پاسخهای تالار ایجاد شد
پاسخ: به قتل رسیدن یا به قتل رساندن، مسئله این است! Lady Joker;28229:این اولین قتلش خیلی راحت بودا :17:از احساسات قاتل و احساسات مقتولت که در مورد قتل و خون اینا بود هم چیز زیادی نگفتی آیدا ایده هم تکراری بود :16:ازت بیشتر انتظار داشتم:39: بازم بنویس ... |
در تالار تمرینات نویسندگی |
8 سال قبل |
پاسخ: به قتل رسیدن یا به قتل رساندن، مسئله این است! »»» به قتل رساندن پیش نویس : نظری ندارم که از نظر منطقی و داستانی و اینا چجوری شده، آخه خیلی یهویی نوشتم. ولی خب عاشق اینجوری کشتنم :107:پیش نویس2: داستان تو محیط خارجکی رخ میده :دی جلو رفتم و خنجر را... |
در تالار تمرینات نویسندگی |
8 سال قبل |
پاسخ: داستان جوک های بی مزه .:{ فصل ۱۸ ارائه شد }:. »»» 8 متاسفانه حرف زیادی برای گفتن ندارم 😐 حتما به این خاطره که خوب می نویسی :1:ولی این فصل رو دوست داشتم. و شاید نقطه ی اوجش، پایانش بود؛ پیروز باشی :1:و این که، اکشن من کو؟! :دی |
در تالار داستان های درحال نگارش |
8 سال قبل |
پاسخ: دراکولا - برام استوکر ممنونولی لینک بازم مشکل داره ها :دی بوسه های خون آشام که افتضاح بود. یه داستان ساده و فوق العاده مزخرف. تا جلد 2 بیشتر نخوندم.ولی اون 2 تا نخوندم، فیلماشونو دیدم.این کتاب دراکولا رو ه نخوندم ولی حتما ... |
در تالار بایگانی |
8 سال قبل |
پاسخ: تولد 11 آذر.... |
در تالار بحث عمومی |
8 سال قبل |
پاسخ: سلاح مورد علاقه شما بوفچه;27984:اینطوری نیست. دو تا ارتش اگه با هم درگیر شن حالت عجیبی از آشوب ایجاد می شه.و در خصوص سربازای چنگیز، یه روش منحصر به فرد داشت ارتش مغول. به فرمانده های دسته های کوچیک ده نفره ارتش استراتژ... |
در تالار بایگانی |
8 سال قبل |
پاسخ: سلاح مورد علاقه شما بوفچه;27941:خب تو جنگ دو نفره آره. ولی اگه تو جنگ دو ارتش باشی و سلاحت این باشه چی؟ جنگ با ارتش هم باشه تو نفر به نفر جلو میری دیگه. پس سربازای چنگیز چطوری میجنگیدن؟! |
در تالار بایگانی |
8 سال قبل |
پاسخ: سلاح مورد علاقه شما بوفچه;27929:این شمشیر عیبش اینه که باعث خستگی زیاد حاملش می شه. شمشیرهای دمشقی خیلی بهترن. مستحکم تر، سبک تر، و زیباتر. آره این از عیباش بود. ولی وقتی باهاش تمرین کنی، بدنت عادت میکنه و خسته نمیشی. ول... |
در تالار بایگانی |
8 سال قبل |
پاسخ: سلاح مورد علاقه شما اشوزُشت سپید;27927:شمشیر، ترجیحا شمشیر سپاه چنگیزخان مغول (اسمش یادم نمیاد :دی) بُردش خوبه. میتونی از قدرتت به اندازه کافی برای تکون دادنش استفاده کنی (البته نباید زیاد سنگین باشه) 2 تا لبه داره و از ... |
در تالار بایگانی |
8 سال قبل |
پاسخ: چی شما رو میترسونه از این میترسم که نتونم به آرزوهام برسم. باز اینم زیاد ترسناک نیست، همیشه میشه راهی برای رسیدن بهشون پیدا کرد. درواقع بزرگ ترین ترسم اینه که بمیرم و نتونم همه ی ایده هامو داستان کنم. :1: نمیدونم از چی ... |
در تالار بایگانی |
8 سال قبل |
پاسخ: سلاح مورد علاقه شما شمشیر، ترجیحا شمشیر سپاه چنگیزخان مغول (اسمش یادم نمیاد :دی) بُردش خوبه. میتونی از قدرتت به اندازه کافی برای تکون دادنش استفاده کنی (البته نباید زیاد سنگین باشه) 2 تا لبه داره و از هر طرف خواستی میتون... |
در تالار بایگانی |
8 سال قبل |
پاسخ: برندگان پیروز و خجسته باشن :1:حواسمون باشه با این دوستان سنجیده رفتار کنیم که بسی خطرین :دی |
در تالار مسابقات |
8 سال قبل |
پاسخ: نوای هومورو »»» 12پیشنویس: این شعرواره، دو پایان داره و انتخاب با خودتونه که کدوم رو بپذیرید :1: « تو، اِی نَخُستی... » تو، اِی نَخُستی، * فراموش کردی که هستی؛ جنگلها را به مبلمان کشیدی...همزیستانت را به آوارگ... |
در تالار دل نوشته و متن کوتاه |
8 سال قبل |
پاسخ: نوای هومورو »»» 11 « مکالمهی سادیسمی » « من مادرت بودم. دوسِت داشتم، اما فقط بدن سفید و کوچولوت رو... کمکم فهمیدم هر چی بیشتر از شیرم میخوری، بزرگتر میشی و میدونستم که اگه بزرگ شی، دیگه سفید و کوچولو نیستی.... |
در تالار دل نوشته و متن کوتاه |
8 سال قبل |
پاسخ: محفل شعرا اولین شعرم تو سبک کهن. پیش از این فقط "بی رنگ" میگفتم :دی (خودم این اسمو روشون گذاشتم، بس که بیخیال وزن و ایناشونم :دی) البته همینم وزنش قاطی داره! اوج اندیشهام، جز تو مینَرودچه کنم که دل، بیدستور ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
8 سال قبل |