دلمون لک زده برای خوندن ادامش اقا امید یه خبری نمیدی!!!

امیدوارم هرچه سریعتر ادامه این داستان زیبا بدستمون برسه مردیم از خماری

ممنون بابت ترجمه کتاب امیدوارم کتاب کامل ترجمه بشه

در زمانهای مختلف ناردار های زیادی وجود داشتن که سوگندی که خوردن نسل به نسل انتقال پیدا کرده همین ارباب معبد از زمان جنگ با اژدهای مادر درون معبد زندانی بوده و اون نقابدار که هنوز معلوم نیست از چه زمان...

خبری از نویسنده عزیز نیست! بابا اخه تابستونها

واقعا عالی بود داستان به جاهای خوبی داره نزدیک میشه بخصوص با ارتباط این شخص تنهای هزارساله

من فکر میکنم در اون زمان قدرت برادر سوم بیشتر بوده ولی در درگیری ها شرکت نکرد بخاطر دوستی که ارباب معبد داشته و برادرا هم از قدرت واقعی برادرشون خبر نداشتن و همیشه فکر میکردن که قدرت برادر سوم باندازه...

ممنون بابت زمانی که داری صرف میکنی تا داستانت زیباتر از این بشهبرای ویرایش هم یه مقدار زمان بزار مطمعنن همونطور که خودت گفتی وقت نکردی فصل هایی که نوشتی بخونی همین مسئله باعث شد تو یکی از فصلا جای شخص...

سلام سر تیتر فصل 18.5 زدی 15.5

وقعا موضوع خوبه اینجوری ممکنه دفعه بعدی که یکی از بچه های گروه به تخت جمشید یا گنجینه همدان رفتن بتونن متن اصلی رو بخونن و اگر با دقت بخونن متوجه آشنا بودن خیلی از کلمات با زبان امروزیمون بشن و این با...

امیدوارم سریعتر فصل بعدی بیاد خیلی وقته چیز خوبی نخوندیم

میبخشید یکمی مشکل برام پیش اومد تا دو روز دیگه فایل 136 رو میفرستم

مطمعنا الکس نام گداری شده چرا به این نام گداری اشاره نشده و اینکه نامش چی هست تو فصل قبلی که اشتباه جک نوشته شده بود تو این فصل هم دوباره همون الکس

ممنون بابت فصل قشنگت فکر کنم برادرا بعدن برای دستکم گرفتن یه دورگه پشیمون بشن چون حتی به حرف خودشون هم توجه نکردن وقتی گفتن اکثر پیوندیا ازبین رفتن یعنی خودشون هم تونستن یسری پیوندی بوجود بیارن که موف...

ممنون و خسته نباشی بابت فصل جدیدبا اینکه داستان تو این فصل جلو نرفت ولی اطلاعات جدیدی و مفیدی که مطمعنن در آینده بیشتر راجبشون میشنویم بدست اوریدیم .این تغییر زاویه دید بیشتر یه برگشت به عقب بود چون ب...