ارسالهای تالار پیوندشده
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) سلام . ممنون بابت فصلنفر سوم به نظرم ملکه هستش. |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) فصل 52 از کتاب دوم دورگه بر روی سایت اپلود شدمنتظر نظرات شما هستم#امیدمرادپور |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) DARK LORD;40854:سلام فصل ۴۷.اخر صفحه ۲۰فصل ۳۴.اول صفحه ۱۳ البته امیدوارم من برداشت اشتباه از متن نکرده باشم سلاممرسی بابت پیدا کردم این ایراد چکش کردم و از اون قسمت که مزوس میگفت اون رو اصلاح کردم باز... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) DARK LORD;40849:سلام اون فصل های سفر به شمال ارباب معبد موقع در اوردن قلب معبد به ایتاش درباره پدرش ،میگه پدرت از من قدرتمند تر بود.بعد فرار ارتش از شمال و موقع صحبت های مزوس و برادر اول،مزوس میگه اون... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) ZAHRA*J;40795:نه من دارم می گم می تونستن چند تا از اونارو اسیر کنن و از نیروش برای اینده معبد استفاده کنند. اونا که نمی دونستن هنری میخواد کمان رو بگیره میتونستن این کارم بکنن ولی همیشه بهترین تصمیمات... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) AmbrellA;40791:- خب شما میگین که چرا مردمش رو وارد معبد نکرد بجای اون ارواح؟ خب چرا بقیه رو هم توی زندان خودشون اسیر کنن اونجا اون جاودانگی یه اسارتگاه بود اگر مردم خارج از معبد رو وارد میکردن دیگه کی... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) DARK LORD;40788:خب با این توضیحات و ادرسی که داده شد فک میکنم منظور اون دروازه هست که ارباب معبد باز کرد و سربازان قبیله گاروم به داخل معبد کشوند دقیقا:) اگه می تونست باز کنه چرا برای بقیه باز نکرد؟ و... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) DARK LORD;40779:سلاممن چون به تلگرام دسترسی ندارم یه سوال داشتم ک اینجا بپرسم.میخاستم بدونم امیدی هست کتاب تا اخر مرداد یا اوایل شهریور اماده بشه و اپلود بشه یا نه؟ممنون سلام تا اخر شهریور امکانش هست ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) سلامرمان واقعا جالبه و البته بسیار هیجان انگیز جلد اول کتاب رو خوندم ..خیلی خوب بود ..عالی چه از لحاظ متن وچه از لحاظ کششی..فقط یه چیزی که خیلی رو مخ بود و مطمعنا بقیه خواننده هم تجربش کردن این حالت خ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) داستانو خوندم و واقعا عالی بود:) بدون اغراق . البته همانطور که خودتون گفته بودین نیاز به ویرایش نهایی داره. دو سوال برام پیش اومد :1. هنری از راهی که اول وارد معبد شده بود نمی تونست دوباره بره بیرون؟!... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) ZAHRA*J;40771:داستانو خوندم و واقعا عالی بود:) بدون اغراق . البته همانطور که خودتون گفته بودین نیاز به ویرایش نهایی داره. دو سوال برام پیش اومد :1. هنری از راهی که اول وارد معبد شده بود نمی تونست دوبا... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) eregon;40762:با سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده عزیز یه بار این پیشنهاد رو داده بودم انگار در خیل عظیم پست های عزیزان گم شدش، لطفاً بهش توجه کنین:اگه میشه فرمت ایپاب کتاب اول و دوم رو هم بذارین سلام م... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) dark lord;40756:سلام این سوالاتو از نویسنده پرسیدی ولی یه سری توضیحاتی ک بلدم رو میدم امیدوارم تا حدی قابل قبول واقع بشناستفاده از کمان بعد از زخمی شدن اژدهای مادر توسط ارباب معبد در جنگ بین اجنه و ات... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) Ryan2;40725:زمین انسان ها هم تو حبابه یا نه اگه هست پس دیوارش کجاستدرباره ارماندو هم برام سوال شده تغییرات فیزیکیش دقیقا بر چه مبنایی هست مثلا در حالت عادی مثل یه نودل الفا هست و وقتی عصبانی میشه شیبه... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) ممنون برا همه توضیحات گرمتون |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |