ارسالهای تالار پیوندشده
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) AmbrellA;40894:هوم بحث های جالبی میشه اما نمیدونم چرا هیشکی به نکته اصلی که من تو این جلد گذاشتم نمیرسه! واقعا اینقدر مدرک و رد پا گذاشتم چرا یه نفر نمیگه......... پ.ن:انگار همه منتظر اون جمله اخر این... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) باید بگم من تا فصل جدید رو خوندم گفتم رهگذر همون اژدهای مادره من بیشتر این سوال برام پیش میاد مگه نیروی اجنه از قلبشون نمیاد و هنری هم قلبش ضعیفه هم نیروش رو از دست داده پس چطوری جادو میکنه بگیم وردو... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) اولا به نظر من رهگذر اژدهای مادر حالا باشرایط یا دلایلی تونسته باهنری ارتباط برقرار کنه دوم اون فرد قطعا برادر اوله چون تنهای هزار ساله اگه دقت کرده باشید یه جای دیگه هم این بحث بود ک هزار سال اول زند... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) فصل خوبی بود . |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) خوب اگه نیروی هنری بر گشته پس مشکل بیناییش برای چیه مگه این مشکلش به خاطر از دست دادن نیروش نبود؟؟ |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) واقعا عالی بود فقط در مورد اون روح کنجکاوم. فکر کنم روحی که هنری رو تسخیر کرده همون رهگزر باشه |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) Ryan2;40899:باید بگم من تا فصل جدید رو خوندم گفتم رهگذر همون اژدهای مادره من بیشتر این سوال برام پیش میاد مگه نیروی اجنه از قلبشون نمیاد و هنری هم قلبش ضعیفه هم نیروش رو از دست داده پس چطوری جادو میک... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) Ryan2;40889:خوب من فکر میکنم برادر سومه ۱_چون بگفته ایتاش مو های پدرش سفیده ۲_برای دیدن اقوامش اومده(ایتاش)۳_ گفت تنهایی رو انتخاب کرده و سختی زیادی تحمل کرده فکر کنم اشاره داره به قتل اژدهای مادر و ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) این بی انصافیهههه ما پا در هوا منتظریممممم:bonheur::kho1: |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) خوب من فکر میکنم برادر سومه ۱_چون بگفته ایتاش مو های پدرش سفیده ۲_برای دیدن اقوامش اومده(ایتاش)۳_ گفت تنهایی رو انتخاب کرده و سختی زیادی تحمل کرده فکر کنم اشاره داره به قتل اژدهای مادر و اتفاقات بعدش... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) الهه آب;40877:صفحه ۹ وقتی میگه جاودان منظورش سنون هست ؟ فکر میکنم چند خط اول پیشگویی درباره هنری باشه چون توی جلد اول وقتی بعد از مبارزه هنری درمان میشد اصیل زاده ها شروع پیشگویی رو حس کردن یا شاید ق... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) Tereyon;40884:سلام.سه پارت جالب توجه بود.قصد رهگذر از گفتن پیشگویی چی بود همینو بردار سوم احتمالا میدونست و میتونه به ملکه بگه.اینکه رهگذر کیه خیلی کنجکاو بر انگیز شده.قدرت دیدن ایندش مثل برادر سوم با... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) سلام.سه پارت جالب توجه بود.قصد رهگذر از گفتن پیشگویی چی بود همینو بردار سوم احتمالا میدونست و میتونه به ملکه بگه.اینکه رهگذر کیه خیلی کنجکاو بر انگیز شده.قدرت دیدن ایندش مثل برادر سوم باشه شایدم بالات... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) الهه آب;40877: .فکر میکنم مرد موسفید برادر اول باشه . چون هم موهاش سفیده و هم اون بودش که هزار سال تنها بوده و کسی رو نداشته ، و موقعی که میفهمه برادر سوم ازدواج کرده و بچه داره چهره افسرده ای به خودش... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) چجحخه;40873:اسپویل!!! گفتی بئاریس فرزند یه اصیل زادس فکر کنم دختر برادر اول باشه :87: - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - - چون حتما دختر برادر سوم نیست و بقیه ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |