"سِر آلفرد مواظب باشید! " صدای فریاد هایشان بین درختان می پیچید و تاب می خورد و تکرار می شد. "سِر آلفرد!" "قربان!" بارها و بارها. عقل حکم می کرد برای بقا بجنگم. منطق، دنبال راهی برای زنده ماندن می...

جیسون با نگرانی نگاهی به درختان بلند اطرافش انداخت . باران مدتی قبل به پایان رسیده بود اما صدای چک چک آب باقی مانده بر روی برگ ها ، تمام جنگل بزرگ را فرا گرفته بود . طنین پاهای تنومند جنگاوران ، بر تش...

«شاید وقتی دیگر» بوی خون می‌آمد؛ هوا خیانتکارانه ردی از مرگ به جای گذاشته بود.سلحشوران جنوبی که پیروزی چون غزالی تیز‌پا از آنان فراری گشت، برای بقا پای در مه گذاردند. ننگی عظیم بر دوش می‌کشیدند اما ...

روی سینۀ حریفش نشست زیرپایش حریف برای آزادی تقلا میکرد. مشت قدرتمندی به صورت مرد کوبید و بعد مشتی دیگر...ضربۀ قدرتمند سوم صدای شکستن استخوان بینی کای را بلند کرد.خون خیلی سریع جاری شد. کای زیر پاهای ا...

قشنگ بود واقعا ولی نامردی نیست یه دکلمه رو با یه داستان مقایسه کنیم و نمره بدیم؟ دکلمه خیلی خوشگلی بود ولی نوشتن متن داستانی که به این زیبایی باشه خیلی مشکله خیلی!!!

دکلمه زیبایی بود اما خب من منتقد نیستم

سلامحنا بانو فک کنم اشتباه بهتون گفتم این یه داستان کامل نیست این مقدمه یه داستان جدیده که در اینده قصد ادامش رو دارم اسمش هم تعمیرکار یا مکانیک هست.با تشکر

سلام دوستان مسابقه‌ی هفتگی عکس- متن بوک‌پیج با نام «پرواز خیال» در حال شروع شدن است.این تاپیک برای اطلاع‌رسانی از نحوه‌ی برگذاری و شرایط مسابقه است و اولین دور مسابقه پنجشنبه 9 شهریور آغاز خواهد شد.بر...

سلام به همگی دوستاندر واقع این داستان رو یک سال پیش به نگارش آوردم که اکنون تصمیم به ادامه دادن اون گرفتم.و مقدمه ای که قرار داده بودم رو ویرایش کردم.امیدوارم خوشتون بیاد:3: پبش گفتار در سال های دور...

نام داستان: بازگشت نویسنده: لئو تولستوی تایپیست: محمد (R-MAMmad) محل قرارگیری: بوک پیج کورنئی واسیلیف، موقع بازگشت به دهکده مردی پنجاه‌وچهار ساله بود. هنوز در موهای سرش هیچ تار س...

بلکه از اتفاق وهم انگیز رخ داده دور شوماین دقیقا وصف حال و هوای داستانه. موضوع شیوه نگارش که همزمان سه زمان رو پیش میبرید، موضوع اینه گاهی کلمات از شیوه عقب میوفته و گاهی مکث های نا به جا درون داستان ...

:98::86::95::94::0086::0086::0086:چهار شنبه اخر سال - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - - در تقویم هخامنشی 26 شهریور ، روز تولد کمبوجیه پسر داریوش بزرگ می باشد ...

انگار با خودش عهد کرده بود، بار علمی مملکتو خودش به تنهایی به دوش بکشه. هرچی بهش میگفتم پدر جان، جامعه فقط دکتر مهندس نمیخواد . هیچ اثری نداشت.هر وقت منو میدید، تمام نا امیدی های یک پدر رو تو چشاش مید...

هر بار که ناراحت بود،بهش میگفتم ،نیمه پر لیوان رو ببین.هر بار که عصبی بود، بهش میگفتم ، به جنبه خوب قضیه فکر کن.هر بار که استرس داشت، بهش میگفتم ، نفس عمیق بکش و تمرکز کن.هر بار که گریه میکرد، بهش میگ...

باریکلا و حتی درود بی‌کران بر شما. این ایده‌ی پرش زمانی به نظرم ایده‌ی بامزه‌ای بود. این تقارن بین قتل و اعدام هم خوب بود، ولی شاید می‌شد که پررنگ‌تر شه. یعنی الآن ما تکرار این دیالوگ «بعید به نظر می‌...