ارسالهای تالار پیوندشده
پاسخ: آدم، توهم، مترسک... توهم در راستای تکمیل نقد بالایی بگم که صفت «شهوت» میشه «شهوانی». البته نه که شهوتناک و شهوتانگیز و غیره غلط باشن، کلمات مرکب و مشتقمرکبین که توی فرمولهای کلیشهایِ تولید کلمه ساخته شدن دیگه. |
در تالار داستان کوتاه |
4 سال قبل |
پاسخ: آدم، توهم، مترسک... توهم سلام نوشته خیلی جالبی بود من که خوشم اومد اما میخوام یکم نقدش کنم قشنگ معلومه که شما میدونی میخوای از چه حرف بزنی و چجوری بیانش کنی که خواننده کاملا مفهومو بگیره اما بعضی از جاها میتونستی از کلمات ب... |
در تالار داستان کوتاه |
4 سال قبل |
اراده سیال [بخش 2 - فصل 4 اضافه شد] نویسنده: @Amin_jalalian@ ویراستار: momo jonM, baran تایپیست/ها: sina ghoolami فصل 1-13نیمه شب فصل 14-...هادی، DARK LORD، amir، yasinb طراح کاور و صفحهآرایی: M.mahdi محل ارائه: زندگ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
ترجمه فارسی رمان The Last Necromancer عنوان: The Last Necromancerعنوان فارسی: آخرین نکرومنسرنویسنده:C.J. Archer لندن ویکتوریایی: برای پنج سال شارلوت هالووی به عنوان یک پسر در کثیف ترین محلات لندن زندگی کرده است. ولی یک دزدی او را راهی زند... |
در تالار فانتزی |
5 سال قبل |
فلاش اين ماجرا يك روز، سر يك چهارراه اتفاق افتاد، درست وسط جمعيت؛ مردم مي رفتند و مي آمدند. من ايستادم، چشمهايم را باز و بسته كردم. يك دفعه احساس كردم هيچ حسي ندارم. هيچ. هيچ حسينسبت به هيچ چيز. من هيچ دل... |
در تالار داستان کوتاه |
5 سال قبل |
پاسخ: آدم، توهم، مترسک... توهم خسته نباشیواقعا زیبا بود. این شیوه نوشتن رو خیلی دوست دارم و در کشورهای پیشرفته هم خیلی باب شده . بیان احساسات از زبان اول شخص به طرز سوزناکی میتونه درون آدم هارو زخمی کنه .موفق باشین:53: |
در تالار داستان کوتاه |
5 سال قبل |
پاسخ: ش مثل شاعر، م مثل مرگ سلام مثل همیشه عالی . به نظرم داستان های شما کاملا احساسات رو منتقل میکنه و معنا و مفهوم رو میرسونه . من همیشه بعد از خوندن داستان های شما لبخند رو لبام میشینه با اینکه غمگینه ولی ادام از خوندنش لذت م... |
در تالار داستان کوتاه |
5 سال قبل |
پاسخ: اسپم با سلام خدمت عزیزان جدید و قدیم بنده هم امیدوارم فضاهایی مثل اینجا که تبلیغ کتابخوانی رو در این دنیایی که پر از سرگرمی های مختلف هستش که میخوان آدم رو از کتاب خوانی دور کنن، بیشتر بشه و بر دوام هر چه ... |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: اسپم منم همین حس رو داشتم و هنوز هم دارم .. اره خانواده کلمه خوبی برای توصیفش میتونه باشه بوک پیج واقعا جای خوبیه ! جایی که میتونی ازادانه به افرادی که سلیقه مشابهی با تو دران حرف بزنی و درد دل کنی ! من ا... |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: اسپم سلامراستش میشه گفت اینجا برام یه دنیا جدید بود . جایی که تونستم خودمو بشناسم. با شروع نوشتن زندگیم، دیدگاهم ،منطقم همه چیز عوض شد . باعث شد وارد دنیای افرادی بشم که بعضیاشون خسته از زمانه دلو میزدن به... |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
اسپم سلامدلم به شدت گرفتهدلم برای خیلی چیزا تنگ شده برای داستان خوندن داستان نوشتن و خیییلی کارای مختلف دیگهداشتم فکر می کردم که چقدر زندگیمون زود می گذره و خودمونم نمی فهمیمهر دفعه فکر می کنیم بدترین اتفا... |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
Helen p X republic of riri خب من و ریحانه از همدیگه خوشمون اومد و با هم تاپیک زدیم. به کسیم ربطی نداره. البته موضوع تاپیک هر آنچه است که میان من و او مشترکه. مثل داستان های کوتاه و اپیزودیک از زندگی من و وی.به قول گفتنی بچه ها،... |
در تالار گفت و گو |
5 سال قبل |
یک تشکر هلنی نمی دونم واسه این یه تاپیک جدا بزنم یانه، ولی به هرحال باید بگممن یه اریگاتو گوزایماس حسابی به خیلیا بدهکارمبه وایولت، ریحانه، رضا۳۷۹، آقای هومن، zahra، ساحره، امیرفایر، انولوپ، jd L، و...به اورسینه، ... |
در تالار گفت و گو |
5 سال قبل |
پاسخ: تجربیات نویسندگی z.p.a.s;41645:به به . خب ، الان خیلی وقت برای نوشتن ندارم ولی چون موضوعت جالبه ی چند تایی از آپشن های مورد علاقم رو می نویسم:شخصیت ها اسطوره ای نباشن. درسته که چند تا از داستان هایی که شخصیت هاشون از ... |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
تجربیات نویسندگی سلام به جوجو های خودم!:5::5: (شوخی است!) گفتم خیلی هاتون این اواخر دارین می گین انجمن مثل یه مقبره ی باستانی به حال خودش رها شده و خبری از اتفاقات هیجان انگیز نیست!:29:ما (البته منظورم خودمه.) هم امدی... |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |