Header Background day #19
عکس کاور خود را تغییر دهید
کاربر 1
بارگذاری
Lord
عکس کاور خود را تغییر دهید
وضعیت این حساب کاربری منتشرشده است

ارسال‌های تالار پیوندشده

پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

سلام واقعا خسته نباشی با این رمان لذت بردم اصلا خیلی داره هیجانی میشه و ممنون که اینقدر مرتب ادامه رمانو میذاری

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: داستان گروهی جدید/ افسانه ماه‌پیشونی

- کی می رسیم پس؟ این خونه ای که می گفتی کجاست؟ دیو نگاهی از سر شک و بدگمانی‌به او انداخت.به او نمی خورد که بخواهد او را بفریبد، قیافه اش مظلوم تر از آن بود. ولی مگر همین مظلوم نبود که داشت با او معام...

در تالار داستان گروهی

5 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

Aminkh;43538:سلام آقا امید خسته نباشی ایام مبارک این دوتا فصل آخر واقعا قشنگ بود خیلی خوب بود ولی خب مثل همیشه داستان گنگ تر و وسیع تر شد تا قبل از این ما فکر می‌کردیم داستان حول محور دنیای اجنه هست و...

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

بنظرم هنری کم کم باید سیاست یا جنبه استفاده از نیروهاشو یاد بگیره اگر قرا باشه هرجایی از نیروی زیاد استفاده کنه حتی اگر اتفاق اینچنینی هم نیوفته دشمنانش به داشته هاش پی میبرن و میتونن اینجوری بهش صدمه...

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

سلام.خسته نباشید.این دو فصل یه کم عجیب بود البته این نظر منه.با اینکه نشان بردگی رو هنری گذاسته شده اما از خود هنری نگفتی.مثلا چه حسی داره عصبانی ناامید متنفر یا راضیه از این اتفاق.از فصل قبل میتونستی...

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

زیکو خیلی مجهول کردی یکم دربارش توضیح بده بعد انگشتر چرا انقدر راحت به دست هنری افتاد

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

سلام امید جان سال نو بر تو مبارک. ان.....سالی پر از موفقیت کاری و گشایش در مشکلات کاری و زندگی داشته باشی. بچه راست میگن من که از ۴ فصل قبل چیزی یادم نمونده باید برم بخوانم.تو بنویس بچه ها نقد می کنن...

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: توصیف شخصیت

فرز‌ترین بین همسالان خود بود. موهبتی که توسط قد کوتاه و جثه ریزش به او داده شده بود. اگر به خاطر موهای بلند و چشمان درشت قهوه ای رنگش نبود، تفاوتی با پسربچه های کوچک تر از خود نمی کرد. سال های سخت، ا...

در تالار تمرینات نویسندگی

5 سال قبل
پاسخ: اراده سیال [بخش 2 - فصل 4 اضافه شد]

یه خبری بیو گرافی ای از نویسنده بدین ببینیم حالش خوبه یا نهامیدوارم زود برگردی و ادامه داستانت رو آپ کنی

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

سلام اقا امید 🙂 عید نزدیکه ها ! من از همین الان منتظر عیدی هستم 🙂 اصلا مگه عیدی بهتر از ی فصل پر از هیجان دورگه هست؟ پس منتظریما ! 🙂

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

سلام امیدوارم بتونی وقت بذاری و زود زود ادامه رو بنویسیاز همین تریبون اعلام میکنم ما منتظریممرسی از این که وقت میذاری:53:

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: اراده سیال [بخش 2 - فصل 4 اضافه شد]

خب با آخرین جمله فصل آخر خیلی حال کردم:21: دمت گرم یه سری سوالات دارم مثل تو اردوگاه روابط بین دختر و پسر ازاده محدودیتش چقدره نگفتی وضعیت نجیب جان چیه 《ارله مارکیزه دوکه چیه؟؟》 لطفا شفاف سازی شه

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

سلام منتظر خبر های خوب هستم . یک پرسش : سرنوشت خاله سونیا چه شد ؟

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: اراده سیال [بخش 2 - فصل 4 اضافه شد]

سلام خبری از فصل جدید نیست؟ - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - - به مناسبت رفتن توی تایپیک بیستم فصل بیستم را توی سایت قرار بده

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

خبری از فصل جدید نیست؟

در تالار داستان های درحال نگارش

5 سال قبل
صفحه 2 / 4