ارسالهای تالار پیوندشده
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) AmbrellA;37307:ولی درباره نکته ای که گفته بودی مگه اون بیماری پوستی و فلس ها از زمان ورودش به معبد ایجاد شد؟ اونجا تازه بهش پی بردن ولی شروعش خخخخ یه سری نکات رو جا انداختی فکر کنم ازموقع تقدس تیغه ای... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) جیززز جیزززز خودم به خودم و خودم به شما دوستان تبریک بگم بابت 201 صفحه پست گذاشتن زیر این کتاب و 2011 امین پست برای دورگه .مرسی که هستین ایشاا... بتونم جبران کنم - - - - - - - - - به دلیل ارسال پش... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: اعلام آمادگی ویراستاران خب این همه ویراستاریه سری نویسنده هم پیدا بشه بد نیستادوستان اینجا اعلام امادگی میشه تا نویسندگان در صورت نیاز از کمک شما بهره ببرن اما هیچ کس به اندازه یه ویراستار خوب نمیتونه خوب و دقیق نقد کنه پسسر... |
در تالار ارتباط با ما + اطلاعیهها |
10 سال قبل |
اعلام آمادگی ویراستاران آیا شما یک ویراستار هستید اگر مایلید با کمک به نویسندگان انجمن مهارتهای ویراستاری خودتون رو محک بزنیددر این تاپیک میتونید اعلام آمادگی کنید.ویرایش امیر :سلام عرض میکنم . این لیست حاوی اسم افرادیه که د... |
در تالار ارتباط با ما + اطلاعیهها |
10 سال قبل |
پاسخ: داستان «;» | سمیکالن سلامواقعا وقتی داشتم فصل چهار رو میخوندم انگار به جای ایدن بودمو از تموم بدبختی ها آزاد شدمخیلی قشنگ بود. اما یه نکته ای که هست اینه که قسمت آخرش وقتی ایدن داشت حقیقتو میگفت و اونا قبول کردن که پیششون... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان «;» | سمیکالن فصل چهارم واقعا دوست داشتنی بودخسته نباشیاحساس میکنم روی بعضی قسمتها میتونستی بیشتر کار کنی ولی روی هم رفته خوب بود |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان «;» | سمیکالن من الان داستانتو خوندم از سبک نوشتن داستان خوشم اومد :41: |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: نور و تاریکی _ طلوع تاریکی [فصل هفدهم] خوب دوستان فصل دومم گذاشتم.فقط یه نکته ای سری قبل، منظورم قبل از برداشتن فصل ها از تاپیک بود تا فصل چهار گذاشته بودم، فصل سوم یه بازبینی می خواد به محض تموم شدن فصل سه، چهار و پنج و احتمالا خیلی زود و... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: فال Rosela;34913:سلاممن بعضی از داستان های دیگتونو خوندم مثل جاکفشی، نور سیاه که البته اونو کامل نخوندمش و اتفاقا خیلیم خوب بودن نثرشونم خوب بود ولی این داستان با اینکه به نظر من از همه نظر عالی بود یه اش... |
در تالار داستان کوتاه |
6 سال قبل |
پاسخ: نور و تاریکی _ طلوع تاریکی [فصل هفدهم] مقدمه _ بخش اول قرار گرفتمقدمه _ بخش دوم قرار گرفتفصل اول قرار گرفت:44: |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول) دوستان فصل های دورگه هر دو هفته یک بار قرار میگیره به دلیل مشغله زیاد امکان ارائه به صورت هفتگی رو ندارم امید وارم درک کنید و همراهی خودتون رو از دورگه دریغ نکنید.یا علی |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
تمرین شماره 15 یه مدت بود #تمرین_داستان_نویسی نداشتیم.فکر کردم وقتشه یه کم نویسنده ها گرم کنن. حالا بیاید اینجوری بنویسیم. یه چیزی رو در گذشته تغییر بدید.یه اتفاق در زندگیتونو.یا یه کاری که کردید یا نکردید و ترجیح م... |
در تالار تمرینات نویسندگی |
6 سال قبل |
دزد خواب بعد از 34 سال زندگی در این اینجا و این که من بیهوده ترین انسان زمینم ، و این که من ارزش زندگی رو نفهمیدم و هزار سرکوفت ، به خواب رفتم.خوابهای من عمیق و پر از حوادث غیر واقعی بود ، پرت شدن از بلندی ها ... |
در تالار داستان کوتاه |
6 سال قبل |
مجموعه تیغه های جنگنده جلد اول: شمشیر زن سیاه نام: شمشیرزن سیاه (جلد اول تیغههای جنگنده) ژانر: فانتزیمقدمه: رشتههای سرنوشت همانند مارهایی جادویی به دنبالم هستند و مرا تعقیب میکنند؛ ولی من تسلیم نمیشوم و با شمشیرم رشته های دربر گیرنده را پار... |
در تالار داستان های درحال نگارش |
6 سال قبل |
چرا افسردگی؟ چرا افسردگی؟وقتی زنده ای وقتی انسانیوقتیکه می تونی شعر بگیچرا افسردگی؟وقتی کتابی هست و قلمیمی تونی در خیالت پر بکشیمی تونی جهان رو به آغوش بکشی.اجازه زندگی داریاما نه افسردگیپس راحت باشنفس بکشگریه کنب... |
در تالار دل نوشته و متن کوتاه |
6 سال قبل |