من حان اسنو در درجه اول و اگرم نشد تیریون لنیسترم خوبه.

آخرین که کتابی من خوندم خون المپی بود که ترجمشو تازه زندگی پیشتاز تموم کرد.خوب بود ولی به اندازه آخرین المپی به من حال نداد.

آنان که محیط فضل و آداب شدند در جمع کمال شمع اصحاب شدند ره زین شب تاریک نبردند به روز گفتند فسانه ای و در خواب شدند جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

Harir-Silk;22233:این مجموعه به این دلیل انتخاب شده که طرفدار زیادی داشت و خیلی درخواست کرده بودنش. من گفتم آهسته و پیوسته جلو می رم و سر حرفم می مونم. این وسط، ممکنه آهسته بودنش با کمک همکاری مترجم ها...

سلام خسته نباشید میخواستم اعلام آمادگی کنم البته الان کنکور دارم و خیلی وقت هست از انگلیسی دور بودم و دایره لغاتم کم شده و تجربه ترجمم در حد ترجمه دست و پاشکسته ی مقاله های حسابداری بابامه .فقط اینکه ...

بله خوب پدر من شد هادس و مادرم هم هکانه

dark poem;21499:چرا شما فکر میکنین فقط مردا خشنن؟اتفاقا زنی که خشن باشه خیلی وحشتناک تر و خونخواره تر از مرداست!نمونه های تاریخی داریم حتی! به نظر من زنا حتی میتونن یه ضد قهرمان فوقالعاده باشن با احس...

تاثر گذار بود . خسته نباشی

خسته نباشیدخیلی خوب بود فقط اینکه از مانکن وار استفاده کردید که نمی دونم چیه و یه جای دیگه ام از زیرزیرکی استفاده شده که به نظرم میشه از کلمات بهتری جاش استفاده کرد.

سلام خوندم جالب نبوداولا که فضاسازی که ضعیف بود دوما موضوع همعم زیاد جالب نبود و در کل هیچ چیز خاصی توش نبود.

بله مال منم شد گوزن. زیاد راضی نیستم.

مرسی خسته نباشید.

از جو کثیفش خوشم اومد، یه ذره یاد نایت ساید افتادم.فقط اینکه چجوری میشه یه کارگاهی که بیست سال تجربه داره جوان باشه و اینکه بند دوم، اولش نتونستم بفهمم توصیف چهره ی کیه.خیلی ممنون

یکی دوستان گفتن حس خفقان جالبی داشت منم میخام حسرت رو هم اضافه کنم. خیلی ممنون

خوندم و متاسفانه اصلا برام جالب نبود.باید بگم که در همون 4 بند اول گم شدم، بعد اینکه بعضی جاها به نظرم جملات و تشبیهات ربطی بهم نداشتند، مثلا اون قسمت ما هی ها چه خوشبختند،اصلا منظورشو نگرفتم، البته ش...