ارسال‌های تالار پیوندشده
|
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) نابود شدمممممممممممممم |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
|
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) واو . هر لحظه میزان تعجبم بیشتر میشه .. واقعا ادم رو میترسونی ..:23:.. اصلا نمی تونم فکرش رو هم بکنم که این همه فصل سر کار بودم و قهرمان اون جیک باشه ... البته هنوز هم معلوم نیست ..فقط امیدوارم که هنر... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
|
پاسخ: مجموعه تیغه های جنگنده جلد اول: شمشیر زن سیاه Death master;40944:خب بعد خیلی وقت یه فصل جدید خوندیم اما زیاد ازش خوشم نیومد هیچ جایی رو توصیف نکرده بودی پس هیچ تصوری از سالن دوئل یا غذا خوری نداریم. البته من فصل های قبل رو مرور نکردم .دروازه همه ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
|
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) فصل بدی نبود |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
|
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) zareb;41080:آها این شد یک دلیل منطقی که هرکسی نتونه بزنه - پس میشه نتیجه گرفت این فقط یک علامت هستش و به هیچ وجه نمی تونه یک فرد رو چه از لحاظ فیزیکی و چه جادویی و یا ذهنی محدود کنه و صرفاً یه علامت ه... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
|
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) سوالات بجایی پرسیدی بزار اینطور برات بگم که این جادو یا بهتر بگم نشان رو معبد اداره برده داری که وابسته به معبد هست به وسیله یه شی جادویی ایجاد میکنه و هیچ راه شناخته شده ای وجود نداره که یه نفر بتونه... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
|
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) zareb;41075:سلامیه سوال تو در مورد نشان برده توضیح خوبی تا الان ندادی، چه کسانی می تونن این نشان رو بوجود بیارن رو بدن کسی؟ یعنی هرکی بلد باشه نشان زدن رو می تونه رو هرکی دوست داشت بزنه؟! خودت میگی ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
|
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) سلامیه سوال تو در مورد نشان برده توضیح خوبی تا الان ندادی، چه کسانی می تونن این نشان رو بوجود بیارن رو بدن کسی؟ یعنی هرکی بلد باشه نشان زدن رو می تونه رو هرکی دوست داشت بزنه؟! خودت میگی این نشان پاک... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
|
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) ساحره;41068:واو من الان فصل رو خوندم . نه بابا این جور که نمی شه .. اصلا اگه اینجور بشه داستان بهم میریزه . واقعا نمیدونم این امید چه خوابی برامون دیده 0_0 .. می خواد ما رو سکته بده .. اخه برده .. ه... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
|
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) vahid@2000;41056:راستی حالا حافظه هنری پاک شده همونجور ک معلوم بود حافظه برده ها پاک میشده دوما برادر اول انگار میخواست بکشش پس چرا ولش کرد بعدشم حالا هنری برده برادر اوله واو من الان فصل رو خوندم .... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
|
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) راستی حالا حافظه هنری پاک شده همونجور ک معلوم بود حافظه برده ها پاک میشده دوما برادر اول انگار میخواست بکشش پس چرا ولش کرد بعدشم حالا هنری برده برادر اوله |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
|
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) این هنری بیچاره یک ذره راحتی نداره تا یک بلایی از سر می‌گذرونه یکی دیگه سرش میاد.���� - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - - این هنری بیچاره یک ذره راحتی نداره ت... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
|
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) ZAHRA*J;41048:برای چی این غریبه مرموز باید هنری رو برده خودش کنه؟! فکر می کردم میخواد کمکش کنه. البته با توجه به حرف های قبلیش. و یه سوال دیگه اینکه الان برادران می فهمند که دشمن اصلیشون ( ناجیشون در ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
|
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) برای چی این غریبه مرموز باید هنری رو برده خودش کنه؟! فکر می کردم میخواد کمکش کنه. البته با توجه به حرف های قبلیش. و یه سوال دیگه اینکه الان برادران می فهمند که دشمن اصلیشون ( ناجیشون در واقع) که هنری ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
|
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) منظورت از اسم این فصل چی بود . |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
