mehr;29669:یه سری چیزا هست تو ویرایش سلیقه است، مثل اینکه اولش ایندکس نداشته باشه، فونت بی نازنین 14 باشه، فاصله اطراف کاغذ 3 باشه، پاراگراف ها یک و ربع باشه و اینا. اما یه سری چیزها اجباره، مثلا نیم ...

داستان خیلی خوبيه سبک نوشتنتون واقعا خوبه و فضای داستان هم آدم رو جذب میکنه میتونم بگم که یکی از بهترین داستان های اینترنتی هستش. ممنون برای فصل جدید و موفق باشید.

سلام از وقتی که شروع به ارائه کتاب کردید همیشه جزو اولین دنبال کننده ها بودم و تا به حال هیچ گونه اشکالی چه از نظر درک مطالب اون یا ویرایشی و نگارشی ندیدم تمام توصیفات بجا بوده بگونه ای که خواننده به ...

دوستانبا جلد دوم در خدمت شما هستیماونایی که جلد اول رو نخوندن اینجا میتونن پیداش کنن و اما دنباله کتاببا تشکر از همراهی شما عزیزان و کمکهای صمیمانه مهرنوش و محمد عزیز قسمت اولقسمت دومقسمت سوم

داستان جالبیه ولی فکر کنم قسمت تخیلش کمه منظورم اینه اگه داستان تخیلیه زیاد رو قسمت تخیلش کار نکردیو ضعیفه ممنون میشم اگه تخیلشو بیشتر کنی

خواهشا من تازه ثبت نام کردم ولی امتیازی ندارم اگه میشه امتیاز لطف کنید??

نام داستان: سایلنزیا نویسنده: آلن نلسون مترجم: فرانك محمد پور کار ترجمه از مجله ابزورد نسخه: pdf سایلنزیا قسمتی از متن داستان:در ابتدا، به هيچ وجه اجازه نداشتم داستان سايلنزيا را...

اسمتون : حنا هستمسنتون : 24 و یکی دو ماهشهرتون : مشهددليل انتخاب نام كاربريتون : اسممه سال تولدمه ،وبه عدد هاش ارادت خاص دارم ، کلن هرچی کارت و رمز و فایلو اینا هست تو رمزش باید این عددا باشهرشته تحصی...

‌تقریباً در تمام فهرست‌هایی که برای بهترین داستان‌های فانتزی تهیه شده، نام مجموعۀ First Law (نخستین قانون) نوشتۀ جو ابرکرومبی وجود داره. ترجمۀ فارسی جلد اول این مجموعه قراره به زودی در ایران منتشر بشه...

فصل اول نور اژدها: ژانر: فانتزی، علمی-تخیلی، ماجراجویی، رازآلود این داستان با بقیه داستان ها فرق داره.اون کیه؟ هدفش چیه؟ زندگی های مختلف با جهان های مختلف و یک اژدهای اسباب بازی. دو نفر درون تمام دنیا...

سلام اینم یه داستان کوتاه دیه سیر داستانی خاص یا نکته اخلاقی و آموزشی نداره و همچنین اخر مشخصی همینطوری نوشتم گوش هایش را به شدت همیشه خاراند. عمق سوزش را در آن ها حس کرد و باز فهمید که آن ها را ز...

naghdy nadre babobozorge fosile lord shamim!!!!!!!!!!khkhkhkhkhkh....aliiii bod

با سلام پدر بزرگم عاقد بود. من هم دوسال بود پا به مدرسه گذاشته بودم. مادرم می گفت در چشمانت برق شیطنت است. واقعا هم بود. هیچوقت آرام و قرار نداشتم. یک روز به خانه ی پدربزرگ رفتیم اواسط بعد از ظهر بود....

سلام!این اولین داستان کوتاه منه؛ به نظر خودم خیلی بی معنیه! شما بخونیدش شاید یه نکته آموزشی توش پیدا کردینجون من به مشکل ویرایشی گیر ندید اگه داشت آسمان جیغ می زد و گریه می کرد؛ قطره های اشکش از روی...

فریدون برمیگشت ز البرز و مردم دلشاد از این پیروزی... فریدون می‏تاخت و پشت سر میگذاشت مردی را، که به غرور جوانی خویش غره شده بود و تباه کرده بود جوانی و دنیایش را... غروری که چشم هایش را بست به روی حقی...