Header Background day #19
عکس کاور خود را تغییر دهید
کاربر 1
بارگذاری
ahmadi.fereshteh222
عکس کاور خود را تغییر دهید
وضعیت این حساب کاربری منتشرشده است

ارسال‌های تالار پیوندشده

برزخ: جلد اول: بی استعداد

سلام.این اولین کارمه پس مطمعنا مشکل زیاد داره.با نظراتون به بهتر شدن داستان کمک کنید خلاصه: ملم پسری بی استعداد است. در دنیایی که زندگی مردم با استعداد و توهماتشان گره خورده.سالهاست که ملم ازار و اذیت...

در تالار داستان های درحال نگارش

10 سال قبل
ویراستاری/شکسته نویسی

سلام دوستای گلم :8:یه مطلب جالب درباره ی ویراستاری دیدم و بعضی نکات که تو داستانا نه نویسنده توجه میکنه نه ویراستار به چشمم اومددوست داشتم باهاتون به اشتراک بذارم لینک مطلبو هم آخر بار میذارم:65: زبان...

در تالار انجمن ویراستاران

6 سال قبل
خواننده‌ها نظر بدن

سلام دوستان خوب من خودم نویسنده ام و یکم ناجوره که این تاپیک رو بزنم اما دیگه شد.:moji:خوب توی این تاپیک به دنبال پاسخِ یه سوال مهم هستیم. سوال سوال سوال «چرا::69:: نوشته های جدید دنبال نمیشن ...

در تالار گفت و گو

6 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

بعد کتاب سفیر کبیر این دومین کتابی که واقعا داره در سطح رمان های عالی دنیا نگارش میده امیدوارم همین طور با قدرت ادامه بدید و ناموسا تموم نکن جلد 2 رو زوده به خدا

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: هنوز اندر خم یک کوچه ام!!!(قلم فرسایان جواب بدند)

آقا هومن;37684:میدونی ایده ی اصلی همه شون مشترکه ولی برای ادامه ی داستان هزار راه مختلف میشه رفت و اون جا هست که نمی دونم کدوم رو برم.مثلا فرض کن هدف براندازی یه پادشاه تو داستان باشه؛یه حالتش اینه که...

در تالار بحث های ادبی

6 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

black J;37546:احتمال این هست که اژدهای مادر دوباره به داستان برگرده؟چون اینطور که از داستان پیداست روح اژدهای مادر از بین نرفته و هنری هم قدرت زیادی داره جدای از این مادر این دختره هم وضعیت نژاد و نوع...

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: بحث‌های حاشیه‌ای تاپیک «دانشنامه سفیر کبیر»

طلسم باروری مگه این طوری نبود که بعد از زایمان مادر تبدیل به سنگ میشه..مثل مهرانا..پس یعنی گیومرتا و ملکه سیاه دو قلو بودن یا اینکه دوبار از طلسم استفاده شده و اینها از مادر جدان!متوجه نشدم

در تالار گفت و گو

6 سال قبل
پاسخ: اعلام آمادگی ویراستاران

M,baran;37493:سلام, منم واسه ویراستاری اعلام امادگی میکنم, سلام، درود. اسمتون رو وارد لیست کردم.دوستان نویسنده‌ای که ویراستار نیاز دارن، حتما از کاربر عزیز M,baran استفاده ببرن. همه‌ی داستان‌ها به ویر...

در تالار ارتباط با ما + اطلاعیه‌ها

6 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

H.O.S.S.E.I.N;37441: :53: سلام خدمت دوستان :53: :53: اینم یه کاور برای داستان که امید میاد میزاره پست اول :53: :53: امیدوارم دوستان خوششون بیاد ازش و راضی باشن (امید خودش که همچین..... :20:) :53: :53...

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ]

این ناخن ها موقعی که شخص قدرتمند میشه تغیر میکنن و صفت میشن و نمیشه کوتاهشون کرد ، درسته ؟ پس چرا اینا فقط دنبال دستکش مناسب میرن ؟ مگه پا ناخن نداره ؟ چرا دنبال جوراب مناسب نمیگردن ؟ یعنی فقط ناخن ها...

در تالار داستان سفیر کبیر

6 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

H.O.S.S.E.I.N;37441: :53: سلام خدمت دوستان :53: :53: اینم یه کاور برای داستان که امید میاد میزاره پست اول :53: :53: امیدوارم دوستان خوششون بیاد ازش و راضی باشن (امید خودش که همچین..... :20:) :53: :53...

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: آلینور (رهجو)

میدونی دیشب چشم رو هم نزاشتم تا صبح بیدار بودم که شاید فصل بیاد و من خواب باشم ولی امشب نمی تونم صبح زود باید برم کلاس دارم پس یه لطفی کن این فصل رو قبل یازده بزار تا دوازده میخونمش تا صبح بتونم ساعت ...

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: راهنمای مختصر زیرشاخه‌های ژانر علمی‌تخیلی

سلامببخشید جفت پا میپرم وسط، ولی چون کار به بحث پانک رسید، گفتم بد نیستش که یک توضیح کوچکی من باب بحث پانک در ادبیات علمی تخیلی بدم.(که البته این روزها هم خیلی زیاد شده و بیشتری ها هم علمی تخیلی رو با...

در تالار معرفی ژانر+مقالات

6 سال قبل
پاسخ: داستان دورگه - کتاب دوم (جلد اول)

من فکر میکنم اصیل زاده ها دارن از ارتش آدمخوار ها استفاده میکنن نمیدونم دراکل زندس یا هنوز سنگه ولی انگار اصیل زاده ها ازش استفاده میکنن اونجایی ک برادر اول گفت ارتشو حرکت بده مزوس گفت شروعی واسه پایا...

در تالار داستان های درحال نگارش

6 سال قبل
پاسخ: موهبت برزخی [ فصل دوازده اضافه شد ]

سلام..یه احساسی داره درونم شکل میگیره به اسم نا امیدی فکر کنم.....اون از آلفرد که خشایار مخشو زیرو میکرد که حقایقو نفهمه آخرشم کلی حرف بارش کرد که خودت باید حقایقو بفهمی و اله بله...اینم از اش که طرف ...

در تالار داستان سفیر کبیر

6 سال قبل
صفحه 5 / 14