ارسالهای تالار پیوندشده
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ] واقعا حیف که این داستان و سفیر کبیر ادامه پیدا نکنه خیلی ها بعد از سال ها هنوزم منتظر جلد دوم سفیر هستند. تنها کتابی بود که من بالای 10 باز خوندمش.این داستان هم خوبه امیدوارم هر دو ادامه پیدا کنند |
در تالار داستان سفیر کبیر |
5 سال قبل |
پاسخ: اراده سیال [بخش 2 - فصل 4 اضافه شد] ساحره;42551:سلام به نظرم خیلی فصل خوبی بود . مخصوصا تهش واقعا حال کردم .خوب حال گانت و گرفت.:21: خیلی خوشم اومد . و رفتار بولت هم خیلی شوکه کننده بود . فقط یه چیزی....به نظرم جان یه خورده بی احساسه :1... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: اراده سیال [بخش 2 - فصل 4 اضافه شد] ساحره;42551:سلام به نظرم خیلی فصل خوبی بود . مخصوصا تهش واقعا حال کردم .خوب حال گانت و گرفت.:21: خیلی خوشم اومد . و رفتار بولت هم خیلی شوکه کننده بود . فقط یه چیزی....به نظرم جان یه خورده بی احساسه :1... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: حس درس خوندن نیست ! به نظرم لازم نیست خیلی به خودتون تو دوران کنکور سخت بگیرید.فقط سعی کنید همینطور که تفریح میکنید در کنارش درس هم بخونید |
در تالار گفت و گو |
5 سال قبل |
پاسخ: کتاب جهان موازی ۱۶...امروز درس دیوار ذهن با استاد پیتر داشتیم.. استاد گفت که قبل از همه چی باید هر شب قبل خواب از این به بعد افکارتون را منظم کنین.. این درس امروزتونه جلسه بعدی دیواره اول ذهنی رو یادتون میدم . و اخ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
5 سال قبل |
پاسخ: کافى شاپ بوک پيج شهادت سردار رو تسلیت میگم.نمیدونم کدوم تلخ تره, مرگ برادر یا از دست دادن سردار دل ها. |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: ترجمه فارسی رمان The Last Necromancer کلپ کلپ. آفرین خیلی وقته کتاب جدید نخوندم. لطفا هر کاری رو شروع می کنید ادامش بدید.:53: |
در تالار فانتزی |
5 سال قبل |
پاسخ: ترجمه فارسی رمان The Last Necromancer ساحره;42532:به نظر رمان جالبی میرسه . فصل های دیگه رو هم میزارید ؟ آخه من عادت دارم چند فصل رو با هم بخونم :78: و اینکه خودتون ترجمه میکنید؟اگه خودتون ترجمه میکنید که واقعا عالیه 🙂 فصل دهی متناسب با ت... |
در تالار فانتزی |
5 سال قبل |
ترجمه فارسی رمان The Last Necromancer عنوان: The Last Necromancerعنوان فارسی: آخرین نکرومنسرنویسنده:C.J. Archer لندن ویکتوریایی: برای پنج سال شارلوت هالووی به عنوان یک پسر در کثیف ترین محلات لندن زندگی کرده است. ولی یک دزدی او را راهی زند... |
در تالار فانتزی |
5 سال قبل |
فلاش اين ماجرا يك روز، سر يك چهارراه اتفاق افتاد، درست وسط جمعيت؛ مردم مي رفتند و مي آمدند. من ايستادم، چشمهايم را باز و بسته كردم. يك دفعه احساس كردم هيچ حسي ندارم. هيچ. هيچ حسينسبت به هيچ چيز. من هيچ دل... |
در تالار داستان کوتاه |
5 سال قبل |
آدم، توهم، مترسک... توهم آدم، توهم، مترسک... توهمآدم کم حرفی نیستم تازه میتوان گفت نه تنها کم حرف نیستم بلکه بسیار پرحرف بذلهگو هستم، اما مشکل آن جا است که آنقدر مشغول صحبت با خودم و تصوراتم از دیگران میشوم که زمان مواجه ب... |
در تالار داستان کوتاه |
5 سال قبل |
پاسخ: کافى شاپ بوک پيج مدرسه مثله یه غول بزرگ وایساده جلو همه بچه ها ، مخصوصا الان که امتحانات هست. به طور کلی آنقدر خودتون رو به آب و آتیش نکوبین! این غیر فعال به خاطر مدرسست و هر سال پیش میومده و اما امسال چون مدیران نیست... |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: ش مثل شاعر، م مثل مرگ ساحره;42515:سلام مثل همیشه عالی . به نظرم داستان های شما کاملا احساسات رو منتقل میکنه و معنا و مفهوم رو میرسونه . من همیشه بعد از خوندن داستان های شما لبخند رو لبام میشینه با اینکه غمگینه ولی ادام از ... |
در تالار داستان کوتاه |
5 سال قبل |
ش مثل شاعر، م مثل مرگ ش مثل شاعر، م مثل مرگ میگفت: شاعری هستم با معشوقه ای در میان اشعارمهر بار که شعر میگویم و در آن میان به او برخورد میکنم مرا مجبور به بازی بچهگانه میکند.دست هایش را مشت میکند و میگوید:- گل یا پوچ؟ا... |
در تالار داستان کوتاه |
5 سال قبل |
پاسخ: کافى شاپ بوک پيج سلامبرید کنار مدیرکل برکنار شده امد.اگه نمیدونید چطور برکنار شدم فقط میتوانم یه شعر بگم : من نمی دانم که بُردم جنگ را یا باختم زنده بیرون آمدم اما سپر انداختم. معنی را رساند؟ نه؟ خب یه کودتاه مجلسی ع... |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |