پاسخهای تالار ایجاد شد
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ] وای بالاخره فصل جدید اومد . دیداشتم میرفتم که بخوابم . |
در تالار داستان سفیر کبیر |
6 سال قبل |
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ] معلومه مثل ما الکی وقتش رو هدر نمیده و برای کاراش برنامه ریزی میکنه . |
در تالار داستان سفیر کبیر |
6 سال قبل |
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ] هنوز فصل جدید نیومده ؟هفته های قبل همیشه قبل از ساعت هفت میومد . |
در تالار داستان سفیر کبیر |
6 سال قبل |
پاسخ: نور و تاریکی _ طلوع تاریکی [فصل هفدهم] اقعا دلم میخواد بزنمت .:295119_qrrr1s5w5a2l |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: نور و تاریکی _ طلوع تاریکی [فصل هفدهم] فصل خوبی بود . ولی توی اون قسمت که پیرمرده هست ، صفحه ۱۹ ، میگی پیرمرده تکرار کرد ، این در حالیه که قبلش چیزی نگفته بودی که بخواد تکرار کنه . |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ] اینجایی که اینفرنو میاد اش داشت موهبت مرزخی رو تثبیت میکرده . معجون رو باید بعد از تثبیت موهبت حافظه بهش بده .به فرض هم که اینفرنو همه ی موهبت هاش رو باهم تثبیت کنه هم باز وقتی داشتن حرف میزدن هنوز ای... |
در تالار داستان سفیر کبیر |
6 سال قبل |
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ] اینفرنو همون فرمان روای جهنم توی سفیر کبیر هست که بعدا بازنشسته شده ؟قدرت پارولس ها شبیهقدرت زبان برزخی هست ؟توی صفحه ۸ اون کاری که با کاغذ میکنه مربوط به زبان برزخی هست یا چیز دیگه ؟مدی هم اسمای جالب... |
در تالار داستان سفیر کبیر |
6 سال قبل |
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ] وای بالاخره فصل جدید اومد . :1: از هیجان نمی دونم باید چکار کنم . |
در تالار داستان سفیر کبیر |
6 سال قبل |
پاسخ: نور و تاریکی _ طلوع تاریکی [فصل هفدهم] اشکالی نداره . شما فقط یه وقت داستان رو نصفه ول نکن ، ما با تأخیر هاش کنار میایم . |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ] خوب اسمش موهبت تغیر شکل هست .پس قاعدتا باید با این موهبت بتونه تغیر شکل بده . |
در تالار داستان سفیر کبیر |
6 سال قبل |
پاسخ: نور و تاریکی _ طلوع تاریکی [فصل هفدهم] چه خوب رمان هام تموم شده بود . حالا بخاطر اینکه مدرسه ها دوباره شروع شده نمیتونم بگم بیکار هستم ولی شب ها کمی حوصلم سر میره و میخوام به چیزی جز درس بتونم فکر کنم . |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) تا اونجایی که یادمه نویسنده گفت گرگ تنها هویت آیتاش رو به آرماندو گفته .فکر نمیکنم ریکا به ابن زودیا برگرده . مدت زمان زیادی طول کشید تا به محل آدم خوار ها برسه . مطمئنم همونقدر طول میکشه تا برگرده . |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) صحبت از مسابقه شد . خیلی وقته حرف از مسابقه و جناب زاک نزدید . اونا چیشدن ؟راجب دوستان هنری هم بنویس . دوست دارم بدونم اونا درچه حالن .و تاحالا چقدر هنری رو بیاد آوردن . |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: انقلاب قدرت چند تا از قشنگ ترین داستان های سایت رو ننوشتی . مثل موهبت برزخی ، سفیر کبیر یا ارباب ولا . شاید بهتر باشه یه خلاصه هم بنویسی تا بقیه بفهمن داستانی هست که دوسش دارن یا نه . |
در تالار بایگانی |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) راست میگی ها ! چرا بفکر خودم نرسید ؟ :22: |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |