ارسالهای تالار پیوندشده
اراده سیال [بخش 2 - فصل 4 اضافه شد] نویسنده: @Amin_jalalian@ ویراستار: momo jonM, baran تایپیست/ها: sina ghoolami فصل 1-13نیمه شب فصل 14-...هادی، DARK LORD، amir، yasinb طراح کاور و صفحهآرایی: M.mahdi محل ارائه: زندگ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: کافى شاپ بوک پيج z.p.a.s;42178:آقا نذر کنیم هر کی ده تا صلوات فردا مدارس تعطیل شه:20::20: میدونم این پست مال یه ماه پیشه ولی الان ما به خاطر آنفولانزا یه هفتس تعطیلیم.دیگه دلم برا مدرسه تنگ شده. |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: کافى شاپ بوک پيج omidcanis00;42296:خب دیاکورو که فصل پنجش رو تایپ کردم ولی هنوز هفت فصلش مونده. به خاطر دانشگاه و این رمان جدید زیاد فرصت تایپ ندارم ولی قولم یادم هست:43: چقد خشک ذوقم کور شد :22: ... هوففف همه ی نویس... |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: پیشنهاد، انتقاد و درخواست راهنمایی - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - - هیچکس اینجا جواب بچه ها رو نمیده و معلوم نیست قراره چی بشه کم کم حس میکنم یکی از مسئولینِ دولتی مدیریتِ بوک پیج رو دست گرف... |
در تالار ارتباط با ما + اطلاعیهها |
5 سال قبل |
پاسخ: کافى شاپ بوک پيج omidcanis00;42286:نمیدونم چرا من تا دلم میگیره یه سر به سایت میزنم ولی تا میام میبینم کسی نیست انگار با مشت میزنن تو صورتم.یه رمانو دارم مینویسم میخوام تمومش کنم بعد بیام فصل فصل بزارم .ولی این جوی که... |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
کافى شاپ بوک پيج يه مدت بود قصد داشتم جايى رو بزارم که کمى ازادانه تر باشهيه جا براى گفتگوى ازاد اعضا حرف زدن و بحث هاى خودمونى و نزديک تر شدن به هم چون فرماندهی کل سایت مهرنوش خانم گفته چند مورد رو جدی اعلام کنمقوانى... |
در تالار بحث عمومی |
9 سال قبل |
پاسخ: وحشتناک ترین سوتی عمرتون من کلا تو زندگی سوتی زیاد دادم ... حالا جالبه وقتی سوتی میدم بعدش جمع و جورش هم نمی کنم .. برعکس دست پاچه میشم.... :/ اولیش ... یه بار وقتی بارونیم رو داخل کلاس جا گذاشته بودم می خواستم برم بیارمش ت... |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: وحشتناک ترین سوتی عمرتون تو ماشین نشسته بودم .... دنبال ماشین میگشتم . |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: وحشتناک ترین سوتی عمرتون من سوتی که خیلی دارم همشون هم مثبت هیجده هستن و جلو خانواده هم سوتی دادم و به فنای عظمی رفتم ولی خب یکی از بدتریناشون این بود که تو مدرسه بود:کلا اهل باند بازیم و برا خودم تو مدرسه باند دارم به هر حال... |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: مرگ زیبا(کامل) خیلی خیلی زیبا و تاثیر گذار بود!واقعا دست مریزاد امید جان. از تک تک قسمت های داستان لذت بردم و خودم رو داخلش حس کردم. فقط ای کاش این حجم از متن رو یه پی دی اف هم براش میزاشتی که برای بعدا خوندن هم بمو... |
در تالار داستان کوتاه |
5 سال قبل |
پادرا سلامی دوباره اول از همه معذرت میخوام که نتونستم روی قولم بمونم و تمام کتاب رو قرار بدم وبعد اینکه فصل هایی که بود رو حذف کردم دلیلی که باعث این کار شد یک احساس کردم چیزی که من می خوام با چیزی که نوشت... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: مرگ زیبا(کامل) واقعا خوب بودطرفدار داستان کوتاه نبودم و نیستم اما تا اخر این داستان رو خوندمشاید بخاطر اسمش بود که جذب شدمپتانسیل این رو داره که یه داستان بلند و بالا ازش ساختبه نوشتن این داستان تو ابعاد بزرگ فکر کن... |
در تالار داستان کوتاه |
5 سال قبل |
پاسخ: وحشتناک ترین سوتی عمرتون MIS_REIHANE_;23404:خخخخخخ وحشتناک ترین سوتی عمرم.... خخخخخخخ تویه گروه تلگرام بود.اصن خیلی فجیع بود نمیگم خخخخخخخخ فقط اخرش بم گفت برو دوغتو بنوش .منم تا الان درحال خوردن دوغم .خخخخخ خیلی فجیع بودخخخخ... |
در تالار بحث عمومی |
8 سال قبل |
پاسخ: وحشتناک ترین سوتی عمرتون من چی بگم ؟سوتی زیاد دادم بیشتر خیلی فجیح نبوده ، معمولا از همه سوتی های بزرگ و کوچیک می گیرم و خودم سعی می کنم خیلی سوتی ندم .منتها هرکسی سوتی داده زیادم داده .بزرگترین و زشت ترین سوتی من ؟نه وحشتناک... |
در تالار بحث عمومی |
8 سال قبل |
پاسخ: وحشتناک ترین سوتی عمرتون بچه که بودم یادم نیست چی میخواستم ولی چشمام رو بستم و پای بابام رو بقل کردم گفتم بابا اینو برام میخری ؟ بعدش چشمام رو باز کردم دیدم اصلا بابام نیست یک پسره با دوستش دارن با چشمای مثل گردو بهم نگاه میک... |
در تالار بحث عمومی |
9 سال قبل |