ارسالهای تالار پیوندشده
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) این فصلم خوندیم.کارت مثل همیشه عالی بود :8:اول اینکه یکمی کم بود دوم اینکه انتظار داشتم ایتاش به جیلا مُشتی لگدی چیزی بزنه واقعا سورپرایز شدم ::52::و اینکه رفته رفته داره داستان پیچیده تر میشه امیدوا... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) سلام خسته نباشید شاهزاده که حقشه من که قیافه شاهزاده رو تصور میکنم دلم خنک میشه هنریم فکر نکنم ککشم بگزه فقط تعجب میکنه چون فکر میکنه اونا خواهرو برادرنحالا برام عجیبه چرا آیتاش نباید احساسشا به جیلا ... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) مثل همیشه از خوندن فصل هیجان زده شدم...داستان داره به جاهای حساس میرسه...فقط چون این فصل خیلی کم بود، و نصف فصل های عادی بود باید بجای 11 امتیاز 5امتیاز میذاشتی...خیلی بی انصافی بود |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) سلامفصل خوبی بود اما کم بود. رابطه آیتاش و جیلا رو قبلا اشاره بهش شده بود فقط هیچ کدام نمی خواستن اعتراف کنن که فصل اعتراف به اون پرداخت.این پدر آیتاش خیلی مشکوک میزنه ها.یه سوال هنری به این باهوشی تا... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) تشکر بابت فصل جدیدو این فصل بیشتر نقش مکمل را داشت که نبودش تو روند داستان مشکل ایجاد می کنه و بودنش بی هیجانی. |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) همه نگران هنری ان, امامن واسم قیافه شاهزاده مهمه ک با دیدن این صحنه دیدنی ام میشه:دی حسی ک بین ایتاش و جیلابود از همون اول ک فصل ب قسمت خانواده ایتاش رسیده بود ی اشاره ی کوچیک بهش شده بود ,ولی خب مش... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) نیمه شب;33202:قبلا میتونستم ولی الان نه می تونم پیام خصوصی بدم نه پستام رو ویرایش کنم احتمالش هس اکانتت مشکل پیدا کرده باشه.با مدیرا صحبت کن |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) ساعت چند فصلو میزاری |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) سلام چرا نشه اگر این فصل خوب نقد شد میاریمش پنج شنبه صبح تا ظهر! |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) آره نمیشه به صبح تغییر بدی |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) darklord4192;33190:مرورگرتو عوض کن - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - - این فصل ببینیم چکار میکنیا :d مذورگرو عوض کردم ولی درست نشد |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) به روز ملکوتی فصل دهی رسیدیم |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) چی می شد اگه الان فصلو می زاشتی - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - - یکی بگه چرا من نمیتونم پستام رو ویرایش کنم |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) سلاماین فصل یکم بزن بزن داریم به همراه یکم احساسات +13 لطفا رعایت بفرمایید:دی مدیونید اگر از جمله من فکرای عجیب به سرتون بزنه! هنری بچه خیلی موثبتیی میباشد مس خودم |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) چرا ساعتای آخر اینقدر دیر میگذره بدجوری منتظر فصل جدیدم |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |