ارسالهای تالار پیوندشده
پاسخ: صندلی داغ ¯/_(ツ)_¯ (رای گیری ) MIS_REIHANE_;23893:به به میـــــــــــــــلاد.چقد سوختن بهت میاد .نچ نچ نچ.چه عشقی بکنم.به به. یوهاهاهاهاها .شیطون رفت تو جلدم.به نام خدامیلاد خداوکیلی چند سالته؟ بیست و دو سال تقریبا . یه بیو کامل ب... |
در تالار بحث عمومی |
8 سال قبل |
پاسخ: صندلی داغ ¯/_(ツ)_¯ (رای گیری ) 1. سلام!2. خوبی؟ 3. روزی چند ساعت میخوابی؟ 4. از صندلی خوشت میاد؟ جات راحته؟5. کدوم کتاب رو بیشتر از همه دوست داری؟ 6. از کدوم کتابی که خوندی بیش از همه بدت میاد. 7. روحانی یا احمدی نژاد؟ 8. به سایت ا... |
در تالار بحث عمومی |
8 سال قبل |
کدوم شخصیت خاطرات یک خون اشامی سلام من خودم خیلی اینجور تست ها که درباره فیلم یا کتاب مورد علاقمه رو دوست دارم برای همین میذارم تا شما هم لذت ببرید. این یکی به شما میگه کدوم شخصیت خاطرات یک خون اشامی و بعد به ترتیب به کدوم بیشتر ... |
در تالار بحث عمومی |
9 سال قبل |
یه مطلب جالب استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟ شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرام... |
در تالار بحث عمومی |
9 سال قبل |
پاسخ: جنون انسانی به خوبی باشه که خوبه. من با این منطق بدم چیز بدی رو ندیدم.ولی نکته برای پیشرفت اینه که یک نکاتی که میتوانستند داستان را بهترکنند را گفت. هرچند با دستی ناقص.خب و حالا بریم سر این نکات.نکته اول: جنون رو... |
در تالار داستان کوتاه |
9 سال قبل |
پاسخ: الفبای قصه نویسی مطلب جالب و مفیدی بود. ممنون:48: |
در تالار مقالات |
9 سال قبل |
الماس زمرّدین "الماس زمرّدین " نویسنده : آتوسا می گویم : « این راهرو رو می بینی؟ برو تا آخر، وارد اتاق بابا خان که شدی، تیزی رو فرو کن تو دلِ نقاشی، گاو صندوق پشت تابلوئه. »می پرسد: « نقاشیش چه شکلیه ؟ »دستهایم را... |
در تالار داستان کوتاه |
9 سال قبل |
پاسخ: الفبای قصه نویسی مطلب جالب و مفیدی بود. دست شما درد نکنه. |
در تالار مقالات |
9 سال قبل |
ماجرا های من و سوسک های کلاسمون کلاسی که ما توش بودیم، چند تا سوسک خوشگل داشت. هیچ کدوم از کلاسای دیگه نداشتا فقط کلاس ما. یه معلم شیمیداشتیم که هی غر می زد. یه دفعه سر کلاس این خانم من داشتم درس جواب می دادم.یه دونه از اون سوسک خوش... |
در تالار بحث عمومی |
9 سال قبل |
سفر کوتاه در اتوبوس نشسته بودم . سرم را به شیشه سرد آن چسبانده بودم ؛ از خنکای آن لذت می بردم و رفت و آمد مردم را تماشا می کردم. مردمی کاملاً عادی. با رفتار هایی معمولی. خانمی که به همراه دوستش از ویترین مغازه... |
در تالار داستان کوتاه |
9 سال قبل |
قوانین و مقررات بخش دلنوشته ها با سلام خدمت دوستان عزیز برای این بخش یه سری قوانینی هست که باید رعایت بشه. اول از همه اینکه هر فرد یک تاپیک خواهد داشت. برای هر دلنوشته و متن کوتاه جدید تاپیک جداگانه نزنین. اگر میخواین درمورد متن ... |
در تالار دل نوشته و متن کوتاه |
9 سال قبل |
پاسخ: الفبای قصه نویسی جالب بود عزیزم ممنون بازم از اینا بزار |
در تالار مقالات |
9 سال قبل |
پاسخ: دلوروس امریج_هری پاتر_ کتاب قشنگیه من قبلا خونده بودم ولی کلا با امریج حال نمیکنم ولی ممنون |
در تالار معرفی کتاب |
9 سال قبل |
پاسخ: تمرین داستان نویسی: گره سازی خب در كلاس استاد ياس هم شركت مي كنيم.قيچي؟ گره؟ براي مني كه نويسنده نيستم خيلي سخته :63: من شاهد هستم، تمام ماجرا را با همين دو حفره ديدم گرچه انگشتانش را در چشمم فرو كرده بود اما ميتوانستم چيزهايي ... |
در تالار تمرینات نویسندگی |
9 سال قبل |
جای پای خدا خوابی دیدم......خواب دیدم در ساحل با خدا قدم میزنم . بر پهنه ی اسمان صحنه هایی از زندگی ام می درخشید .در هر صحنه دو جفت جای پا بر روی ساحل دیده می شد .یکی متعلق من یکی متعلق خدا . وقتی اخرین صحنه در ... |
در تالار داستان کوتاه |
9 سال قبل |