Header Background day #19
عکس کاور خود را تغییر دهید
کاربر 1
بارگذاری
Bookbl
عکس کاور خود را تغییر دهید
وضعیت این حساب کاربری منتشرشده است

پاسخ‌های تالار ایجاد شد

پاسخ: موجودات تاریک : جلد یک ونیم:ربوده شده

این همونی نبود ک بم گفتی فلانه و فلان؟ برم بخونم ببینم حرف حسابت چیه.

در تالار داستان های تکمیل شده

9 سال قبل
پاسخ: Dark shadow [فصل دوم اضافه شد]

این ایده خیلی خوبیه واسه یه داستانه بلند......

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
پاسخ: پر در آمد ترین نویسندگان سال 2014 !

خاطرات بچه بزدل رو حتما حتما پیشنهاد میکنم 8 جلد هست که خودم تمامی جلد هاشو دارم.نخونید نصف عمرتون بر فناست. عالیههههههه عالییییی.

در تالار اخبار دنیای کتاب

9 سال قبل
پاسخ: Dark shadow [فصل دوم اضافه شد]

آرمان چرا من قسمت 5 رو ندیدم ؟؟؟؟؟ من باید اولین می بودم اما گویا آخرینم:0144: خب خب خب چشم انتظاره امشب. آرمان بدو بدو بیا ........

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
پاسخ: Dark shadow [فصل دوم اضافه شد]

خیلی نامردیا من تازه جو گرفته بودم. اگه گذاشتی یه داستان بخونم جو بگیرتم:22:بعد من پال رو دوست ندارم اما ب نظرم شخصیت مهمی میرسید و نباید میمرد.

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
پاسخ: Dark shadow [فصل دوم اضافه شد]

دهه این چی بود من ادامه شو میخوام بووووووق بووووووووق منم یه بار باید تخته رو امتحان کنم یکی گیر میارم حتما:دی

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
پاسخ: دانلود قدرت ذهن (سفیر کبیر) + کاور جلد 2: آوای مرگ

یه سوال سینا جایی حجم جلد دوم رو گفته حدودا؟بیشتره؟کمتره؟ج بدید لطفا.

در تالار داستان سفیر کبیر

9 سال قبل
پاسخ: والدین المپی شما کین؟

درود دوست عزیز! به اجتماع فرزندان آتنا ، الهه ی خرد و جنگ خوش اومدی! آتنا دختر زئوس بوده و مادری نداره. چون از مغز زئوس به وجود اومده. به همین دلیل با چشمان زیرک و طوسی طوفانی خود از نگاه های موشکافان...

در تالار اسطوره

9 سال قبل
پاسخ: Dark shadow [فصل دوم اضافه شد]

عجب پارتیه ناجوری بود:22: اما ... هرکی یه چیزی نوشته قبلا تجربشو داشته. حالا آرمان سراغ نداری باهم بریم؟ بگذریم یه افته شدید داشت از ترسناک به پایین:2: ایده داستان کوتاهت واسم خیلی آشنائه خخخخ مخصوصا ...

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
پاسخ: Dark shadow [فصل دوم اضافه شد]

عجبا .....خداییش خیلی حال کردم خفن ترسناک بود.حالا مرض داری ادامشو شب میزاری روز بزار خو داستانه ترسناکو چه به شب گذاشتن. مخصوصا که خوانندت منم. بعدشم امممم گفت و گو هات به جوه داستان نمیخوره حس ترس آ...

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
پاسخ: (بدون نام)(ويراستار ها بيان)

من چیز خواصی از این متن دسگیرم نشد. هممم اما میتونم بگم که ایده عجیبیه و مث کتابایی که من خوندم نیست.

در تالار داستان کوتاه

9 سال قبل
پاسخ: قهرمانان جوان (کار گروهی با شرکت ازاد برای همه )

آه بلندی کشیدم و خودم را روی زمین برهوت آنجا انداختم. سعی کردم اتفاقات چند ساعت گذشته را درک کنم. نگاهی به نیکلای انداختم که تقریبا بیهوش شده بود. می دانستم اگر ( فقط اگر ) کاسپین برگردد دست کمی از او...

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
پاسخ: قهرمانان جوان (کار گروهی با شرکت ازاد برای همه )

رزروه. میام میزارم.....

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
پاسخ: نظرسنجی انتخاب کتاب برای ترجمه !

آیرون چی چی ترجمش و خلاصشو پیدا کردم. بعدا سیستم دستم اومد میزارم. بقیش نبود. منم به همون رای میدم کاورشم بهتره:دی

در تالار پیشنهادات

9 سال قبل
پاسخ: حماسه ی رهجو

20 ص هم داستان کوتاهه خو. عاقا مایکل جردن؟مگه بسکتبالیست نبود؟ :65:

در تالار داستان های درحال نگارش

9 سال قبل
صفحه 6 / 14