پاسخهای تالار ایجاد شد
پاسخ: فال ALMATRA;34473:فردا نقد کامل میدم ایشالاولی حداقل برای الانTeach me واقعا شرمنده دوست عزیزمیشه سادهتر حرف بزنیهنگ کردمچی شد؟؟ - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - ... |
در تالار داستان کوتاه |
6 سال قبل |
پاسخ: فال تازه یه چند صفحهاش رو خوندمخوب بوداون قسمتی که برای اولین بار معلوم شد جادو هم وجود داره عالی بودخیلی از این تیکه خوشم اومدبعد منطق جادوگره موقعی که گفتش بزاره اون برههم اینکه پسره میگه مبارزه میکنیم... |
در تالار داستان کوتاه |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) DARK LORD;34466:سلام نمیدونم گروه هستی یا نه ولی گفته شد اواسط زمستان کتاب دوم کامل میاد بیرون نه داداشاز شانس فوقالعادهاماین لینک گروه بالا نمیاد |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: آلینور (رهجو) AMORIUN;34460:تعداد فصل هاش زیاده. بین هشتاد تا صدتا - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - - سلامخیر دوست عزیز. هفته بعدهرچند زیاد از استقبال دوستان راضی نیستم نه... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) سلام آقا امیدبهتری برادر?انشاءالله از کی دوباره شروع میکنی؟ |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: آلینور (رهجو) داداش قسمت مهمش رو جواب ندادیا.??فکر نکن به همین راحتی میزارم در بری.??منتظرم.? |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: من مجازات هستم سلام استادفصل نداری؟؟دورگه هم نیومد واقعا دپرسیم.بیا و یه فصل بعد دل کلیها رو شاد کن. |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) منتظر بازگشت پرشکوهت هستیم.راستیتغییر میکنی بکن ولی یه نشونه بزار( زشته بعد این همه مدت نوسنده رو نشناسیم، مردم چی میگن؟?) |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) هی...بازم پنجشنبهاما...حس بدیه۶-۷ ماه پنجشنبهها به امید اینکه فصل جدید بخونیاز داستانی که به این جذابییهباهاش خو بگیریهفتهات رو به امیدش سپری کنیبعد...بعد..بعد.بعد یهو نیادواقعا، واقعا سختهآقا امیدد... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: آلینور (رهجو) سلام?بازم اومدم??خب۱. این تیکه که خواست از هلینار فاصله بگیره جالب و کاملا به شخصیتش میخورد.۲. کشش هم به خاطر همخون بودنه؟ چون به نظر که عاشق الفجونش شده??.(...اون دختره.?)??۳. این پیرزنه عقلش سالم... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) zareb;34401:امید تو هم به جای هر هفته هر دو هفته فصل بده 🙂 الان ملت کلم رو می کنن.ولی جدی باعث میشه هم فشار کمتری روت باشه و هم کیفیت کار بره بالا- الان چند وقت استراحت کن بعد بیا هر دو هفته فصل بده.... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: ویرانی خیال [فصل نوزدهم] داداش آدرس بده میام انبار که خوبه، شهر رو به آتیش میکشم.سیخ میخوای؟ با چی سیخ بکشمت؟ کارد، چاقو، شمشیر، تبر، اره، هفتتیر، کلاش، ژهسه، آر پی جی.تو فصلو بدهتا کرهی ماه هم میام??? |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: آلینور (رهجو) فصل عالیای بود.طنز ظریف و خوبی داره از بس دیر دیر فصل میاد یادم رفت دربارهی چیا حرف زدیمباید یه گریزی به کامنتهای قدیمی بزنم بعد با مسلسل میام سوال بارونت کنم.بای. |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: ویرانی خیال [فصل نوزدهم] reza379;34387:نویسنده... زندس، ولی به فنا رفته 🙂 خلاصه که آره، منتظر باشد. زندس، ولی میتونید خودتون بکشیدش، خونشم حلاله. ولی انصاف داشته باشید چراکه 300 صفحه داستان برای ایمان آورندگان اون هم در مدت 2... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) AmbrellA;34390:سلام دوستانیه خبر بد دارم با عرض پوزش از دوستان گلم یه جورایی زیر بار فشار روزمره له شدم همین الان از سر کار برگشتم خسته کوفته موخم رد داده و خستگی امید رو بریده هر چی میخوام بنویسم واق... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |