Header Background day #12
عکس کاور خود را تغییر دهید
کاربر 1
بارگذاری
الهه آب
عکس کاور خود را تغییر دهید
وضعیت این حساب کاربری منتشرشده است

ارسال‌های تالار پیوندشده

پاسخ: وحشتناک ترین سوتی عمرتون

من کلا تو زندگی سوتی زیاد دادم ... حالا جالبه وقتی سوتی میدم بعدش جمع و جورش هم نمی کنم .. برعکس دست پاچه میشم.... :/ اولیش ... یه بار وقتی بارونیم رو داخل کلاس جا گذاشته بودم می خواستم برم بیارمش ت...

در تالار بحث عمومی

5 سال قبل
پاسخ: وحشتناک ترین سوتی عمرتون

یادمه وقتی سن بلوغ بودم و صدام تغییر کرده بود؛ گنده ها ینی حرف میزدم صدام آسمون هفتم میرفت . غیبت زن عمومو میکردم برگشتم دیدم جلو در پذیرایی وایساده :46: فقط نگام میکرد. تنها کاری ک میتونستم نگا کردن ...

در تالار بحث عمومی

5 سال قبل
پاسخ: وحشتناک ترین سوتی عمرتون

تو مدرسه در مقابل عوامل مدرسه یه بچه خیلی مودب و ارومی هستم سه‌شنبه جلو معاونمون برگشتم گفتم این عنا خیلی کخ میریزن یعنی فاجعه بود من جلوشون تو از دهنم در نمیاد

در تالار بحث عمومی

5 سال قبل
پاسخ: مجموعه تیغه های جنگنده جلد اول: شمشیر زن سیاه

Mh.pharsi;42233:دوستان جلد متال رو گذاشتم. خواهشا ایراداتش رو بگید تا درستش کنم. جلد کار خودمه. به نظرم خیلی خوبه ::49:: دست سازندش درد نکنه .. تصاویرش خیلی خوبن .. ::57::افرین همین جور پر قدرت ادامه ...

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: مجموعه تیغه های جنگنده جلد اول: شمشیر زن سیاه

دوستان جلد کتاب رو گذاشتم. خواهشا ایراداتش رو بگید تا درستش کنم. جلد کار خودمه.

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

سلام فصل جدید کی میاد ؟

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: پادرا

سلامی مجدد پست اول رو بخونید

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

و همچنان منتظر ..... .23.

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

سلاممممممممممممممممن الان فصل 54 رو خوندم:13::13:هنوز هنگم:35:بی صبرانه منتظر فصل جدیدم:دی:105:

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: مجموعه تیغه های جنگنده جلد اول: شمشیر زن سیاه

سلام، نویسنده جان بقیه داستان چی شد، منتظریم.

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
مرگ زیبا

مرگ،مرگ و مرگ؛ بیماری که همه عمر مارا گرفتار میکند. چیزی در پیموده هایم از جاده تفکرم نمانده فقط درد هایم را به یاد میاورم . کنترلی ندارم و اشک هایم بدون هیچ عجله ای به آرامی گونه هایم را قلقلک میدهند...

در تالار دل نوشته و متن کوتاه

5 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

میگویند در نو امیدی بسی امید است .... پایان شب سیه سپید است ....... پس صبر .....سحر نزدیک است ....:18:

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

فصل جدید کو؟؟؟؟ قرار بود این هفته امید فصل بذاره ک کلا غیب شده :37:

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: مجموعه تیغه های جنگنده جلد اول: شمشیر زن سیاه

خبری از نویسنده نشده خیلی طولانی شده

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

وای خداااافصل جدید?

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
صفحه 27 / 240