Header Background day #18
عکس کاور خود را تغییر دهید
کاربر 1
بارگذاری
hana68722
عکس کاور خود را تغییر دهید
وضعیت این حساب کاربری منتشرشده است

پاسخ‌های تالار ایجاد شد

پاسخ: دلنوشته ؟

دلم برای کمدم تنگ شده است، کمد دیواری کنج اتاق. گوشه ی بزرگ دنیای کوچکم. این روزها پژمرده ام، دور افتاده از خودم. غمیگنم انگار که بار دنیا را به دوش میکشم. پیش‌تر که افسرده میشدم آغوشی داشتم، همیشه خو...

در تالار دل نوشته و متن کوتاه

3 سال قبل
پاسخ: وقتی جوان بودم...

کاش این خیال ها پیش بینی امروز بود. نه فقط خیال، نه فقط داستان. کاش من در کنار او، در بوستان خیال به جای او به خواب ابدیت رفته بودم. زندگی تاریک تر از اون هست که ارزش ادامه دادن داشته باشد. بعضی روز ه...

در تالار داستان کوتاه

3 سال قبل
پاسخ: دلنوشته ؟

نشسته بود زیر درخت سیب و مرا می‌نگریست. سیب میخورد. پاییز نبود، اما من زمستان بودم. سیب میخورد و میخندید؛ من نگاه، من حسرت. سرد شده بودم. ثانیه هایش، بر من سال ها میشد و من پیر و فرسوده، زنده بودم اما...

در تالار دل نوشته و متن کوتاه

3 سال قبل
پاسخ: اقتباسی از شاهنامه

Envelope;45516:عالی هانادیده بودم قبلا که شاهنامه به نثر در اومده باشه اما همیشه انقدر سنگین و ناخوانا (و همچنان با نظم) بوده که باز هم سنین پایین‌تر اذیت می‌شدند سر خوندنش. ادامه بده من که خستم از نو...

در تالار داستان کوتاه

3 سال قبل
پاسخ: اقتباسی از شاهنامه

نبرد گرازان بازنویسی داستان های شاهنامه (داستان بیژن و منیژه) ماجرا از انجا اغاز میشود که کیخسرودر جنگ با توران پیروز شد و برای پیروزی خودش جشن گرفت. دربار در حال جشن و پایکوبی بودند که مشاور به کیخسر...

در تالار داستان کوتاه

4 سال قبل
پاسخ: اهنگ مورد علاقه ؟

آهنگ beautiful از امینم 🙂آرامشی تو این آهنگ موج میزنه

در تالار بحث عمومی

4 سال قبل
پاسخ: دلنوشته ؟

نای رفتن ندارم، پای آرزو هایم کوتاه شده است. عمر ما به رسیدن قد نمیداد، خودم کوتاهش کردم. آسمان میپیچید، زمین میپیچاند و آینه دروغ میبافت. خسته از پیاده رفتن در بیابان پر زرق دنیا، مرگ می خواستم و از ...

در تالار دل نوشته و متن کوتاه

4 سال قبل
پاسخ: اقتباسی از شاهنامه

کرم هفتوادبازنویسی داستان شاهنامهپادشاهی اشکانیان بخش 15 تا 21در روزگاران قدیم، دهقانی ماجرایی در باره شهر کجاران نقل میکرد: شهر کجاران در میانه قلمرو پارس قرار داشت، مردم این شهر مردمی فقیر بودند که ...

در تالار داستان کوتاه

4 سال قبل
پاسخ: به نوح سلام کن

saranike;45443:راحت باشید بزارید خوشحال میشمدرسته، داستان حرف خاصی برای گفتن نداره، بازی با کلمات به شیوه صحیح اما بدون نتیجه خاصی، فقط محض فان،فقط ویرایشش هم بکنید بعد بزارید، من فرصت نکردم بالاخره ب...

در تالار داستان کوتاه

4 سال قبل
پاسخ: دلنوشته ؟

ما در میان تار و پود زندگی گم شده ایم.مادر، میان تار و پود زندگی گم شده ایم.نه جایی برای رفتن داریم، نه پری برای پر زدن.نه شعری هست که بخوانیم، نه آهی که بگوییم.ما در قفس آرزوهایمان گم شده ایم. مادر، ...

در تالار دل نوشته و متن کوتاه

4 سال قبل
پاسخ: عضویت در تیم صوتی سایت

سلام به همهاولا رضا لطف کنید نمایشنامه صوتی مون رو که به مناسبت تعطیلی سایت منتشر کردیم رو اینجا هم قرار بدیددوما من آماده میکس هستم ولی با موبایل راحت ترم، اپ اگر سراغ دارید سوما گویندگی هم هستم دو س...

در تالار داستان های صوتی

4 سال قبل
اقتباسی از شاهنامه

بهرام گور و لنبک آبکشروزی روزگاری بهرام گور با فرماندهان سپاهش به شکار رفت. در شکارگاه پیرمردی عصاکوبان نزد بهرام آمد و گفت: پادشاها، دو مرد در شهر ما زندگی می کنند که یکی بسیار و خوش گفتار و جوانمرد ...

در تالار داستان کوتاه

4 سال قبل
پاسخ: دلنوشته ؟

چه جالب که کلمه های شما مهمان ارشیو نوشته هام شده... حیف از این چشمه ذوق که اسیر خشکسالی شده, حیف از ماندین زیر سیل باران بی سرپناه شعر... حیف تنها نشستن آفتاب زیر درخت ... مرسی که صفحه رو فعال نگه دا...

در تالار دل نوشته و متن کوتاه

4 سال قبل
پاسخ: دلنوشته ؟

ایستاده ام روی سقف! وارونه...یاد خاطره ها میکنمکه دیروز، ساحل، قدم زدن روی موج های دریا...انقدر ایستاده بودم که طلوع کرد خورشید از زیر پاهایم...صدف های که خرد میشدند روی ردپایم...کف های خشک شده ی ساحل...

در تالار دل نوشته و متن کوتاه

5 سال قبل
پاسخ: دلنوشته ؟

بخواب ای برگ نان آور که گل دارد میمیرد... بخواب آرام جان این دنیا که گل دارد میمیرد...بخواب ای لحظه های ناب بوسیدن،بخواب آغوش اسوده،بخواب باران...بخواب ای غصه ی شب بو،بخواب ای لاله ی گریان...لالا لالا...

در تالار دل نوشته و متن کوتاه

5 سال قبل
صفحه 1 / 10