پاسخهای تالار ایجاد شد
پاسخ: زنده شدن شخصیت های شاهنامه بوفچه;27257:چرا می گی ابلیس؟ افراسیاب که خیلی هم خوب بود. جناب سوءبرداشت شده؛ من که افراسیابو نمیشناسم. منظورم به "رام کردن ضحاک" بود :1: |
در تالار بحث عمومی |
8 سال قبل |
پاسخ: یاتو arwen;27266:خیلی جالب بودالبته منم فکر میکنم اعتقاد شاهنامه بیشتر مبارزه با هوشه مثل رستم که خیلی از نبردهاشو با هوشش میبره و با نقشه هایی که میکشه تا جایی که میدونم، کلا تو شاهنامه خیلی روی "خردورزی"... |
در تالار اسطوره |
8 سال قبل |
پاسخ: داستان جوک های بی مزه .:{ فصل ۱۸ ارائه شد }:. خوندم. راستش هیچ چیز خاصی به فکرم نمی رسی که بگم. معذرت. |
در تالار داستان های درحال نگارش |
8 سال قبل |
پاسخ: زنده شدن شخصیت های شاهنامه اشوزُشت سپید;27256:ابلیس نیستیم که روش نفوذ داشته باشیم :1:البته من اونقدر نمیشناسم این برادرمون رو، شاید شما راست میگید :1: چرا می گی ابلیس؟ افراسیاب که خیلی هم خوب بود.پیران ویسه در موردش می گه:پراک... |
در تالار بحث عمومی |
8 سال قبل |
پاسخ: زنده شدن شخصیت های شاهنامه بوفچه;27254:ضجاک رو هم می شه. فقط افراسیاب رو نمی شه. ابلیس نیستیم که روش نفوذ داشته باشیم :1:البته من اونقدر نمیشناسم این برادرمون رو، شاید شما راست میگید :1: |
در تالار بحث عمومی |
8 سال قبل |
پاسخ: خاطره امروز من یک مهر _MIS_REIHANE;27251:بعله!من البته شبیه هردوتاشونم ولی خیلی کم.بیشتر خودمم تا اونا.و اینکه 8 ساعت راه سوار ی چیزی میشم میشتابم ب سمتت و بعد س نفری میزنیم با تی ان تی منفجر میکنیم این دامون و ارتام ملقب... |
در تالار بحث عمومی |
8 سال قبل |
پاسخ: از اعماق - فصل سوم میگما، تو کاور دومی آنوبیسه وحشی شده؟ نکنه اتوبان زدید به افسانه های مصر؟ :23: چرا من دیروز هر چی نگاه کردم نفهمیدم چیه؟!:65: زیادی خفنش نکنید من درس دارم نمیتونم بخونم :دی یا زود زود فصل ندید :107: |
در تالار داستان های درحال نگارش |
8 سال قبل |
پاسخ: زنده شدن شخصیت های شاهنامه hera;27241:نه میدونی ایدا من کلا با موجودات شیطانی رابطه خوبی دارم فک کنم چند وقت پیش بود که با ولدمورت سلفی کرفتم ::11:: کلا خودمم شیطانی هستم داداشام از من حساب میبرن :0155: به نظرت این رابطه متقاب... |
در تالار بحث عمومی |
8 سال قبل |
پاسخ: نوای هومورو hera;27243:عالی بود من مثل همیشه این جور دکلمه ها رو دوس دارم این تیکش محشره و من هر روز،مات میشوم در این آبیها؛در دامنهایی که میچرخند و جان را میرقصانند...در چارقدهایی که چهرهها را قاب میگیرند... |
در تالار دل نوشته و متن کوتاه |
8 سال قبل |
پاسخ: خاطره امروز من یک مهر hera;27242:من نه به بابا شبیه هستم نه به مامانمالبته دیگه عادت کردم به تبعیض بین خودم و برادرام تلافیش رو درمیارم خوب خوب:f6eb47d3: من سیب نصف شده ی دوتاشونم، نمیدونم دقیقا چجوری! 😐 میخوای نقشه قتل ب... |
در تالار بحث عمومی |
8 سال قبل |
پاسخ: خاطره امروز من یک مهر Amir2527;27236:واقعا تا سوم دبستان با مامانت می رفتی مدرسه؟؟!تا جایی که من یادمه، تنها روزی که مامانم منو برد مدرسه، روز اول پیش دبستانی بود. اونم چون آدرس مدرسه رو نمی دونستم و حضور یکی از والدین اجب... |
در تالار بحث عمومی |
8 سال قبل |
پاسخ: نوای هومورو »»» 6« آبی » بگذار غرق شوم در این آبی؛بشنوم نوایش را،از ژرفای هزاران سال،از کهندورانی که نیاکانم،بر زمین زیستند و دشتها گشودند؛و آبی را برایم گذاشتند... بهراستی که تنها پیوند حقیقی ما با مردمان کهن... |
در تالار دل نوشته و متن کوتاه |
8 سال قبل |
پاسخ: شمشیر سرنوشت mehr;27232:دیدین رو سردر بعضی از مغازه ها میزنن به زودی؟ یا همون coming soon?الان اینجا هم من میزنم Coming soon! چرا مشکوک بازی درمیاری بانو؟ اذیت نکن بابا :onion055: |
در تالار داستان های تکمیل شده |
8 سال قبل |
پاسخ: خاطره امروز من یک مهر من خاطره ی خاصی یادم نمیاد. چون کلا حافظه م داغونه و خب اول مهرهای هیجانی هم نداشتم. تنها نکته ای که یادمه، از سوم دبستان دیگه با مامانم نرفتم مدرسه (الآن متوجه شدید من خودکفام یا بیشتر بگم براتون؟ :د... |
در تالار بحث عمومی |
8 سال قبل |
پاسخ: از اعماق - فصل سوم درود1) کاور بسی عالی! بسی از دختره خوشمان آمد :15: حسین خودت کشیدی واقعا؟! دمت گرم :1:2) توی کاور دومی یه ایرادی دیدم. « آنها وارد شد. » "وارد شدند" بهتر نیست؟ 3) "از اعماق اومدن" بسی خفنناکه! آخه پیش... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
8 سال قبل |