Header Background day #08
عکس کاور خود را تغییر دهید
کاربر 1
بارگذاری
captainlevi13772
عکس کاور خود را تغییر دهید
وضعیت این حساب کاربری منتشرشده است

ارسال‌های تالار پیوندشده

پاسخ: ققنوس سیاه ====>> فصل دوم اضافه شد

sina.m;13922:نه من ویراستار نیستم و دقیق نمیدونم کجاها ولی به عنوان مثال کاراکتر داستانت داره رد میشه از جایی یه تابلو میبینه مثلا نوشته روی تابلو رو مینویسی تو «» البته اگه یه ویراستار پیدا کنی این چ...

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
پاسخ: ققنوس سیاه ====>> فصل دوم اضافه شد

ali7r;13909:ممنون سینا جانممنون از راهنمایی هات،فقط چندتا سوال:مگه نباید گفت و گو ها توی «» قرار بگیره؟فصل های بعد انقدر گفت و گو نداره،و چون مقدمه بود،زیاد کشش ندادم،و توصیفات به کار نبردم،چون چیز مه...

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
پاسخ: ققنوس سیاه ====>> فصل دوم اضافه شد

علی جون ایم اسمش لامصب بدجوری توپه. اصلا باید بری توی عمق اسمش! ناججور باهاش حال میکنم. در انتظار خود فصل های داستان... waiting ...

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
پاسخ: ققنوس سیاه ====>> فصل دوم اضافه شد

آفرين علي جان مقدمش كه خوب بود اما نميشه هنوز براي بقيه‌اش هنوز تصميم كلي گرفتم.....اگه ميشه زود تر فصل دهي رو شروع كن....در كل موفق باشي و همين كه دست به نويسندگي زدي خودش يه قدم بزرگي هستش.....

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
پاسخ: ققنوس سیاه ====>> فصل دوم اضافه شد

sina.m;13899:خب اولین چیزی که باید بگم اینه که از «» زیاد استفاده میکنیبرای استفاده از محاوره و کلمات شکسته فقط میتونی توی مکالمه استفاده کنی و نه در روایت داستان مثلا بجای تموم باید بنویسی تماماینو و...

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
پاسخ: ققنوس سیاه ====>> فصل دوم اضافه شد

خب اولین چیزی که باید بگم اینه که از «» زیاد استفاده میکنیبرای استفاده از محاوره و کلمات شکسته فقط میتونی توی مکالمه استفاده کنی و نه در روایت داستان مثلا بجای تموم باید بنویسی تماماینو ویراستار خودم ...

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
پاسخ: ققنوس سیاه ====>> فصل دوم اضافه شد

خوب بودشخصیت پردازیت برای ابتدا فوقالعاده بودداستان با اینکه سریع جلو رفت ولی سرعت حس نمیشدفقط یکم فونتت بد بوود و یکی دو تا غلط املایی داشتیو همچنین یک خورده بیشتر توصیف میکردی بهتر بوددر ضمن توی یک...

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
ققنوس سیاه ====>> فصل دوم اضافه شد

سلاماینم از داستان من.یه فانتزی سه جلدی که در مورد پسری به نام الکس هست،امیدوارم خوشتون بیاد.هر گونه نقدی درخواست می شه،مخصوصا اگه دیدید روال منطقی توی داستان نیست،و مثلا اتفاقی که افتاده حتی با قبول ...

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
پاسخ: تمرین داستان نویسی/ جان گاردنر/ تمرین3

Anobis;13862:هرجا كه ميروم همه به من نگاه ميكنند و سعي ميكنند مرا بادست نشان دهند و بفهمند سر من به كدام سو است يا برايش مهم است كه من به كدام خانه ميروم. امروز خدا به من خبر خوشي را داد تا به خانه ي ...

در تالار تمرینات نویسندگی

9 سال قبل
پاسخ: تمرین داستان نویسی/ جان گاردنر/ تمرین3

هرجا كه ميروم همه به من نگاه ميكنند و سعي ميكنند مرا بادست نشان دهند و بفهمند سر من به كدام سو است يا برايش مهم است كه من به كدام خانه ميروم. امروز خدا به من خبر خوشي را داد تا به خانه ي آخر كوچه برسا...

در تالار تمرینات نویسندگی

9 سال قبل
پاسخ: تمرین داستان نویسی/ جان گاردنر/ تمرین3

یاد دارم،روزگاری را که خانه یمان در جنگل کهن بود،جنگلی به وسعت زمین،تا چشم کار می کرد،درخت بود و درخت،کاج هایی سر به فلک کشیده که کمتر کسی تا به حال به بلندایشان رسیده بود.آری!یاد دارم زمانی که طبیعت ...

در تالار تمرینات نویسندگی

9 سال قبل
پاسخ: تمرین داستان نویسی/ جان گاردنر/ تمرین3

شاید اگر سریع تر باشم بتوانم به موقع برسم،تمام بدنم درد می کند ولی فکر یک چیز اجازه تسلیم شدن به من نمی دهد:فرزندانم.باد سرد از روبرو پیشرفت مرا کند می کند،و عزم و اراده من مرا پیش میبرد.صادقانه بگویم...

در تالار تمرینات نویسندگی

9 سال قبل
پاسخ: تمرین داستان نویسی/ جان گاردنر/ تمرین3

در حال رفتن به خانه هستم . نمی دانم فرزندانم گرسنه در خانه منتظرند ولی هیچ چیزی برای گرفتن نیست ! اطرافم را خوب نگاه می کنم آسمان هنوز هم ابریست . ابر هایی سیاه من در بین آنها چه میکنم الان باید در خ...

در تالار تمرینات نویسندگی

9 سال قبل
خدایت کو؟

به نام خداراستش این موضوع چند وقتیه تو ذهنمه و میخوام با شما دوستان به اشتراک بگذارم.صرف نظر از دین.ما با دیدن فلسفه و تعقل در میابیم که خدا وجود دارد و انکارش از بنیان غلطه.ولی یک موضوع،در داستان های...

در تالار مقالات

9 سال قبل
زندگی بخش

زندگی بخش نمی دانم چرا امروز هوا به این شدت گرم است. نه، حتی گرم هم نیست. داغ است. سوزاننده. درست است که معمولا بیابان روزهای گرمی دارد، اما من که چندین سال است در این بیابان زندگی می­کنم تا به حال شا...

در تالار داستان کوتاه

9 سال قبل
صفحه 22 / 44