ارسالهای تالار پیوندشده
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) EEBI;39970:داستان واقعا عالی بود و جذاب جیک هم که به داستان برگشت و اونم یه معما با خودش داره میلسون هم واقعا در جادو خوبه دلم هم برا ایتاش سوخت - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) امیررضا;39945:سلام وباعرض تشکر لطفازمان گذاشتن فصل هاروکمترکنید سلام متاسفانه مشغله زندگی اجازه ان کار رو به ادم نمیده. قبلا هر هفته ارسال داشتیم بدون وقفه ولی الان به خاطر مشغله بد جور گرفتار شدم و س... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) سلام و خسته نباشید به شما اقا امید و دوستاناهم اهم:103:جالب شد بلاخره فکر کنم پای جیک به دنیای اجنه باز شد و اون هیولای پشمالو هم احتمالا یه تایرن بودهاولا داستان کوتاه بود.....فکر میکردم بیشتر باشهال... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: عیدتون مبارک! منم ب نوبه خودم عید فطر رو ب همه دوستان و خانواده بوک پیج تبریک میگم, انشاا.... همیشه سلامت باشین و زندگی خوش و پربرکتی داشته باشین, |
در تالار بحث عمومی |
6 سال قبل |
پاسخ: عیدتون مبارک! بنده هم عید رو به همه عزیزان و دوستان تبریک میگم انشاالله به هر چی که میخوایین برسین |
در تالار بحث عمومی |
6 سال قبل |
پاسخ: عیدتون مبارک! عید همگی مبارک عید تو هم مبارک ریحانه جان ایشاا... همیشه اینطور باشی و کنار دوستات |
در تالار بحث عمومی |
6 سال قبل |
عیدتون مبارک! سلام!یه ماه رمضون دیگه هم گذشت و ما کم و بیش باهمیم!این ماه رمضون خیلی سخت بود!از گرمای شدید و افتادنش تو امتحاناگرفته تا پس افتادن تو کتابخونه و این حرفا.اما امیدوارم.امیدواااارم.که بعد از این سعی کن... |
در تالار بحث عمومی |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) خسته بودم و احساس بدی داشتم بعد اظهر بود و من در خانه پیر مرد نشسته بودم و خرص می خوردم بار دیگر دالو(در زبان بختیاری به معنای پیرزن) شروع به فوش دادن کرده بود و با صدای بلند داد و هوار می کرد با اخری... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) کاکو عید فطر نزدیکه و باید فطریه هم بدی یادت باشه وگرنه روزت قبول نیس بی زحمت دو تا فصل رد کن بیاد |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) AmbrellA;39795:کتاب قانون چیزیه که همه جوامع دارن یک سری قوانین داره یک سری ممنوعیات و یک سری دستورات حتی برای فرمانروایان و پادشاهان مناطق و شهر های مختلف البته یک سری قوانین هم برای رویارویی با نژاد... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) سلاممتاسفانه هفته گذشته به علت مشغله کاری اصلا وقت نوشتن نداشتم حتی دیروز جمعه هم بود سر کار بودیم و نتونستم کامل کنم فصل رو انشاا... اگر خدا بخواد و به تعطیلی برسیم کاملش میکنم میفرستم خدمتتون |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) اره تقریبا به همین شکله همه میتونن از سنگ رابط استفاده کنن برا افزایش قدرتشون حتی برادر بزرگ هم برای کارش از یه سیستمی به همین شکل استفاده کرد از اون ستونه که فرو کرد تو زمین صرف قوی بودن دلیل نیست که... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) سلام یه سوالی واسم پیش اومدههمونطور که گفتین هنری یه دورگه اس فرمانروا یه جن معمولی بوده و مادرشم یه انسان جادوگرهخب حالا نکته:در کتاب اول وقتی هنری تازگیا اومده بود اردوگاه دورگه چرا سطح قدرتش بیشتر ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) Ahmade;39770:سلاممن یه زیر ابیم������همین شکلی به فصل دادن ادامه بده یکی از خوشیای زندگیمون دورگس کتابم که عالیولی من نفهمیدم اخرش جادو چه جوریه این جا یکی با سنگ جادو میکنه یکی با ارادش یکی با نیروی ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) هفته دیگه انشا... دوستان زیر آبیم اومدن نظر دادن آپلود میشه |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |