پاسخهای تالار ایجاد شد
پاسخ: طلوع | جلد اول: گذرگاه سرخ سلام می خواستم بگم داستانت رو خیلی دوست داشتم واقعا امیدوارم ادامه بدی قلم خوبی داری و طرح داستانت هم عالیه خیلی بهتر از بیشتر داستان هایی که توی سایت های مختلف پیدا میشه فقط یه انتقاد دوستانه هر چند ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
7 سال قبل |
پاسخ: مسابقهی پرواز خیال -دور هفتم. پایانی «طلوع»در گرگ ومیش صبح،در اوج نبرد شب و روز،نقطه ای کوچک از کوه بالا می رفت.دانه های عرق به ارامی از صورتش پایین می ریخت ،موهای پریشانش را با بیخیالی بست.دندان هایش را بر هم سابید و باز دنبال کوره راه ... |
در تالار مسابقات |
7 سال قبل |
پاسخ: کسانی که تصمیم به نوشتن داستان دارند!نویسندگان سایت! سلام من می خوام تو این مسابقه شرکت کنم فقط همینجا بفرستم?راستی ممنون از مسابقه ات |
در تالار ارتباط با ما + اطلاعیهها |
7 سال قبل |
پاسخ: خواب های ما ( تمرین نویسندگی ) یعنی کاملا میتونی دنیاشون رو تصور کنی?ایول بابا باز من ارزو دارم یه شب یه گله زامبی و گرگینه فریاد کشان بهم حمله نکنن |
در تالار تمرینات نویسندگی |
7 سال قبل |
پاسخ: خواب های ما ( تمرین نویسندگی ) اگه می خوای خوابت یادت بمونه بلافاصله که بلند شدی بهش فکر کن نمیشه خواب نبینی همیشه خواب میبینی اما یادت نمیمونه قبل از خواب هم زیاد فک کنی جواب میده |
در تالار تمرینات نویسندگی |
7 سال قبل |
پاسخ: خواب های ما ( تمرین نویسندگی ) یه سوال داشتم تالیا همه ی این ها خواب بود? یا تو بیداری اتفاق افتاده بود? |
در تالار تمرینات نویسندگی |
7 سال قبل |
پاسخ: خواب های ما ( تمرین نویسندگی ) «ارواز»بازار مثل همیشه شلوغ بود و بوی اجناس مختلف را می داد.با بی خیالی از پله ها بالا می رفتم.همه جا نسبتا تاریک بود و تنها صدایی که شنیده می شد ،صدای پاهای خودم بود .بیشتر ادم ها ترجیحا از پله برقی ... |
در تالار تمرینات نویسندگی |
7 سال قبل |
پاسخ: مسابقهی پرواز خیال -دور هفتم. پایانی تصویر شماره یک صدای مهیبی برخاست....روبینا به سرعت به سمت صدا برگشت دیده بانی شمال شرقی با خاک یکسان شده بود ،اتش و دود اسمان شهر را پوشانده بودند .منجنیق های دشمن بی امان به کارخود ادامه می دادند و ا... |
در تالار مسابقات |
7 سال قبل |