پاسخهای تالار ایجاد شد
پاسخ: ایسویده، میناسان! من نفهمیدم 😐 میشه دوباره بگی؟هرچند من از انیمه بدم میاد:| ولی بگو^_^ |
در تالار انیمیشن |
5 سال قبل |
پاسخ: کافى شاپ بوک پيج تبریک میگم تولد چندتا از بچه های شهریوری بوک پیجو خلاصه که داریم پیر میشیم 😐 مراقب دندوناتونم باشین چن روز پیش واسه کشیدن و پر کردن ک پرسیدم یک و پونصد در میاد.یه سوهانی هست تو راه قم اسمش "محمد سیما"... |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: اهنگ مورد علاقه ؟ اینم خیلییییی قشنگ بود تازه یافتمش |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: اهنگ مورد علاقه ؟ اهنگای بیکلامی که لنی میزاره تو وبلاگش.مثلا این |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: یه پارگراف درد عمومی 5 شهریور 98 چارمحال بختیاری_سامون_پل زمانخاناوضاع خیلی خیلی پیچیده است!رودخانه به شدت پر اب است.اینقدر که تمام پله هارو گرفته و نزدیک است الاچیق های چوبی را ببلعد.احساس به شدت غریبی دارم،جایی که پارسا... |
در تالار گفت و گو |
5 سال قبل |
پاسخ: اهنگ مورد علاقه ؟ اصلا عجیبه.بازم داریوش اصلا به حدی که دارم ابی رو زیر سوال میبرم.اهنگ سرگردون. |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: کافى شاپ بوک پيج helen praspro;40964:خاطرات دو چیپس خور قهار قسمت اول:چیس سکه ای 🙂 چیپس تا دم مرگ.در حد نابود شدن سقف دهن چیپس سرکه ایی.وای یشب یه لواشکی پیدا کردم. نچ نچ نچ... چی بود اصلا! اخرش بود!اسمش نامیکه فک کن... |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: یه پارگراف درد عمومی helen praspro;40965:گرچه آلیس در آنسوی آینه رو دوست نداشتم، اما در یه مورد خیلی قشنگ می گفت:آلیس فکر می کرد زمان دزده، مادرش فکر می کرد بیرحمه، اون خواستگارش کی بود؟ اون می گفت طلاست. خود زمان نظرش چی... |
در تالار گفت و گو |
5 سال قبل |
پاسخ: کافى شاپ بوک پيج helen praspro;40952:واسه منم افتادهداشتم از گشنگی می مردم. بعد فیلمم می دیدم. فک کنم فول متال الکمیست بود. بعد انیمه اصن بدون خوراکی که نمیشه. در غصهغوطه ور بودم رفتم تو آشپزخونه مثل بیچاره ها آب بخور... |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: یه پارگراف درد عمومی چقد زمان سریع میگذره:بعد از مدت ها میشینی با یه دوست حرف میزنی.میبینی تمام مشکلاتی که درموردشون میگی همش مربوط به گذشته بوده که با جرقه الان شده مشکل اینده.زمانشو ک پیدا میکنی میبینی اولین بار مثلا سه... |
در تالار گفت و گو |
5 سال قبل |
پاسخ: کافى شاپ بوک پيج یکی از رویایی ترین صحنه های زندگی اینه که از شدت گشنگی معدت در حال سوراخ شدن باشه.رو کنی به خدا بگی خدایا!گشنمه!غذا بفرست!بعد از وسط ناکجا اباد مغزت یادت بیاد یه چیزی دارین واسه خوردن!بری گرم کنی بیار... |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: برای خودم_قبولی خرداد_ L0rd LaTITude;40890:از اونجایی که گفتی درس مورد علاقت رو 3 گرفتی و نصف متنت رو نفهمیدم 😐 برای چشم هام از خط میخی بدتر بود . 🙂 ((((((((((((((((((((((((((: نمیدونم فش بود یا تعریف ولی هرچی بود دمت گرم ن... |
در تالار دل نوشته و متن کوتاه |
5 سال قبل |
پاسخ: یه پارگراف درد عمومی helen praspro;40816:اصل کیمیاگری نابود کردن و دوباره ساختنه. اما به نظر من فقط یه ترک کوچیک روی لیوان ساختار هم میتونه کافی باشه. خورد کردن لازم نیست. -*-*-**-* مشکلی بزرگ داریم به نام باور به عقیده خ... |
در تالار گفت و گو |
5 سال قبل |
پاسخ: کافى شاپ بوک پيج ZAHRA*J;40835:میخواستی ادبش کنی:24: چوب در اوردم ولی متاسفانه میدونست چجوری باید ناکارم کنههعی!گذشت دیگهخلاصه وقتی اینارو میبینی یه مدت ناراحتی ولی بعدش میفهمی چقدر پوچ و گذراست.و عمرته ک داره میره. |
در تالار بحث عمومی |
5 سال قبل |
پاسخ: یه پارگراف درد عمومی خب فک کنم یه چیزی دارم بگم :یک ملو درام عاشقانه رو تصور میکنم که طرفین با تفکرات از پیش تعین شده در اون شکرت کردن.هرکدوم تصور پاکی از طرف مقابل رو برای خودشون قاب گرفتن و اون رو میپرستن.دریغ از اینکه ... |
در تالار گفت و گو |
5 سال قبل |