پاسخهای تالار ایجاد شد
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ] امید وارم زود تر برگردید .."4"اگه مشکلی هست هم رفع شه انشاالله ...:wh1::wh1: |
در تالار داستان سفیر کبیر |
6 سال قبل |
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ] هاموس;37131:وقتی میگن تعطیلاتیم یعنی عیدشون از حالا شروع شده:45:پس برین سال ۹۸ بیاین:103: امکان نداره!:0205:من دق می کنم در جا"4" |
در تالار داستان سفیر کبیر |
6 سال قبل |
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ] اقای فتحی خواهش:0144: |
در تالار داستان سفیر کبیر |
6 سال قبل |
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ] حالا ما نباید امید مون رو از دست بدیم شاید اومد!!!! شایدددددددددددددد:wh1:خدا کنه بیاد :129fs4252631: |
در تالار داستان سفیر کبیر |
6 سال قبل |
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ] mehr;37095:خیر. تعطیلاتیم. یه مدت. برمیگردیم با داستان مهر نوش خانم میشه جواب بدبد ؟ ممنون:129fs4252631: |
در تالار داستان سفیر کبیر |
6 سال قبل |
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ] Tereyon;37038:فصل سر موقع میاد.نباید نگران باشیم .ما با اقا سینا طرفیم.ببینیم اکادمی چه شکلی بود که اینطور دهن اش باز مونده بود خدا کنه !! اما مهر نوش خانم گفتن نمی یاددددد.14. وای اره منم دلم می خوا... |
در تالار داستان سفیر کبیر |
6 سال قبل |
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ] mehr;37095:خیر. تعطیلاتیم. یه مدت. برمیگردیم با داستان یه مدت یعنی چقد؟"4" |
در تالار داستان سفیر کبیر |
6 سال قبل |
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ] :0205:نهههههههههه... یعنی امشب نمی یاد ؟؟؟؟؟ اخه چرا ؟ :wh1:من یه هفته منتظر بودممممم:0144:تو رو جون هر کی دوس داری بزار اقای فتحی ..:(s1734): |
در تالار داستان سفیر کبیر |
6 سال قبل |
پاسخ: افزونه سهمیهبندی پروژههای تایپ سایت سلام .. ولی من هفته قبل واسه رضا فرستاده بودم ... نمی دونم چی شده ...:22:.. به ایمیلش فرستادم |
در تالار ارتباط با ما + اطلاعیهها |
6 سال قبل |
پاسخ: خودتون رو توصیف کنین منظوری نداشتم ... فقط من دلم می خواست شخصیتم اینجورشه.. اینکه خونسردی خیلی خوبه .. بر خلاف من :17:.. و اصلا من کلا عادت دارم همیشه سه نقته بزارم ..:21: |
در تالار گفت و گو |
6 سال قبل |
پاسخ: خودتون رو توصیف کنین والا من ...یه آدم کاملا اجتمایی یا به قول دوستام پرو و.. هستم ...وقتی امپر میچسپونم کسی جرئت نزدیک شدن به منو نردام با اینکه جثه خیلی بزرگی ندام ولی عادی ام و وقتی عصبانی شم تمام بدنم منقبز میشه و از... |
در تالار گفت و گو |
6 سال قبل |
پاسخ: مسابقه ی چرت نویسی! من بدبخت یه روز خواستم برم خونه ی دوست فاطمه دختر دایی فرزانه دختر علی دایی زهرا که برادش محسن میشه و ماردش سمیه و باباش تو کارخونه ی قالی بافی کار می کنه و دوستش هم پسر اقای توصلی شیرینی فروشی محله ... |
در تالار گفت و گو |
6 سال قبل |
پاسخ: نظرسنجی انتخاب کتاب برای ترجمه ! خخخخ! ایول ..اعتماد به نفست خیلی خوبه ! اصلا چرا که نه سه سال هم خوبه بد نیت ...ولی یه خورده تصور کن یه بابا بزگ با عصا قدرت جادویی داشته باشه ...اصلا همین رو جای الفرد تصور کن ! خخخخ! خب بد بخت تو وس... |
در تالار پیشنهادات |
6 سال قبل |
پاسخ: قتل چقدر خشن ! بعد کی می خواد این خونا رو پاک کنه! قتل باید تر و تمیز و آهسته آهسته باشه ! که کسی شک نکنه :19:...مثلا من اگه بخوام دوست نزدیکم رو بکشم ...هر هفته داخل مدرسه بهش شکلات می دادم.. البته شکلات... |
در تالار گفت و گو |
6 سال قبل |
پاسخ: راجع به موسیقی بحث کنیم؟ هر کی یه نظری داره...والا بابای منم مثل شماست ...:22:..خب دقیقا برعکس منه ..من اکثرا بروز و رپ انگلیسی گوش می دم ...ولی اون هنوز تو هایدی و مستی مونده:102: و این منو خیلی ناراحت می کنه:18: ...ولی هیچ ... |
در تالار بحث عمومی |
6 سال قبل |