ارسالهای تالار پیوندشده
پایانی نخواهی دید در سرزمین ما تاریکی رواج یافته است. مرگ از نفس هایمان به خودمان نزدیک تر است. درد مانند باری بر دوشمان سنگینی می کند. مردمانمان گرسنگی را جزئی از زندگی عادی خود می بینند. و من مردمانم را می بینم. مرگ ... |
در تالار داستان کوتاه |
6 سال قبل |
پاسخ: انگشتر خوب مینویسی ادامه بده |
در تالار داستان کوتاه |
6 سال قبل |
پاسخ: انگشتر زیبا بود بازم از اینا بنویس |
در تالار داستان کوتاه |
6 سال قبل |
پاسخ: انگشتر بازگشت تیم نقد A(تیم تخریب)******************** نام داستان: انگشترنویسنده: Anobis@لینک تاپیک باستانی تیم تخریب: تیم نقد A------------------------------------- Fantezy_killer@با عرض سلام و خسته نباشید ... |
در تالار داستان کوتاه |
6 سال قبل |
پروژه صوتی سایت | رنجی که بچهکوچولوها میکشند - 2/2 (پایانی) سلام به همراهان بوکپیجی.با یکی از فعالیتهای نوی سایت خدمتتون هستیم. *ارائه اولین داستان صوتی سایت بوکپیج*دیگه یک راست بریم سراغ اصل مطلب و خردهریزهای پادکست پیش رو :دی (لینک دانلود در جدول زیرعک... |
در تالار داستان های صوتی |
6 سال قبل |
پاسخ: انگشتر خیلی خوب بود آنوبیس، عالی بود، انگار یه اثر پست مدرن تو ساعت نه صبح یه روز پاییزی خونده باشم.واقعا چیزی ندارم بگم. فقط از اینا بیشتر بنویس، اینا جذابند و باعث میشن ذهن پرواز. خیلی عالیه. بینظیره، زمان... |
در تالار داستان کوتاه |
6 سال قبل |
پاسخ: انگشتر زیبا بوداولین چیزی که به ذهن میاد همینهاما بعد که کمی فکر کردم دیدم زیاد متوجه ارتباطشون بهم نشدم بجز اون تکه آخر مجبور شدم بقیش رو دوباره بخونم و باز دوباره تا باهاش ارتباط بگیرم. مثل این میمونه که س... |
در تالار داستان کوتاه |
6 سال قبل |
مرد عنکبوتی - بازگشت به سیاهی سلام خدمت همراهان بوک پیجی.بعد از مدتی، با یه کامیک جدید مزاحمتون شدیم. - چه میشد اگر؟ - مرد عنکبوتی: بازگشت به سیاهی مترجمین رضا نیّری Fantezy-Killer سجاد قاسمی bahani علی خلیلی... |
در تالار کمیک |
6 سال قبل |
پاسخ: مرد عنکبوتی - بازگشت به سیاهی جانم کمیک جدید! آقا اسپین دریفت رو هم ادامه بدید 😐 بخوانیم تا ببینیم چیست. |
در تالار کمیک |
6 سال قبل |
تمام افکار سیاه و سفید من وقتی رسیدیم روی تپه ، جای خوش اب و هوایی به نظرم اومد . از یک طرف خشک و یک طرف سبز ، قسمتهایی رو هم دیدم که برف روشون رو پوشونده بود.به اصرار پتویی که توی کولم داشتم رو پهن کردم . گوشه دنجی نشستیم که ... |
در تالار داستان کوتاه |
6 سال قبل |
مجموعه کاراموز رنجر خلاصه : ویل پسر بچه یتیم در سالروز پانزده سالگی آماده میشه تا همراه پنج دوست خود در مراسمی شرکت کند که آینده آنها را رقم میزند.درست زمانی که از داشتن کاری در قلعه برای آینده خود ناامید میشود توسط رنجر... |
در تالار فانتزی |
10 سال قبل |
پاسخ: هیچ هیچ هیچ سلام به همگی اول بگم که چون به کامپیوتر دسترسی ندارم. این داستانو تو گوشی نوشتم و واقعا نشد ویرایشش کنم پس از این نظر همین اول کار عذر خواهی کنم. نکته دومم اینه که احتمالا۹۹ درصدتون خوشتون نیاد. گفت... |
در تالار داستان کوتاه |
8 سال قبل |
پاسخ: هیچ هیچ هیچ arwen;27621:من نویسنده نیستم اما اگه خودتون از چیزی خوشتون نیومد بهتر نیست نوشته نشه؟ اما وقتی متن رو خوندم اونقدرا هم مخالف نبودم به نظر من توی چند خط نوشتن یه هنره سلام دوست عزیزاشتباه نکنید. من نگف... |
در تالار داستان کوتاه |
8 سال قبل |
پاسخ: هیچ هیچ هیچ خوب سلام خیلی کوتاه کوتاه و مختصر مفید همه ایارداتشو می گم میرم...آقا اول نثرش ببین کار به روون بودنش ندارم اما اصلا خوب نبود... جملات کوتاه کوتاه هی نقطه نقطه... اصلا غلط نگارشی هم خیلی داشت... شما و... |
در تالار داستان کوتاه |
8 سال قبل |
پاسخ: هیچ هیچ هیچ سلام دوستاناین داستانم خیلی قدیمیه ولی به خاطر یه چیزایی دوس دارم کسایی که نقدش نکردن لطف کنن و نظرشونو بگن.ممنون میشم |
در تالار داستان کوتاه |
6 سال قبل |