!اما بايد بگم در اين سايت مدير و كاربر با هم فرقي ندارن و سرم منم كلاه گذاشتند و چيزي برام ارسال نكردن. نفر اول ...

چشمانم را باز کردم و با دنیای جدید این روز هایم روبه رو شدم،تاریکی.کمی در جایم جابه جا شدم،سنگ های سرد کف زمین بستری کاملا ناراحت را برایم ساخته بود و صدای چکه آب بر روی زمین از سلول دیگری به گوش میرس...

امروز را متفاوت شروع کرده بودم.این روزها آنقدر خستگی در پی جان و روحم دویده بود که تصمیم گرفتم امروز را اندکی برای خودم باشم...با چیزههای ساده!موزیک را روی حالت تکرار پلی میکنم "توبمان شاید پروازم قف...

حریر : خب، امروز چه روزی بود؟ یه نفر بهم گفه بود امروز روز مهمیه...اصلا صبر کن ببینم، امروز چندمه؟بیستم بودش؟سیزدهم؟ اوه نه نه! فکر کنم امروز همون روز موعوده:04:پس امروز هیجدهمه:1:خب دوستان عزیز، مشکل...

واقعا شروع نویسندگی باید چطور باشه؟ خیلی از دوستان ما با نوشتن داستان بلند شروع کردن و کلا در میانه ی داستان اون رو رها کردن! درحالی که میتونستن با داستان کوتاه به هنر های ریز نویسندگی و ریختن احساسات...